
ایمان نوری، دانشجوی روابط بینالملل
بخش نخست
«همهی آنهایی که تصور میکردند این جنگ بهزودی پایان خواهد یافت، دیرزمانی است که در همین جنگ، جان باختهاند. دقیقاً در همین جنگ.» پییر لومتر-دیدار به قیامت.
آیا صلح، تحفه سدهی ۱۳۰۰ به افغانستان ۱۴۰۰ خواهد رسید؟
تا صدسال دیگر و در آخرین سال قرن، هیچکدام ما زنده نیستیم و چنان فراموش خواهیم شد که انگار هیچوقت نبودهایم. باورش سخت است؛ اما حقیقت همین است. نسل ما در دوران جالبی زندگی میکند؛ پدیدههای ناشناختهای که پیش روی ماست، هم هیجانانگیز است و هم وحشتناک. حضور ائتلاف جهانی در افغانستان ۲۰ ساله شد. در پنجاه سالی که گذشت، نهتنها کار بهجایی نرسید بلکه کارد به استخوان رسید و زخم نیز از عصب گذشت و ناسور شد.
اکنون غرب بهدنبال نقشهای پیچیده اما منظمتر از ۲۰ سال قبل میرود. اوضاع خاورمیانه، شرق دور، جنوب آسیا، آسیای میانه و افغانستان دیگر به شکل گذشتهاش نیست، غرب اینبار برای بسیاری از اقدامات احتمالی در برابر رقیبان تازهنفس منطقهایاش با برنامه جدیدی وارد میدان میشود.
نمونههای زنده و بارز آن، اوضاع تشنجآمیز آسیای میانه و بالکان نظیر اوکرایین، بلاروس-روسیه سفید-و قرقیزستان که همه ملتها در مقابل دولتهایشان تظاهرات کردند.
اینطرف در شمال آفریقا هم اوضاع لیبیا، مصر و الجزایر که این سه کشور را در یک رویارویی احتمالی نظامی سوق داده است، چندان روبهراه نیست.
اتحاد سه کشور روسیه، چین و ایران هنوز زنده است و در چوکات پیمان شانگهای در برابر پیمان ناتو در افغانستان قویتر از پیش صفآرایی کرده است و احتمال اینکه پاکستان هم به این قطار بپیوندد نیز بلند رفته است.
اینطرف، در افغانستان اما؛ اوضاع و شرایط وارد فاز جدیدی از مناقشات جدی و حالت اضطرار شده است. وضعیت بهاندازهای جدی است که جنگ بر سر قدرت تقریباً ذهن همه را آگاه ساخته که کی بهدنبال چیست.
اوضاع تقریباً بر همه آشکار شده که طالبان در شرف آمدهاند و اشرف غنی در تلاش بقا و احتمالاً رفتن. غنی زیر فشار بی پیشینهای قرار گرفته و میداند که بخت دیگر بیشتر از این با وی یار نیست.
تغییر سیاست امریکا در برابر جنوب آسیا و افغانستان
اینکه دلیل تغییر یکبارگی سیاست امریکا در قبال بحران افغانستان و دیگر کشورهای دور و نزدیک چیست و اینکه چرا امریکا، بهویژه در برابر گروه طالبان که زمانی پس از القاعده دشمن بزرگ امریکا شمرده میشد سر سازش گرفته، پرسش بزرگی است که پاسخش ریشه در شکلگیری گروههای جهادی در برابر شوروی پیشین دارد.
مسیری که اکنون انتخاب شده، راهی است به نام پروسه صلح که ظاهراً رأی موافق همه را دارد. مسیری که قربانیهای بزرگی از افغانستان تا حالا گرفته و هنوز هم میگیرد.
اینطرف اما سناریوها از پیش نوشته شده و تکرار میشود. رابرت الگرینر رییس پیشین دفتر ساحهای C.I.A در اسلامآباد، در کتاب ۸۸ روز تا قندهار نگاشته است: «در ۲ ماه اکتوبر سال ۲۰۰۱ فقط چند روز پیش از حمله امریکا به افغانستان، وقتی که اختر محمد عثمانی معاون ملا محمد عمر را در هوتلی در کویته ملاقات کردم برایش گفتم؛ ببینید، فقط افغانها میتوانند یک راهحل دایمی برای افغانستان داشته باشند. امریکا فقط میخواهد تروریستها -القاعده- را تعقیب و سرکوب کند؛ اما بدون یک دولت مسئول در افغانستان، تروریستها میتوانند برگردند؛ اما اگر طالبان مایلاند که چنین دولتی بسازند و داشته باشند، این برای ما قابلقبول است.»
