زمامداران افغانستان این روزها بر لبهی شمشیر قدم میزنند که نه راه پس دارند و نه راه پیش! این که چرا وضعیت کشور و سیاستمداران ما این گونه شد تا در کوچهی بلند بنبست گیر کنند، بارها و بارها تذکر رفته است؛ اما حالا سؤال اصلی چاره اندیشی برای بیرون رفت از آن است.
فشار جامعهی بینالمللی، گسترش روز افزون فقر، گرسنگی و بیروزگاری، گسترش ویروس کرونا، قدرتنمایی بیسابقهی طالبان و مصیبتهای فراوان دیگر، موجب شده است تا به گواه برخی رسانهها، سیاست مداران ما دنبال یک خلاصگیر منصف باشند.
وقتی هیچ کشوری –حتا امریکا- نتوانست خلاصگیر خوب و میانجی منصف بین دو رییسجمهور باشد، حالا ایران آستین بالا زده است تا بین عبدالله و غنی، نقش خلاصگیر را بازی کند. با توجه به وضعیت منطقه، رقابتهای سیاسی که به دلایل فرهنگی، اقتصادی و رهبری وجود دارد، این فرصت مناسب برای کشوری مثل ایران است که در روزهای گسترش کرونا و شائبهی خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان به خاطر اپیدمی کوید-۱۹، بتواند قدم نیک بردارد و افغانستان را از بنبست کنونی و از این کوچهی بنبست بیرون آورد.
هر دو طرف مخالف در کابل تأیید کرده اند که محمدجواد ظریف، وزیر خارجهی ایران با آنها در رابطه با اجماع منطقهای در بارهی صلح، آتشبس فوری و مشکلات مهاجران افغان در ایران صحبت کرده اند. در روزهای که رابطهی حکومت افغانستان با امریکا به مرحلهی قطع کمکها و حتا اظهار نظرهای زننده رسیده است، اگر کشورهای منطقه که متهم به دخالت و جنگهای نیابتی در افغانستان استند، بتوانند با حسن نیت در پی حل بحران افغانستان باشند، هم به سود آنها است و هم به نفع افغانستان.
هر چند ایران در این مدت، برای ضربه زدن به امریکا در افغانستان توانسته است با گروههای دخیل در جنگ، رابطهی نزدیک داشته باشد و از این منظر هم میتواند نفوذ داشته باشد؛ اما میداند که دود بحران افغانستان و سقوط کامل کشور در دام تروریزم، به چشم آنها نیز خواهد رفت و همان گونه که سالها این کشور در عراق، سوریه، لبنان، یمن و… درگیر بود و هزینههای زیادی نیز متقبل شد؛ ممکن است افغانستان فردا نیز برایش چنان دردسر بزرگی باشد. فشار اقتصادی، تحریم، کرونا و وضعیت سیاسی داخلی ایران نیز موجب شده است که مردم آن، از دخالت و سرمایهگذاریهای ولایت فقیه در بیرون از مرزهای آن کشور ناراضی باشند. برای این، تماس ایران با مقامهای افغانستان و قول همکاری برای سهولت در روند صلح و البته مبارزه با ویروس کرونا، نشان از آن دارد که ایران علاقهمند به حل مشکل افغانستان است. به خصوص وقتی میبیند که حل این مشکل از توان سایر کشورها خارج است. چندی پیش زلمی خلیلزاد، خطاب به آقایان عبدالله و غنی گفته بود که منافع کشور را بر منافع شخصی خود ارجح بدانند. این اظهار نظر صریح و زننده از سوی یک مقام ارشد امریکایی که رد پایش در تمام اتفاقهای افغانستان دیده میشود، در نوع خود بیسابقه و هشدار دهنده بود. پس از آن در روزهای اخیر، رسانههای امریکایی گزارش دادند که دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا از مشاوران خود خواسته است، به دلیل شیوع و گسترش ویروس کرونا در افغانستان، تمام نیروهای نظامی این کشور را به امریکا بازگردانند.
آنچه مشخص است، هر چه فاصله بین امریکاییها و زمامداران افغانستان بیشتر و بیشتر شود، فرصت و فضا برای دخالت کشورهای منطقه مثل ایران، پاکستان، هند، عربستان سعودی و… بیش از گذشته باز خواهد شد که حالا ایران میخواهد از این فرصت استفاده کرده و در آیندهی افغانستان نقش بارزتری بازی کند و هم به حریفان قدرتمند جهانی اش بگوید که میتواند بازیگر مهم در منطقه باشد. مسألهی اصلی این روزها جدا از حل اختلافهای داخلی افغانستان، تعهد، توافق، اجماع منطقهای و بین المللی برای حل بحران افغانستان است و این که کشورهای منطقه، تا چه اندازه در حرف و عمل صادق استند. کشورهای که سالها در افغانستان مشغول جنگهای نیابتی بوده اند، چگونه میتوانند بر سر یک راهبرد مشترک به توافق برسند؟ چطور میشود پاکستان که هنوز هم کسی به صداقتش باور ندارد، در مسألهی صلح، آتشبس و آیندهی افغانستان با هندوستان کنار بیاید، یا ایران با عربستان سعودی که دو رقیب سنتی و جدی استند!
آن چه واضح و مبرهن است این که، افغانستان از هر نظر یک کشور وابسته به بیرون و کمکهای خارجی است، تمام زمامدارانی که در این کشور بر سر قدرت بوده اند، به دلایل زیاد مجبور بوده اند که ارتباط نزدیک با یکی از کشورهای قدرتمند منطقه یا جهان داشته باشند. وابستگیِ که هرگز کم نشده و امروز نیز وقتی بیش از نیمی از بودجهی حکومت از بیرون تأمین میشود، حکومت و زمامداران را مجبور میکند تا ملاحظههای کشورهای کمک کننده را در هر زمینهای در نظر داشته باشند و هر زمان که چنین نباشد، باید عواقب آن را نیز به جان بخرند. قطع کمکهای یک میلیارد دالری امریکا نیز در همین ارتباط قابل فهم است. همانگونه که گفته شد، امروز بهترین فرصت برای «محمدجواد ظریف» است تا با ظرافت، مشکل دو رییسجمهور افغانستان را حل کند که اگر چنین شود و پروسهی صلح افغانستان به جای شکست، پیروز شود؛ برگ برنده در دست آنها خواهد بود.