نویسنده: جعفر ایشانی
تحصیل از اولویتهای دختران و زنان است. دانشمندان، تحصیل زنان و دختران را تحصیل برای جامعه میدانند. اگر از نگاهی شرعی حجاب از اولویتهای زندگی زنان است، مسکن، نان، آب، تحصیل، انتخاب شغل، انتخاب حق شوهر و تسلط به میراث که حق شهروندی و شرعی زنان است، از اولویتهای اساسی زندگی زنان به شمار میروند.
تعداد زیادی از زنان افغانستان، به نان، آب و مسکن نیازمند اند. این ضرورتهای اولیه از این زنان گرفته شده است و بیشتر زنان به خاطر این نیازمندیها، چه تحقیرهایی که نمیشوند و چه زجرهایی را که نمیبینند.
وقتی که یک زن مسکن نداشته باشد، حتا حجاب هم اون را مصؤون کرده نمیتواند. هنگامی که به خیابانها، شهرها و روستایهای افغانستان نظری بیندازی، همه جا را زنان گدا، بیوه، بیسرپرست و محتاجِ یک لقمه نان فرا گرفته است. زنانی که نان و مسکن ندارند، همه فکر شان نان، آب و سرپناه برای فرزندان یتیم، گرسنه و برهنهی شان است. چنین زنانی حجاب را مصؤون کرده نمیتواند و از اولویتهای زندگی شان نیست؛ بل نان، آب، سرپناه و لباس از اولویتهای زندگی شان است.
امروز در بیشتر روستاهای افغانستان دختران از حق تحصیل محروم اند و ملاهای تندرو، خانوادهها را تشویق به جلوگیری از رفتن دختران به مکاتب میکنند. تعداد کمی از دختران در بخش علوم دینی آن هم خیلی ابتدایی آموزش میبینند .
دختران و زنان از جمله قشرهای آسیبپذیر در جامعه به شمار میروند و همیشه مورد خشونت قرار گرفته و حقوق شان پایمال شده است. زنانی که نصف جامعهی ما را تشکل میدهند و عضو فامیل مان اند. تعداد زیادی از مردان جامعه، این قشر مهربان (زنان) را که در تمام عرصههای زندگی در کنار مان اند و به ما امید میبخشند، به دیدهی حقارت و موجودی بیاراده می نگرند، صدای شان را در گلو خفه میکنند و نظریات شان را نادیده گرفته میگیرند؛ به خصوص زنان روستا که هیچ نوع اراده و خواست شان مورد قبول مردان نیست.
زن کسی است که بدون آن بقای نسل بشریت به نابودی و فنا کشانده میشود؛ کسی که مادر است و نُه ماه ما را در شکم خود پرورش میدهد، دو نیم سال ما را از شیر خود تغذیه میکند و شبهای درازی را بیخوابی میکشد تا ما در آرامش بخوابیم و بزرگ شویم. زن مادر است که بهشت زیر پای او است، همه خوشبختیهای ما مدیون او است و همه خوبیهای این جهان از آن او است و مادر بهترین هدیه الهی است.
کسی که دارای این همه خوبیها است، چرا مانند یک موجود بیاراده و به دیدهی حقارت دیده شود. دلایل زیادی وجود دارد که زنان افغانستانی به دیدهی حقارت دیده میشوند؛ یکی از علتهای این بلای نامرئی، برداشت نادرست و افراطی در برخورد با زنان از دین است که در جامعه از سوی دشمنان این کشور انتشار داده شده است. همچنان نمیتوان نقش جامعهی سنتی و عقبمانده را هم نادیده گرفت؛ این جامعهی سنتی و عقبمانده است که تمام زمینهها را برای افراطیت و خشونت مساعد میکند و زنان را در همچون جامعهای از تمام حقوق و امتیازات شان محروم میکند.
اقبال لاهوری تحصیل زنان را برای جامعه میداند و از مردان را تنها برای خود شان وی؛ اضافه میکند که یک زن تحصیلکرده و باسواد، فرزندان با سواد، تحصیلکرده و فامیل متمدن به جامعه تقدیم میکند؛ اما یک مرد باسواد و تحصیلکرده به ندرت موفق به این کار خواهد شد.
اگر ما خواهان یک جامعهی باسواد، تحصیلکرده و متمدن استیم، باید در نخست زمینههای آموزش و تحصیل را برای دختران و زنان جامعهی خود مساعد کنیم. هیچ خانواده و جامعهای به خوشبختی و سعادت نخواهد رسید، مگر این که دختران و زنان آن جامعه به آموزش و تحصیل دسترسی داشته باشند و به دیدهی حقارت نگرسته نشود.
هیچ خانوادهای به خوشبختی نخواهد رسید، مگر که در آن خانواده به زنان احترام گذاشته شود، حرف شان شنیده شود و به دیدهی حقارت نگاه نشوند و از جایگاه ویژهی زنان برخوردار باشند. جامعهای که در آن به دختران و زنان به دیدهی حقارت نگاه شود، به صلح و آرامش نخواهد رسید.
صلح و امنیت از خانواده شروع میشود که مادران در کنار پدران حافظ آن اند؛ وقتی مادر یک خانواده باسواد و تحصیلکرده باشد، فرزندان مسؤولیتپذیر و شهریار به جامعه تقدیم میکند.
وقتی که افراد مسؤولیتپذیر، باسواد و سالم در جامعه باشند، آن جامعه به صلح و امنیت دست پیدا خواهد کرد.
باید حکومت، علما، جامعهی مدنی، رسانهها و سایر اقشار جامعه برای تحصیل زنان هر چه در توان دارند، انجام دهند. حکومت زمینههای تحصیل را برای زنان بیشتر مساعد کند، علما در نمازهای جمعه در مساجد مردم را تشویق و ترغیب به فرستادن دختران شان به مکاتب و دانشگاهها کنند، رسانهها و جامعهی مدنی هم در این زمینه باید بشتر از پیش تلاش کنند. باید سایر شهروند برای تحصیل دختران شان هرچه در توان دارند دریغ نورزند. نباید شعارهای خشونتآمیز در جامعه پخش شود؛ تا باشد جامعهی تحصیلکرده، باسواد و متمدن داشته باشیم و در صلح و آرامش زندگی کنیم.