این بخش از متن کتاب «الگرینیر»، دقیقاً بعد از توافق امریکا-طالبان در سال جاری به تصویر کشیده شد و حتا درجاهایی، خاطرات تلخ دهه شصت و هفتاد خورشیدی را تازه میسازد و روی زخمهای تاریخی جناحهای دخیل نمک میپاشد.
گروه طالبان که مسئول کشتار هزاران تن از مردم افغانستان هستند، حالا قرار است وارد حکومت تازه شوند. حکومت موقت احتمالش بیشتر خواهد بود و مذاکرات دوحه ماهیت اصلی آن را روشن خواهد ساخت. حکومتی که بحث تعدیل قانون اساسی و نوعیت نظام را در بر خواهد گرفت و وضعیت بعدی افغانستان را به چارهاندیشی و بازتعریفی با مدلی متفاوت سوق خواهد داد.
پیشنهاد طرح حکومت موقت از سوی خلیلزاد
افراد نزدیک به سیاستگرانی که در واپسین سفر زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه امریکا برای صلح افغانستان با او دیدار کردهاند تأیید میکنند که آقای خلیلزاد با آنان درباره طرح ایجاد یک حکومت موقت گفتوگو کرده است.
خلیلزاد در این دیدارهایش با عبدالله عبدالله، حامد کرزی، عبدالرب رسول سیاف، حنیف اتمر و حمدالله محب سه طرح را برایشان بهعنوان نوع نظام آینده پیشنهاد کرده است:
الف) ادامه حکومت کنونی و شامل ساختن طالبان در این حکومت؛
ب) شریک ساختن حکومت در ساختار حکومتی طالبان؛
ج) ایجاد حکومت موقت و همهشمول.
تمامی چهرههای سیاسی به این نظر هستند که برای انتقال قدرت هیچ بدیلی جز اداره موقت وجود ندارد. تردیدی نیست یک بخش این یکدستگی نظر میان سیاسیون، به نحوه عملکرد غنی در دلسرد ساختن و فاصله گرفتن این چهرهها از ریاست جمهوری برمیگردد؛ اما یک تناقض جدی در سیاست امریکا دیده میشود: امریکاییها، از یکسو نماینده ویژه امریکا با چهرههای سیاسی درباره اداره موقت گفتوگو و نشست دارد و از سوی دیگر «راس ویلسون» سرپرست سفارت امریکا در افغانستان میگوید که امریکا از اداره موقت حمایت نمیکند و این مذاکره اگر به هر نسخهای بیانجامد بستگی به تصمیم و اراده مردم افغانستان دارد.
طالبان و رویای ورود به قدرت
ورود طالبان و حل شدن یک قسمت بزرگ طالبان به بدنه نظام، دقیقاً همانند صحنه ورود مجاهدین زمان سابق بهنظام است که بعدها همان زمان موضوع مصالحه، مستقیماً بهسوی جنگ داخلی کشیده شد و زمینه سقوط داخلی را فراهم ساخت. این رویکرد امریکاییها، برای ما چندان غریبه نیست. گویا تاریخ، با عبای تازهتری نسبت به آن دوران، در میان دیوارها و اتاقهای ارگ قدم میزند و با افسوسی بزرگ بهسوی چهرههایی میبیند که سالهای سال، در زمان جنگهای داخلی تمامقد علیه همدیگر بودند و میجنگیدند؛ اما حالا پشت میز صلح، خندان نشسته و تفاهمنامه امضاء میکنند و انگار نمیدانند که با این کشتار و ویرانیهایشان، در دل مادری که پسرش را از دست داده، یا پسری که پدرش را از دست داده و یا مادری که دخترش تیرباران شده، چه میگذرد؟
اتحاد مقدس چگونه شکل گرفت و پای ملا برادر چطور در این بازی مقدس باز شد؟
پاکستان در روز جهانی صلح، بهمنظور ایفای نقش محوری در روند صلح افغانستان فرد شماره ۲ طالبان را از زندان آزاد کرد. پاکستان روز شنبه ۲۱ سپتامبر که روز جهانی صلح نام دارد، ملا عبدالغنی برادر-مرد شماره ۲ طالبان افغانستان- را به درخواست افغانستان، پس از سهونیم سال بازداشت، از زندان نیروهای امنیتی پاکستان آزاد کرد.
