پس از آن که رییسجمهور پیشین امریکا –ترامپ-، گفتوگوهای صلح افغانستان و شمولیت گروه طالبان را در ساختار سیاسی افغانستان مطرح کرد؛ سیاسیهای کشور، با آزمون غیر قابل سنجش روبهرو شدند. توافقنامهی سیاسی میان امریکا و گروه طالبان، پلهی سیاست افغانستان را از نخستین روزهای امضای توافقنامه تا زمانی که طالبان حملات خشونتبار را در شمال شروع و پاکستان پایگاه نظامی امریکا را در خاک خود پذیرفته بود، برای یک گروه تروریستی سنگین کرد. دولت افغانستان، بر بنیاد امضای پیمان استراتژیک امنیتی صدساله با امریکا در گذشته، وضعیت خود را در برابر تروریستان بیمهشده فرض کرده بود؛ فرضیهای که اقدام دولت ترامپ علیه خودش را دور از تصور کرده بود؛ البته پیشزمینههای صلح با طالبان در سال ۲۰۱۲ توسط دولت اوباما هنگام ایجاد دفتر سیاسی قطر، پایهریزی شده بود و بیم آن میرفت که یک گروه تروریستی که پشتیبان آن القاعده و کشوری که در فهرست خاکستری سازمان ملل –پاکستان- است، امکانیت سیاسیشدن را دریابد. گروه طالبان با رأیزنی پاکستان و بعضی از کشورهای عربی که در مراودات اقتصادی با امریکا نزدیک بودند، در زمان ترامپ به جایگاه اکنون سعود کرد. اگر پیمان استراتژیک امنیتی صدساله میان امریکا و دولت افغانستان از سوی دولت ترامپ در نظر گرفته نشد، مربوط به ضعف دولت افغانستان نبود؛ بل به کنشهای ناسنجیدهای بر میگشت که ترامپ دیوانهوار آنها را میگرفت. ترامپ بی آن که توجهی به پیمان امنیتی صدساله میان امریکا و افغانستان بکند، به امضای پیمان دیگری با طالبان توافق کرد که به مفهوم زیرپاگذاشتن پیمان امنیتی صدساله با افغانستان از سوی دولت ترامپ بود. البته ترامپ نه تنها از پیمانی با افغانستان خارج شد؛ بل که از پیمانهای دیگر جهانی نیز امریکا را خارج کرد که باعث تنزل جایگاه دیپلماسی امریکا در جهان شد.
بایدن در زمانی قدرت را به دست گرفت که ترامپ در حال پنبهکردن همهی رشتههایی بود که امریکا ریسیده بود و میدان دیپلماسی را با رقابتهای تجارتی، به خطا سنجیده بود.
بایدن اما مردیست پابند به اصول دیپلماسی. او در اولین روزهای رسیدنش به قدرت، تلاش کرد که تمام خرابکاریهای بایدن را با لغوکردن اکثر فرمانهای او، جبران کند و اکنون نیز تلاش دارد که امریکا را در جایگاه نخست جهان از لحاظ قدرت و دیپلماسی نگه دارد؛ اما، چین با پیشرفت اقتصادی و دیپلماسی، امریکا را دچار مخاطره کرده که برای بایدن و امریکای قدرتمند، غیر قابل قبول است.
بایدن پس از رسیدنش به قدرت، در مورد افغانستان خاموشی اختیار کرد. رییسجمهور جدید امریکا پیش از آن که تصمیمش را بگیرد، تنها در چند مورد و خیلی کوتاه به مسئلهی صلح و معضلات افغانستان پرداخت و در نتیجه، با اندک تأخیر، طبق استراتژی ترامپ، تصمیم به بیرونکردن سربازهای امریکایی از افغانستان گرفت. ناتو با وجود پیمانش با افغانستان تا ۲۰۲۴، راه امریکا را در پیش گرفت و قرار شد که تا ۱۱ سبتمبر سال روان میلادی نیروهای نظامیاش را از افغانستان خارج کند.
با بررسی پیمان استراتژیک صدساله میان امریکا و افغانستان، خروج نیروهای امریکایی، وضعیت وخیم و شکنندهی امنیتی کشور و قدرتگرفتن چین از لحاظ اقتصادی-امنیتی و تزلزل هژمونی امریکا در جهان و منطقه، با استراتژی و لابیگری میشود، رییسجمهور کارکشتهای را واداشت که نیروهایش را در افغانستان نگه دارد. بایدن میخواهد از افول امریکا در جایگاه دوم قدرت جهان جلوگیری کند؛ مگر این که سران سیاسی کشور، توانشان را برای لابیگری در امریکا به خرج دهند و برای بایدن از لحاظ استراتژی، جایگاه افغانستان را در مبارزه با قدرتگرفتن چین در جهان ثابت کند و برعکس اتحاد پاکستان با چین، خود را وارد مراودات جدی با چین نکند.
اگر بایدن در چند ماه پیش فرض بر این داشت که با خروج کامل از افغانستان، امکان برپایی پایگاه نظامی در پاکستان وجود دارد، اکنون آن فرضیهها ملغا شده و افغانستان، میتواند از این خلا سود ببرد. پاکستان همواره از بودن نیروهای خارجی در افغانستان بهره برده و با حضور خارجیها در افغانستان جنگ را دامن زده و اکنون نمیخواهد با برپایی پایگاه نظامی امریکا در خاک خود، درگیر جهاد با طالبان و دیگر نیروهای رادیکال شود که برساختهی خودش است. روی همین ملحوظ، پای امریکا از منطقه قطع شده و تنها بدیل دوبارهی پاکستان، افغانستان میتواند باشد؛ پس، سران افغانستان پیمان صدسالهی امنیتی را دوباره بررسی و به یاد دولت بایدن بیاورند که در زمان امضای آن، سمت معاون نخست ریاستجمهوری را داشت و اکنون فراموشش شده است.
سران سیاسی کشور با یادآوری پیمان استراتژی صدساله و لابیگری در امریکا، تمام نکات را در نظر گرفته به پیش بروند و با دیپلماسی، امریکا را قانع کنند که در کشور احیای دوبارهی پایگاه نظامی کند؛ در ادامه، امریکا را بفهماند که پاکستان با وجود چین، هرگز نمیتواند یک متحد خوب برای امریکا در منطقه باشد و از اتحاد چین با پاکستان و ترس پاکستان از جهادگرایی فرزندان ناخلفش استفاده کرده، جایگاه پاکستان را در منطقه تضعیف و خود را متحد بیچونوچرای امریکا اثبات کند. آن زمان از آزمون سخت فروپاشی خواهند گذشت و پس از مدتی افغانستان را کشور با ثبات خواهند ساخت.