
گفتمان مسلط افغانستان امروز، بیاعتمادی است؛ بیاعتمادی مردم به دولت، بیاعتمادی نیروهای امنیتی-دفاعی به فرماندهی جنگ و بیاعتمادی کشورهای همکار افغانستان نسبت به آیندهی نه چندان دور این کشور. تبعات این بیاعتمادی را در روایتهایی که این روزها از جنگ و سیاست افغانستان رسانهای میشود، به روشنی میتوان دریافت.
بیاعتمادی مردم نسبت به دولت، باعث شده است که در بسیاری از مناطق روستایی، مردم زندگی زیر چتر طالب را قبول کنند و در مواردی حتا آن را ترجیح دهند. سیاست نادرست حکومت و عدم تطبیق عدالت اجتماعی به دلیل استراتژی ناکاره و در موارد سمتی حکومت و عدم تمکین به قانون از سوی مقامها محلی حکومت در ولسوالیها و مناطق روستایی، باعث افزایش خلا بین مردم و حکومت شده و امکان گرایش مردم نسبت به طالبان و دیگر گروههای تروریستی را بیشتر کرده است. طالبان و دیگر گروههای تروریستیای که از نقاط مختلف کشور سربازگیری میکنند، بخشی از این سربازگیری، از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم آب میخورد و بخشی از آن، از بازی ناموفق مقامهای محلی که فاصله بین مردم و حکومت را بیشتر کرده اند.
نبود پالیسی درست نظامی و استخباراتی و نرسیدن بهموقع کمکهای لوژستیکی در خطوط مقدم جنگ در مناطق روستایی، در کنار بیاعتمادی مردم نسبت به حکومت، باعث بیاعتمادی نیروهای امنیتی-دفاعی شده است. وقتی سربازی تا آخرین گلوله و با شکم گرسنه در مقابل دشمن سینه سپر میکند؛ اما کمک به موقع نمیرسد، باعث دلسردی و بیاعتمادی سربازان در خط جنگ میشود. پیامد این بیاعتمادی دستکم طی دو ماه اخیر در نقاط مختلف افغانستان گزارش شد؛ گزارشهایی که خبر از رهایی مناطق به طالبان بدون درگیری و در مواردی تسلیمشدن گروهی نیروهای امنیتی-دفاعی به طالبان را میداد. این بیاعتمادی، به سقوط بیش از ۵۰ ولسوالی طی دو ماه اخیر انجامید که طالبان بیشتر این ولسوالیها را بدون درگیری یا با اندک فشار نظامی به دست آوردند.
بیاعتمادی مردم و نیروهای امنیتی-دفاعی که افغانستان را در وضعیت شکنندهی سیاسی و نظامی قرار داده، باعث نگرانی کشورهای همکار با افغانستان شده است. در آخرین مورد، دیروز یکشنبه -۱۳ سرطان-، مقامهای حکومتی در بلخ، گزارش دادند که فعالیت کنسلگری چهار کشور در این ولایت به حالت تعلیق درآمده است. بر اساس این گزارش، کشورهای ایران، قزاقستان، روسیه و ترکیه، نمایندگیهای سیاسیشان در بلخ را بسته اند. بستهشدن این نمایندگیهای سیاسی در بلخ، در حالی که خشونتها طی یک ماه اخیر در شمال افزایش یافته، بیانگر ترس این کشورها از کشیدهشدن جنگ در بزرگشهرها است.
با آن که دو روز پیش، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی افغانستان، در سفری به روسیه، با مقامهای این کشور در مورد افزایش خشونتها در شمال گفتوگو کرده بود؛ اما بستهشدن کنسلگری روسیه در بلخ، بیانگر این است که این گفتوگوها، نتیجهی قناعتبخشی در پی نداشته و روسیه که باید امنیت شمال افغانستان برایش اهمیت داشته باشد، فعلا تصمیمی به همکاری نظامی با افغانستان و خصوصا شمال ندارد. در کنار روسیه، ترکیه یکی از کشورهایی است که انتظار میرود پس از خروج ناتو، نقش کلیدیای در افغانستان داشته باشد؛ اما کنسلگریاش را در بلخ بسته است. بستهشدن کنسلگری این دو کشور که بخشی از انتظارات شمال به آنها دوخته شده بود، خبر از پیچیدگی جنگ و ناامیدی میدهد.
شرایط، طوری رقم خورده که همه، نگران سقوط بزرگشهرها به دست طالبان اند. تغییر وضعیت، بستگی به ارادهی سیاسی و نظامی حکومت دارد. اگر حکومت واقعا اردهای برای ایستادگی در مقابل طالبان و جلوگیری از سقوط کامل دارد، هنوز فرصت هست؛ چون، نیروهای مردمی به حمایت از نیروهای امنیتی-دفاعی بسیج شده اند. بسیجهای مردمی، به تنهایی نمیتواند مقابل طالبان ایستادگی کند؛ این نیروها، نیاز به حمایت لوژستیکی و تسلیحاتی در کنار مدیریت میدان جنگ دارند. بسیج مردمی، هنوز به عنوان یک فرصت طلایی برای حکومت و مردم افغانستان باقی است. بسیج این نیروها، بیانگر نفرت مردم از طالبان است و اگر این نفرت مدیریت شود، در کنار این که میتواند از ورود طالبان به بزرگشهرها جلوگیری کند، فرصتی را مساعد میسازد که دولت با بازبینی پالیسی جنگی و تغییر رویکرد فرار و عقبنشینی، به رویکرد تهاجمی برگردد و اطمینان ازدسترفتهی مردم را بازسازی کند. تغییر پالیسی دفاع یا فرار به تهاجم، تنها راهی است که اعتماد مردم و کشورهای همکار با افغانستان را دوبارهسازی و امکان مقابله با طالبان را تقویت میکند.