بیستوپنجم ماه عقرب سال ۱۳۹۶، «سید بسام پاچا»، یکی از سربازان نیروهای امنیتی افغانستان، با دیدن فرد انتحاری که به سمت انبوهی از غیرنظامیان میرفت تا مواد همراهش را منفجر کند، راه دیگری برای جلوگیری از او نمییابد مگر ایجاد مانع جانی توسط خودش. سید بسام پاچا که در آن زمان فقط بیستوپنج سال سن داشت، فرد انتحاری را محکم میگیرد تا اینکه همراه با مواد جاسازیشده در بدنش، منفجر شده و باعث مرگ چندین تن از سربازان امنیتی کشور به شمول آقای پاچا میشود.
بسام پاچا مهاجم انتحاری را صدا میزند، ولی مهاجم نمیایستد و بهسوی انبوه مردم میدود. پاچا خودش را به مهاجم میرساند و او را در آغوش محکم می گیرد و … اینگونه خودش را قربانی میکند تا دیگران نجات یابند. در این رویداد غمانگیز تروریستی، شش سرباز دیگر که برای جلوگیری از این انتحاری، تلاش کرده بودند نیز کشته میشوند.
این رویداد، تنها یک نمونه از موارد بسیاری را حکایت میکند که بیانگر پایبندی سربازان امنیتی کشور به مردمشان است. سربازانی در خط نخست جنگ با همین روحیه به مصاف تروریستان میروند و اجازه نمیدهند تا پیشروی گروههای دهشتافکن سبب مرگ مردم بیدفاع شود.
امروز، روز سرباز که بهپاس جانفشانیهای نیروهای امنیتی چنین نامگذاری شده است؛ روز گرامیداشت و روز یادآوری از تمام شهدای کشور است که برای صلح و امنیت مبارزه کردهاند.
مقامهای حکومتی کشور شاید این روز را در این سال بیشتر از قبل اهمیت میدهند و سعی میکنند آن را ابزاری برای ایجاد حس ضد تروریستی و طالبانی نشان بسازند. این کار نیز در جای خودش میتواند ارزشمند باشد؛ اما فراموش نکنیم که نهتنها به دلیل اوضاع بهخصوصی که پیش آمده؛ بلکه برای واقعیت محضی که نشاندهندهی تعهد واقعی سربازان کشور به مردم است، باید این روز را گرامی داشت.
سیاستمداران، همواره تلاش کردهاند از نیروهای امنیتی برای تقویت نگرشهای درست و نادرست خود در بعد سیاسی استفاده کنند؛ چندی پیش را به یاد بیاوریم که از نیروهای امنیتی افغانستان در ولسوالی بهسود ولایت میدانوردک، در برابر مردمشان استفاده صورت گرفت. حمله نظامی به مردم، هدفی نداشت جز ایجاد فاصله میان مردم و سربازانی که از فرزندان خودشان هستند.
برگزاری برنامههای گوناگون در روز سرباز، میتواند روحیه نیروهای مسلح کشور را بالا ببرد؛ اما سوء رفتارهایی که به مقصد استفاده از سربازان صورت میگیرد نیز میتواند این روحیه را تضعیف کند.
تلاشها برای ایجاد فاصله بین مردم و سربازان فقط در قضیهای که در بهسود گواهش بودیم، دیده نشده است. اظهارات مولوی مجیبالرحمان که گفته بود نیروهای امنیتی افغانستان با کار برای نظام، مرتکب گناه بزرگ میشوند، یکی دیگر از این تلاشها است. همچنان او در واپسین سخنرانی خودش دوباره براندازی نظام سخن گفته و از مردم خواسته است تا در برابر آن قیام کنند. قیام در برابر نظام، نخست از همه یعنی مقابله با سربازان نیروهای امنیتی کشور که میتواند جنگ داخلی را دامن زده و فاصلهی بسیار عمیقی میان مردم و سربازان ایجاد کند.
بیتوجهی حکومت به حرفهای مولوی انصاری، میتواند نیروهای امنیتی کشور را دلسرد ساخته و بیحرمتی به آنان را بین بسیاری از افراطیها رشد بدهد. اگر حکومت، مدعی حمایت از نیروهای امنیتی است باید در برابر این مولوی، اقدام کرده و او را به دست قانون بسپارد.
برآیند چنین فعالیتهایی جز توانبخشی گروههای افراطی و طالبانی نخواهد بود. هر گروهی که میخواهد به بهانهای سربازان افغانستان را موردحمله قرار بدهد، آنان را بین مردم بیاعتماد بسازد، برای تقویت تروریزم گام برداشته است؛ چه این تلاش از سوی یک مولوی در هرات باشد و یا هم از سوی یک مقام حکومتی در ولایت میدانوردک، هیچ تفاوتی ندارد؛ زیرا آب به آسیاب تروریستان میریزد.
نیروهای امنیتی کشور، با همه چالشهایی که بهدلیل رشد فساد اداری، سیاستهای ناکام و گاه حتا مغرضانهی حکومت، بهوجود آمده، مقابله میکنند و اجازه نمیدهند که میدان مبارزه خالی بماند؛ اما در نهایت چیزی جز برنامههای پرشوری که فقط نمایشی از حمایت را نشان میدهد، حاصلشان نمیشود.
حکومت افغانستان در کنار قدردانی از سربازان کشور و پاسداری از زحمت آنان، در گام نخست وظیفه دارد تا چالشهای فرا راه آنان را ازمیان بردارد. بسیاری از سربازان کشور، ماهها بدون تنخواه ماندهاند، بسیاری هم در حالت محاصره، دسترسی به غذا و جنگافزارها نداشتهاند و خیلیهای دیگر پس از شهادت، از امتیازهایی که باید به خانوادهشان برسد، محروم شدهاند.
پاسداری از سربازان، نمیتواند به برگزاری جشنها در روز سرباز خلاصه شود. اگر حکومت افغانستان خواهان حمایت از سربازان است، باید نخست از همه حقوق آنان را که از نیازهای اولیه به شمار میرود، بهشکل کامل رعایت کند.