
خشونتها علیه خبرنگاران، افزایش یافته است. تردیدهایی نیز در مورد تعهد حکومت افغانستان به آزادی بیان و همکاری با رسانهها به وجود آمده که نشان میدهد، همزمان با رشد خشونتها بر علیه خبرنگاران، همکاری حکومت نیز کاهش یافته است.
حکومت افغانستان علاقه دارد تا هر چالش امنیتی را به گردن طالبان بیاندازد. بدون ارایهی سند و مدرک، بدون اینکه توضیح قانعکنندهای برای مردم داشته باشد، میگوید، این کار طالبان داعشی است.
اصطلاح «طالبان داعشی»، از ابداعهای امرالله صالح، معاون نخست رییس جمهور است؛ منطقی که برای ترویج این اصطلاح وجود دارد، بیگمان این است که هر دو گروه، یکیاند. داعش، زادهی طالبان و زیرمجموعهی آن است.
گیریم که حرف مقامهای حکومتی درست باشد اما؛ تلاشی که برای بیان چنین دریافتها صورت میگیرد، چرا بیشتر در قالب ادعا است؟
چرا اکثر حرفهای حکومت، بدون سند و ارایهی مدرک صورت میگیرد؟
چه درست چه غلط؛ شیوهای که حکومتیان، روی دست گرفتهاند، سبب خدشهدار شدن رابطهی جامعه مدنی و رسانهها شده است. اینکه طالبان، سهم بیشتری در قتل خبرنگاران، تهدید آنان و… دارند، حقیقت محض است اما؛ سهمی که حکومت بهعنوان آزادی بیان دارد، سهمی که حکومت باید در تأمین امنیت خبرنگاران داشته باشد، چه میشود؛ در برابر خشونت طالبان، جوابی، پیشگیریای، لازم است یا نه؟!
وحید عمر، مشاور ارشد ریاست جمهوری در امور روابط عامه و استراتژیک، میگوید که کار روی پروندههای قتل خبرنگاران جریان دارد و در برخی از آنها، پیشرفتهای زیادی نیز صورت گرفته است.
پیشرفتهایی که آقای عمر از آن یاد میکند، پس از سیل شکایتها، گلایهها و اعتراض خبرنگاران، صورت گرفته است که در برابر سالها بیتوجهی حکومت، قابل حساب نیست.
مشکل این است که حکومت افغانستان، با وجود خوشنامیای که بهخاطر رسانههای آزاد و فعالیت آنها در سطح منطقه به دست آورده بود، توجهی به رشد رسانهها ندارد و حتا از آنها میترسد.
حکومتی که بدون اعتراض و شکایت به مشکل خبرنگاران، توجه نمیکند، یعنی تعهدی به خبرنگار و آزادی بیان ندارد. بیتوجهی حکومت، پیامدهایی دارد که مهمترین شان به نفع مقامهای حکومتی تمام میشود. به طور مثال؛ خشونتهای اخیر در برابر خبرنگاران و ادعاهای اعضای حکومت مبنا بر دستداشتن طالبان در ایجاد چنین موجی از خشونتها، سبب شده تا طالبان به آن چه با امریکاییها تعهد کرده بودند، بیاعتنا به نظر بیایند.
نفع حکومت از این ماجرا، امتیازی است که با فشارهای کشورهای جهانی، بالای طالبان به دست آمده هیئت جمهوری را در دوحه سنگینتر از آن سوی ترازو نشان میدهد.
حتا اگر از امتیازگیری حکومت در دوحه با ابزار قرار دادن خبرنگاران، بگذریم؛ نفع دیگری که از معلق ماندن پروندههای قتل اهل رسانه، پروندههای خشونت و تهدید به حکومت میرسد، کاهش روحیهی انتقادی خبرنگاران نسبت به فعالیتهای اعضای حکومت است.
ضرر ابزار قرار گرفتن خبرنگاران برای حکومتیها، تنها به خانوادهی رسانهای کشور بر نمیگردد. با قتل هر خبرنگار، ترس و وحشتی که در بین مردم ایجاد میشد، زمینهی جولان بسیاری را فراهم میکند.
بعد ترسناک قتلهای اخیر، این است که جنگ جاری در افغانستان و قربانی گرفتن آن به شیوههای غیر انسانیتری نزدیک شده است. پیش از این اگر قربانیان جنگ فقط افراد زخمی و کشته شده در درگیریها بودند، اکنون بر اضافهی آن، نگرانی ابزار قرار گرفتن شان نیز مورد بحث است.
در یک سال اخیر، بسیاری از حملهها به طور مرموزی به جای هدف فزیکی خود، سمتوسوهایی به جانب افکار عامه پیدا کرده است. آن چه خشونتها بر علیه خبرنگاران را خطرناکتر از پیش نشان میدهد، استفادههای ممکن از شهرت آنان برای تاثرگذاشتن بر افکار مخاطبان شان است.
شرایط طوری طرحریزی شده که رفتهرفته قتل هر خبرنگار در جامعه به یک بمب وحشت مبدل شود. ابزاری که برای جنگ روانی استفاده میشود، سلاحی کشنده است؛ نگرانی این است که مبادا، خبرنگار که هویت مردمی دارد مبدل به چنین سلاحی بر علیه مردم شود.
حکومت باید تعهد خودش را به آزادی بیان اثبات کرده، فارغ از منافع خود در رقابت با طالبان، قضیههای مرتبط به خبرنگاران را دنبال کند.