منبع: نشنل انترست
نویسنده: میشل روبین
برگردان: ابوبکر صدیق
دونالد ترامپ ظاهرا پالیسی بیرونشدن نیروهای امریکایی را از افغانستان تایید کرده است و قصر سفید، گفته است که این برنامه به اساس توافقنامهی «ماه فبروری دوحهی طالبان» اجرایی خواهد شد.
این ماجرا داستانی به دنبال خود دارد؛ نه تنها نهادهای استخباراتی که مسوولان ارشد ادارهی ترامپ به صورت خصوصی نیز، از پیامد منفی توافقنامهی «میانتهی» صلح ۲۹ فبروری هشدار داده اند. آنان میگویند که ترامپ به دلیل ناکامی در برنامهی «پایاندادن به جنگ نافرجام» تلاش میکند تا هزینهی تحمیلی ۵۰ میلیون دالریای را که سالانه صرف عملیات نظامی در افغانستان میشود، کاهش داده و در رقابت با چین استفاده کند.
موضوع در یک سطح کلان راهبردی به طنز کشیده شده است؛ ترامپ در کنار ترک افغانستان که میتواند یک همکاری راهبردی با بیجینگ باشد، ۱۴۰ بیلیون از پول مالیهدهندگان امریکایی را که برای بازسازی افغانستان تا جولای ۲۰۲۰ صرف شده است به چین تقدیم میکند. این پول به صورت متوسط سالانه ۴۲۵ دالر از مرد، زن و کودکان امریکایی جمع شده است.
ترس از سرنوشت مداخلهی نظامی به افغانستان نیست، پیش از این طالبان پس از بریدن کیک «Madeleine Albright’s» با وزارت خارجهی امریکا، در دور دوم «بیل کلیتنون»، کمپ آموزشی شبکهی القاعده را در افغانستان ایجاد کردند. سرنوشت توافقنامهی زلمی خلیلزاد، شباهت زیاد به این قضیه دارد. در حال حاضر طالبان با القاعده نسبت به آن زمان ( ۱۱ سبتامبر) نزدیکتر اند. دپیلوماتها، تایید میکنند که طالبان در قطر به قطع رابطه با القاعده تعهد کرده اند؛ اما در اصل آنان بیشتر از «پدر – فرزند» با هم نزدیک شده اند.
امریکا نه تنها در جنگ برای سرنگونی القاعده ناکام مانده، حتا نظام ساخته شدهی افغانستان نیز از فساد سیستماتیک رنج میبرد. در حالی که همهی ۱۴۰ بیلیون دالر امریکایی برای بازسازی افغانستان هدر نرفته است.
پس از ۱۹۹۷ من به صورت مکرر به افغانستان سفر کرده ام؛ در زمان حاکمیت طالبان و ۱۱ سبتامبر که «امارت اسلامی» به قلمرو بیشتر دست یافته بود. این مناطق اکنون زیر ادارهی دولت جمهوی اسلامی افغانستان است؛ جادههایی که سفر در آن، روزها زمان میبرد، اکنون طی کردنش چند ساعت طول میکشد، اگر (مشکلهای امنیتی نباشد.) خطهای هوایی و شرکتهای مسافربری، برق، آب و امکانهای پزشکی موجود است. مکتبهای دخترانه و پسرانه ساخته شده است، فساد اداری حکومت و شگردهای قرون وسطای طالبان نیز نمیتواند امید نسل نو را به آینده نابود کند.
این انگیزه، میتواند افغانستان را بسازد. چیزی که ترامپ میخواهد به عنوان هدیه به چین تقدیم کند؛ زیرا چین مدت طولانیای به فکر جای پا باز کردن در افغانستان است. وزارت معادن افغانستان در سال ۲۰۰۸ قرارداد ۳٫۴ بیلیون دالری استخراج مس عینک را با گروه همکاری ذوب آهن شرکت چینایی «Jiangxi Copper Company Limited» امضا کرد. به اساس برآوردها، منابع معدنی مس عینک نزدیک به ۵ بیلیون دالر امریکایی ارزش دارد.
