
«ابوذر»؛ تیپ جنگجویان افغانستانی است که در دوران ۸ سال جنگ ایران با عراق، در قرارگاه رمضان در ارتفاعات شمالغرب ایران به شکل شبهنظامیان بر علیه عراق میجنگیدند.
تیپ ابوذر، برعلاوهی جنگ با عراقیها، علیه گروههای آزادیطلب و ضد جمهوری اسلامی نیز در خود ایران جنگیده بودند. ابوذریها از سوی حکومت اسلامی ایران حمایت میشدند و از مقلدان سید روحالله خمینی، رهبر پیشین رژیم جمهوری اسلامی در ایران بودند.
بعدها، افراد این تیپ که در جنگ ایران و عراق تجربه گرفته و تجهیز شده بودند، وارد افغانستان شده، با حکومت وقت افغانستان که از متعهدان شوروی سابق بود به مخالفت پرداختند و جنگ را به خانه آوردند.
در سالهای اخیر، بار دیگر بحث استفادهی کشورهای منطقه، به خصوص ایران از مردم افغانستان بالا کشید. این بار، جنگ ایران به حمایت از بشار اسد در سوریه، دلیل استفادهی این کشور از افغانستانیها شد؛ جنگی که کاملا به نفع جمهوری اسلامی ایران است؛ اما برای مردم افغانستان آن را مذهبی و دفاع از مذهب شیعه، جلوه دادند.
به تازگی، وزارت خارجهی امریکا گفته است که سپاه پاسداران ایران برای افزایش نفوذ خود در خارج از کشور، جنگجویان بیگانه استخدام میکند.
گسترش نفوذ ایران توسط شبهنظامیان، امر تازهای نیست و همانطور که یادآور شدیم، پیش از این نیز از مردم افغانستان هم بر علیه عراق و هم علیه افغانستان استفاده شده است.
نگرانیای که این بار به دلیل وجود تیپ فاطمیون در افغانستان به وجود آمده، خطرناکتر از گذشته است. بر اساس گزارش مرکز مبارزه با تروریزم «وستپوینت»، فاطمیون بین ۱۰ تا ۱۲ هزار سرباز دارد. این رقم میتواند، جنگ خانمانسوزی را در داخل کشور به بار آرد و زمینهی استفادهی جمهوری اسلامی ایران را از افغانستان در راستای تامین منافعش، تضمین کند.
استفادهی حکومت ایران از فاطمیون برای سرکوب اعتراضهای داخلی در ایران نیز، نگرانی دیگری را خلق میکند؛ رفتارهای ضدبشری جمهوری اسلامی ایران در قبال مردم ایران، آن هم با استفاده از فاطمیون، میتواند شکافی بین ملتها ایجاد کرده، رابطههای فرهنگی و مسالمتآمیز را در خطر بیندازد.
جنگهای جاری در منطقه، همواره از ما قربانی گرفته است و بر علاوهی ایران، کشورهای دیگری نیز به فکر تشکیل گروههای جنگجو از افغانستانیها شده اند. سابقهی تاریخی دیگر در استفاده از مردم افغانستان، به جنگ نخست آذربایجان و ارمنستان بر میگردد؛ سالها پیش، جنگجویان حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، با حضور در آذربایجان، در نبرد با ارتش ارمنستان که از دید آنها کشوری غیرمسلمان بود، سهم گرفته بودند.
درگیری آخری نیز، احتمال چنین استفادهای را توسط ترکیه که نقش کلیدی در تحریک جنگ آذربایجان و ارمنستان داشت، به میان آورد.
جنگ در افغانستان سالها است که معنایش را از مفهوم مبارزه به در کرده و بیشتر به عنوان یک شغل به آن دیده میشود. بر علاوهی این که جنگجویان طالب در خود افغانستان، بیشتر به خاطر پول میجنگند، اکثر تیپهای نظامی متشکل از مردم افغانستان در کشورهای دیگر نیز، به خاطری است که سازماندهان این تیپها، به این سربازان پول میپردازند.
هرچند نقش مذهبی جنگ را نمیتوان در کشوری مثل افغانستان نادیده گرفت؛ اما مذهب صرفا در آغاز هر جنگ به عنوان جرقهی نخست، کاربرد داشته است. بیشتر وقت، زمانی که قرار شده تنشی را به جنگ مبدل کنند، پول و نقش شغلی جنگ، برجستهتر بوده است.
ایران و اکثر کشورهای منطقه، کارفرمایان شغل جنگ اند و مردم افغانستان کارگرانی که چرخهی اصلی آن را میگردانند. دشمنی جمهوری اسلامی ایران با آبادی و خودکفایی افغانستان، بارها به دلیل ناامنسازی مناطقی که در آن بندهای آب ساخته شده است، مطرح بوده؛ اما بیشتر از تنش بر سر آب، آنچه حکومت ایران را میترساند، خودکفاییای است که میتواند، جنگ به ازای پول را در افغانستان نابود بکند.