ملا عبدالغنی برادر که طالبان وی را با نام ملا برادر آخوند نیز میشناسند، در سال ۱۳۴۶ هجری خورشیدی در روستای دهراود ولایت ارزگان به دنیا آمد و اکنون ۴۷ سال دارد، وی از پشتونهای درانی و از قوم پوپلزی است.
در زمان جنگ با ارتش سرخ شوروی سابق، او در کنار دیگر مجاهدان افغان به رهبری یونس خالص، در جهاد حضور داشت و پس از جهاد با ملا محمد عمر در یک مدرسه دینی در ولایت قندهار تدریس را آغاز کرد.
در سال ۱۳۷۲، ملا عمر و ملا برادر جنبش طالبان را تأسیس کردند. ملا برادر بهعنوان فرماندار هرات و سرپرست کل گروههای عملیاتی طالبان، فردی شناخته شده و با نفوذ بین اعضای این گروه بود.
در ماه دلو سال ۱۳۸۸ خبر دستگیری ملا برادر منتشر شد. بر اساس منابع خبری پاکستان، سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) او را از شهر کراچی پاکستان دستگیر کرد. به گفته مقامات پاکستانی سازمان اطلاعات امریکا (CIA) نیز در عملیات دستگیری ملا برادر همکاری کرده بود.
گذشته شیرین ظهور، لحظات تلخ افول و راز بازتولد
مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا علت حمله کشورش به افغانستان در سال ۲۰۰۱ را از بین بردن القاعده و شکست آن دانست و مدعی شد که این امر اتفاق افتاده است. او در مصاحبه رادیویی در امریکا، اعضای باقی مانده القاعده در افغانستان را کمتر از چند صد نفر اعلام و تأکید کرد که واشنگتن از طالبان خواسته است روابطش را با القاعده قطع کند.
در راستیآزمایی ادعای وزیر امور خارجه امریکا در مورد القاعده و رابطه آن با گروه طالبان، بایستی به مواضع واشنگتن در سال ۲۰۰۱، زمان حمله ارتش امریکا به افغانستان اشاره کنیم. رییسجمهور پیشین امریکا جورج دبلیو بوش با اعلام اینکه گروه تروریستی القاعده عامل اصلی حمله ۱۱ سپتامبر به برجهای جهانی نیویورک است از گروه طالبان خواستار تحویل سرکرده القاعده و فرماندههانش ازجمله اسامه بنلادن و ایمنالظواهری شد.
طالبان، بر اساس سنت مهماننوازیشان از تحویل آنان به امریکا خودداری کرد و بهعنوان همدست تروریستها مورد خشم کاخ سفید قرار گرفت و جورج بوش با همکاری پاکستان، به افغانستان حمله و وارد این کشور شد و به حکومت طالبان نقطه پایان گذاشت.
توزیع قدرت بین سه جریان
توزیع قدرت میان سه جریان عمده ذیدخل در قضیه جنگ و صلح افغانستان: اسلامگرایان بنیادگرا (طالبان)، لیبرالها (اشرفغنی و حکومتیهایش) و جهادیها (عبدالله عبدالله و گروهش) از مباحث جدی فرا راه تعاملشان با همدیگر است. ظاهراً هر سه طرف میکوشند اعتماد و توجه امریکاییها را جلب کنند تا در قدرت و حکومت تازه افغانستان ۱۴۰۰ بمانند و حضور داشته باشند.
طالبان با خاصیت و روحیه تسلیمناپذیری که دارند، سرسختانه در تلاشاند تا اعتماد امریکاییها را جلب کنند و در رأس این قدرت قرار بگیرند.
در دو سوی دیگر، لیبرالهای تمامیتخواه اما با ابزار نرم و منعطف و جهادیهایی که با شعار اسلامگرایی، میخواهند تا گروه اول-طالبان-را از گردونه حضور در قدرت ۱۴۰۰ حذف و یا درنهایت محدود بسازند.
طالبان با رهبری واحد و یکدستگی دیپلوماتیکشان تا اینجای کار بهگونهای پیوسته و موفق پیش آمدهاند؛ اما جمهوریت با نرمی و انعطاف بیشازحد ضربات فراوانی را متحمل شده است.
ادامه دارد…