مهمتر اینکه چین به دنبال نفت است، ۴۰۰ میلیون دالر سرمایهی چین در سه مرکز آمودریا پس از دوسال استخراج در سال۲۰۱۳ به دلیلهای نامعلوم متوقف شد. برخی منابع باور دارند که چین میخواهد از چند کشور امیتاز بگیرد، در حالی که واشنگتن کمازکم برنامهای که دارد برای چهار سال (دورهی ریاستجمهوری) است؛ اما بازی چین و برنامههایش طولانی است.
بیجینگ برای پر کردن جای امریکا پس از بیرونشدن، لحظهشماری میکند؛ برای سرمایهگذاری و انحصار منابع زیرزمینی که امریکا هیچگاهی به آن مبادرت نورزید. چیناییها از سروی «جیولوژیکی» سال ۲۰۱۰ بخش تجارت و امنیت وزارت دفاع امریکا که منابع زیرزمینی افغانستان را به ۱ تریلیون دالر تخمین زده اند، آگاه استند. وزارت دفاع امریکا اعلام کرد که منابع افغانستان بیشتر از «معدن لیتیوم سعودی» است؛ اما نبود زیربنا، مانع اصلی استخراج آن شده است.
در حالی که امریکا برای تقویت ثبات و مردمسالاری هزینه میکند، چین برای بیرونشدن امریکا لحظهشماری میکند تا زمینهی سرمایهگذاری و استخراج، مانند افریقا به بیجینگ مهیا شود.
زمینهی کار؛ افغانستان در میان ۱۳۸ کشور عضو برنامهی «یک راه و یک کمربند» چین است. رییس جمهور غنی در سخنرانی سال ۲۰۱۴ در دانشگاه شینهوا «Xinhua University» در بیجنیگ گفت که چین همکار راهبردی و دوجانبهی ما است.
دو کشور سفر تاریخیای را سپری کرده است و این همکاری با در نظرداشت استقلال دو کشور مسیر جدیدی را طی خواهد کرد؛ وانکیو، سفیر چین در افغانستان نیز سخنان خود را در رابطه به جادهی «یک راه و یک کمربند» ادامه داد. چین همواره به وصلشدن کریدور اقتصادی چین – پاکستان (China-Pakistan Economic Corridor (CPEC)
به افغانستان فکر میکند؛ کریدور اقتصادی چین – پاکستان پرچم جادهی «یک راه و یک کمربند» است.
موقیعت جغرافیایی افغانستان میتواند این کریدور اقتصادی را با کشورهای آسیای مرکزی وصل کند. افغانستان کشور کوهستانی است، چین میتواند بیلیونها دالر برای ساختن «وصل کریدور اقتصادی چین – پاکستان به آسیای مرکزی از طریق افغانستان» هزینه کند. چیزی که امریکا روی ساختن جادهی حلقهای هزینه کرد و فکر میکند که افغانستان را با مرزهای بیرونی متصل کرده است.
چین میتواند با احداث خط آهن «چین – افغانستان»، این دو کشور را به کشورهای جمهوری آسیای مرکزی وصل کند. بیجینگ تلاش دارد که دولت افغانستان و گروه تروریستی طالبان در احداث بازسازی جادههای شبکهای، این کشور را همکاری کنند.
چین میخواهد جادههای شبکهای را انکشاف داده و با عبور از افغانستان، شش بزرگراه بسازد. چین گفته است که تجارت محلی را انکشاف میدهد، گروه تروریستی طالبان گفته است که پروژههای چین را مورد حمله قرار نمیدهد. مقامهای وزارت خارجهی پاکستان گفته اند که چین به گفتوگو با طالبان ادامه میدهد در حالی که ترامپ به بیرونشدن نظامیان فکر میکند.
آمدن چین تنها به افغانستان خلاصه نمیشود، متحدان منطقهای چین که مخالف امریکا استند، از این کار بیشتر استقبال میکنند. از ۲۰۰۵ تا امروز، چین بیشتر از افغانستان در پاکستان سرمایهگذاری کرده است. فشارهای دیپلوماتیک چندجانبه در افغانستان؛ آغاز بازی جدید در برابر امریکا و هند است که منجر به پایان بازی غرب در این کشور خواهد شد. بازی اقتصادیای که باب دندان ایران است. بیرونشدن شتابزدهی و اسفبار ترمپ از افغانستان به معنای هدردادن بیلیونها دالری است که در این کشور هزینه شده است و آنهم زمانی که چین راحت خوابیده بود!