
رسانههای خارجی، گزارش دادهاند که بر اساس دستور دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، شمار نیروهای این کشور در افغانستان به ۲۵۰۰ نفر کاهش یافته است. کاهش نیروهای امریکایی در توافق با طالبان صورت گرفته است و نشانه این است که طالبان در طول یکی-دو سال گذشته بیشتر از حکومت در رابطههای خارجی و در کل بحثی به نام گفتوگوهای صلح موفق بودهاند.
خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان اگر نتوانیم پیروزی این گروه در جنگ با امریکا نام بگذاریم، به هیچ تردیدی میتوان از آن با نام نخستین پیروزی تأثیرگذار طالبان بر حکومت افغانستان، یاد کرد.
جنگ افغانستان تقریباً سالی است که از حالت نظامی به مبارزه سیاسی تغییر جهت داده است؛ البته این تغییر سبب کاهش هیچ نوع خشونتی از سوی گروه تروریستی آنان نشده است اما؛ توانسته است که بسیاری از کشورهای جهان، بخصوص منطقه را بهحمایت از خود درآورد.
امریکا و طالبان در ۱۹ فبروری سال گذشتهی میلادی، توافقنامهای را به امضا رساندند که بر اساس آن، امریکا باید تا اول ماه می تمام نیروهایش را از افغانستان خارج میکرد. این تصمیم در آن هنگام با مخالفت شدید نمایندگان جمهوریخواه و دموکراتهای این کشور مواجه شد، زیرا آنان تأکید کردند که خروج تمام نیروها از افغانستان زمینهی رشد گروههای تروریستی را فراهم میکند.
با اینکه بارها، گزارشهای دقیقی از حضور القاعده در افغانستان در پناه طالبان، منتشر شد با آنهم امریکاییها اعتنایی نکردند و اکنون بهتعداد ۱۵۰۰ تن از نیروهایشان را از افغانستان خارج ساختهاند.
دیده شد که مخالفتهای نمایندگان امریکایی نیز تأثیری بر روند خروج نیروهایشان نداشته است و این تصمیم یک برنامهی جمعی در امریکا است. توقع اینکه جو بایدن پس از سوگند خود بهعنوان رییسجمهوری ایالاتمتحده، تصمیم ترامپ را لغو کند یا هم تلاش کند نیروهایش را در افغانستان نگه دارد، اصلاً واقعبینانه نیست. چنین تصمیمی اگر وجود میداشت پیش از این در مورد آن بحث صورت میگرفت و واکنشی از سوی بایدن را شاهد میبودیم.
خروج نیروهای امریکایی از افغانستان همزمان با گسترش مناطق تحت کنترل طالبان است؛ گروه طالبان توانسته است مناطقی را در تحت کنترل داشته باشد که ممکن است بدون حمایت نیروهای خارجی، قابل مهار نباشد. این مناطق، قدرت طالبان را موازی با حکومت ساخته است و درنهایت منجر به پناه افغانستان بهدیگر کشورهای قدرتمند در منطقه میشود.
نزدیکی حکومت افغانستان با ایران، بیش از اینکه یک سیاست خودخواسته باشد، بیشتر از روی جبر و ناچاری است؛ چیزی که امریکاییها از آن آگاه هستند و شاید بهقصد میخواهند موجب آن باشند.
خروج ۱۵۰۰ تن از نیروهای این کشور از افغانستان نشان داد که نهتنها آنان هراسی از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان ندارند بلکه سعی میکنند با چنین پیشآمدی، کشورهای رقیب را در منطقه تحریک بهمداخله نظامی یا شبهنظامی در افغانستان کنند.
امریکا با عقبنشینیاش از خاک افغانستان، ایران و روسیه را در جنگی شبیه به جنگ سوریه دعوت میکند؛ از عملکرد ایران چنین برداشت میشود که مقامهای ایرانی و همکاران آنان در روسیه نیز خواهان نبردی مشابه در خاک افغانستان هستند.
یارگیریهای اخیر از بین سیاستمداران افغانستانی از سوی پاکستان و ایران، روی دیگر ماجرا را رونمایی کرد؛ پاکستان میخواهد جریان سیاسی موافق با طالبان را در کشور احیا کند و کسانی را با بهانهی حکومت شریکی با طالبان در افغانستان، تحریک به حمایت از حکومت موقت و نظام جدید کند. پاکستان مجری برنامههای امریکا در افغانستان برای جنگ این کشور با ایران و سوریه است و ایران کشوری که میخواهد، نقشش را در افغانستان برجسته ساخته و به کمک روسیه، امریکا را از همسایگی خود دور کند.
نتیجهای که بازیهای قدرتهای جهان، تاکنون بهدنبال داشته است، برقراری رابطههای چندجانبه با سیاستمداران کشور و چند پارچگی آنان در موضوع صلح و گفتوگوهای مربوط به آن بوده است؛ توانایی هر یک از این کشورها در رقابت با یکدیگر بستگی کامل به نفوذی دارد که بین سیاستمداران افغانستانی برقرار میکنند.