
خبرنگاری یکی از کارهای خطرناک در جهان به شمار میرود اما؛ جالب است که بدانید این خطر بهخاطر آن نیست که خبرنگاران تن به خطر داده وارد محدودههای آسیبپذیر میشوند.
بیشتر خبرنگاران در جهان بهخاطر حملههای عمدی کشته شدهاند و این یعنی، آنان از سوی زورمندان و حاکمان بهطور سیستماتیک، حذف میشوند. حذف فزیکی خبرنگار، سانسور مستقیم آزادی بیان است زیرا در هر قتلی که مقتول آن یک خبرنگار باشد، حقایقی نیز از جامعه پنهان میشود.
برای اثبات اینکه خبرنگاران، بهطور عمدی مورد حمله قرار گرفتهاند و خود کار خبرنگاری چنان نیست که معرفی شده، لازم است به گزارشی از سازمان گزارشگران بدون مرز اشاره شود.
این سازمان در تازهترین گزارش خود از وضعیت خبرنگاران در جهان گفته است که شمار خبرنگارانی که در کشورهای در حال جنگ کشته شدهاند، نسبت به خبرنگارانی که در سایر کشورها فعالیت میکنند، کمتر بوده است.
روشن است که عامل اکثر حملهها بر خبرنگاران از سوی کشورها و مقامهایی است که از افشا شدن رازهای پنهانی حکومتهایشان در جامعه میترسند. حالا فکر کنید که چنین رویکردی بیشتر شده و رسانهها و فعالان آن را کاهش دهد؛ آیا میتوان به جهانی که در آن صلح و احترام به عقاید یکدیگر پابرجا باشد، باور داشت؟
۳۲ درصد تلفات کارمندان رسانهای، در کشورهای در حال جنگ، همچون سوریه و یمن و یا کشورهایی با شدت پایین یا متوسط نبرد مانند افغانستان و عراق رخ داده است.
کشوری که در آستانه یک صلح سرتاسری قرار دارد و گفته میشود که طرفهای درگیر در آن باهم به توافقهایی رسیدهاند که ممکن است بر اساس آن، کاهش خشونتها را شاهد باشیم، بخشی از خطرناکترین کشورها برای خبرنگاران است.
صلحی که قرار باشد، خبرنگار را بهعنوان اولین قربانی خود برگزیند، دومین قربانیاش کل جامعه خواهد بود. نظامهای حاکم در جهان، هیچیک تعهدی نسبت به خبرنگاران ندارند و این مورد در افغانستان روزبهروز روشنتر از قبل میشود.
رییس عمومی امنیت ملی افغانستان که مسئولیت امنیت شهروندان افغانستان را به عهده دارد، بهتازگی گفته است که در جریان یک سال گذشته، ۶۱۰۰ نفر بازداشت شدهاند که از این میان، ۳۶۰۰ نفر آن متهم به فعالیتهای تروریستی بودهاند.
حضور اینهمه تروریست در کشور، نخست از همه، خطری برای فعالان رسانهای و مدنی است. اینها چگونه وارد شهرها شدهاند و چگونه توانستهاند دست به ترور و حملههای دیگر بزنند؟
مسئولان امنیتی در افغانستان، بیشتر از ارایه آمار کاری نکردهاند چون همزمان با ادعای دستگیری تروریستان در شهرهای کشور، ترور، انفجار و کشتار مردم نیز افزایش یافته است.
کشته شدن مردم در خیابانها، قریهها و حتا در خانههایشان، با وجود برنامههای پرمدعایی مثل میثاق امنیتی، از چالشهای روزمره بهحساب میآید.
ترور خبرنگاران، ناامنیهای شهری و… جامعه را به وحشت آورده که میتواند خود وسیلهی جنگی دیگر بهحساب بیاید. تروریستها از ناکارگی حکومت استفاده کرده و وحشت بینظیری را بین مردم و فعالان اجتماعی مثل خبرنگاران به وجود آورده است.
آنان، در چنین زمانی با حکومت گفتوگو میکنند؛ زمانی که تمام موارد به نفعشان است و بهخاطر کنترلی که بر ذهن مردم دارند، میتوانند هر نوع توافقی را نیز بالای حکومت بقبولانند.
حکومت افغانستان، حتا بهخاطر خودش هم که شده باید، در حفظ جان مردم و خبرنگاران تلاش کند، فشاری که با کشتار مردم، جامعه را در شرایطی قرار داده که هر نوع استفاده از آن را ممکن است.
ترور خبرنگاران، همانطور که سبب حذف یکی از بنیادیترین عناصر نظام کشور میشود، اهمیت نظام و قانون آن را در نزد مردم نیز از بین میبرد؛ زیرا با کشتن هر خبرنگاری، ارزشهای بزرگی که نظام کنونی بر آن ایستاده، فرو میریزد.
حکومت بهجای ادعای خشکوخالی خود در مورد خط سرخ جمهوریت، باید تعهد خود به آزادی بیان را اثبات کند. آزادیای که خود نجات دهندهی افغانستان از دست هر نوع استبداد و افراط خواهد بود.