
درحالیکه طالبان با نمایندگی دو هیئت در روسیه و ایران در حال رایزنیهای پنهانی است؛ دیدبان شورای امنیت سازمان ملل در تازهترین گزارش خود، گفته است که رهبران القاعده هنوز هم در افغانستان حضور دارند و از سوی طالبان محافظت میشوند.
البته در این اواخر چندین بار، ایران نیز متهم به حمایت از القاعده شده بود؛ چیزی که میتواند نقطه مشترک، اهداف طالبان و ایران را به نمایش بگذارد. زمانی که علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران، گفت که در دیدار با هیئت سیاسی طالبان، آنها را در مبارزه با امریکا مصمم دیده است، مشخص شد که ایران، ماهیت هیچیک از گروههای تروریستی را مدنظر ندارد و آنچه برایش مهم شمرده میشود، مبارزه با امریکا است؛ ولو با هر شیوه و باور، حتا باور تروریستی.
فقط این نیست؛ روزنامه صبح کابل به تاریخ پانزدهم دلو در شماره ۳۱۲ خود، گزارشی را منتشر کرد که نشان میداد، جمهوری اسلامی ایران طالبان را در شمال کشور با سلاحهای ساخت خود، حمایت میکند. سلاحهای ایران برای مبارزه با نیروهای امنیتی افغانستان استفاده میشود نه امریکاییها اما چنین تصور میشود که این موضوع برای ایران اهمیتی ندارد زیرا ممکن است جمهوری اسلامی نیز همرأی با حامیان امارت اسلامی، دولت فعلی را دستنشانده امریکاییها بداند.
هرچند آقای ظریف در مصاحبه خود با یکی از شبکههای تلویزیونی افغانستان، طالبان را یک گروه تروریستی نزد ایران میدانست اما اکنون دبیر شورای امنیت ایران آنان را مبارزان مصمم در برابر طالبان معرفی میکند. تناقضی که کشوری مثل ایران را غیرقابلاعتماد میسازد و از اینکه بتوانیم استراتژی مشترکی را پیش بگیریم، ناامید میکند؛ چیزی که در این اواخر در بسیاری از گفتههای مقامهای حکومتی افغانستان دیده شده، تمایل غریبی به نزدیکی با ایران است.
گزارشهای اخیر و تأکیدشان بر رابطه طالبان و القاعده، چیزی نیست که تازه باشد اما جدی گرفتن آن از سوی امریکاییها، امری تازه است. پیشازاین نیز بارها تأکید شده بود که طالبان، القاعده را در خاک افغانستان حمایت میکند اما واکنش امریکاییها و گفتهی وزارت دفاع این کشور مبنا بر اینکه طالبان به تعهدات خود؛ کاهش خشونتها و قطع روابط خود با القاعده، عمل نکرده، در دورهی ترامپ و حکومت او لااقل با این صراحت، اتفاق نیافتاده بود.
همزمانی اتهام رابطه طالبان و القاعده با تأکیدهای هرازگاه بر رابطه القاعده و ایران، ماجرای جنگ در خاورمیانه و نسبتش با افغانستان را شدت میبخشد. امریکاییها، علاقهی خاصی به کشف رابطه ایران و القاعده بهطور قطعی دارند و اگر بتوانند این کار را انجام بدهند، بهانهای برای ایران باقی نمیگذارند و به شکل خیلی مستقیم، جمهوری اسلامی در ایران بهعنوان حامی تروریزم و رژیم تروریستی لقب میگیرد.
جو بایدن دنبال این است که رهبری از دسترفته امریکا را که در زمان ترامپ خدشهدار و ضعیف شد، احیا کند. القاعده، میتواند یادآور دوباره شکوه این کشور و فعالیتهایی باشد که با ادعای مبارزه با دهشتافکنی، امریکا را رهبر جنگ با تروریزم ساخت.
رابطهی ایران و طالبان که متهم به ارتباط پنهانی با گروه القاعده هستند، هردو را قربانی برنامهی احیای رهبری امریکا میسازد. بیدلیل نیست که در این اواخر، القاعده بار دیگر بر سر زبانها افتاده است. القاعده و مبارزه با آن برای امریکاییها، مثل بازی با یک مهره است؛ مهرهای که میتواند ورود نیروهای این کشور را مثل صدور ویزا به هر کشوری قانونی کند.
اینکه آیا ایالاتمتحده، میخواهد ایران را طوری به دام بیاندازد که زمینهی حمله با حمایت جهانی را به آن داشته باشد یا فصل تازهی تحریمها را با اتکا به اتهام فعالیت تروریستی و رابطه با گروههای تروریستی، آغاز کند و یا هم میخواهد جنگ نیابتیای سازماندهی شود که در آن کشورهای رقیب باهم درگیر باشند تا درنهایت همهی توانشان را بهخرج بدهند، مشخص نیست اما مشخص است که طالبان، حامیان رسمی و علنی خود را مییابند و صفشان با کشورهای قدرتمند منطقه یکی میشود؛ صف مبارزه با امریکا.