![دولت چیزی جز بهچالش کشیدن توافقنامه دوحه را نمیخواهد](https://subhekabul.com/wp-content/uploads/2020/04/Arg.jpg)
طرح بازنگری توافقنامه امریکا-طالبان، یکی از مباحث داغ امروز و همچنان از نکتههای تأثیرگذار بر اوضاع امنیتی و سیاسی کشور است. پرداختن به این موضوع از نیازهای اساسی به شمار میرود زیرا نمیتوانیم تغییر رویکرد طالبان، امریکا و حکومت افغانستان را فارغ از این بحث به بررسی بگیریم.
تا زمانی که حکومت جدید امریکا، در موردبازنگری توافقنامه سخنی نزده بود، تحرکات حکومت و طالبان کاملاً تند و غیرعادی بود. حتا بحث استفاده از گروههای تحت حمایت ایران از سوی این کشور مطرح شد و با سکوتی که مقامهای بلندرتبه کشور در برابر آن داشتند، فهمیده میشد که ممکن است تمایل مثبتی به آن داشته باشند. با مطرح شدن بازنگری تمام این حرفها خوابید و روشن شد که این موضوع و نزدیکی حکومت با ایران، حربه فشاری بیش نبوده است که متوجه امریکا میشد.
این شیوه را طالبان نیز اختیار کرد و اکنون رابطه نزدیکی با ایران دارند. البته این گروه خیلی پیشتر رفت و حتا با روسیه که تمایل شدیدی به حمایت از طالبان دارد، رابطه گرفت. چیزی که حکومت افغانستان شاید به دلیل حساسیتی که امریکا نسبت به روسیه دارد، نخواست انجام بدهد و از همان نخست منتظر واکنش مثبتی از سوی امریکا بود و نمیخواست که کاملاً بهطرف دیگری رفته و سیاستهایش را چنان جهت بدهد که هویت ضد امریکایی به خود بگیرد.
با مطرحشدن بازنگری توافقنامه، حکومت افغانستان فرصت این را یافت که مخالفتش را با آن به نحوی ابراز کند که در زمان ریاست جمهوری ترامپ، نمیتوانست. آن زمان، حکومت هیچ واکنشی نسبت به توافقنامه نشان نداد جز اینکه پسانتر، آزادی طالبان زندانی را خطرناک خواند و اما درنهایت به آن تن داد.
اکنون اما تمام قوت حکومت برای منفیسازی توافقنامه و ابراز مخالفت، مصرف میشود. اعضای ارشد حکومت میخواهند با بیان اینکه نتیجه توافق امریکا با طالبان، این گروه را قوت سیاسی و نظامی داده است، میخواهند آن را یک چالش برای مبارزه با تروریزم نشان داده و حتا سبب لغو آن شوند.
تلاشهای امنیت ملی که همیشه از سوی اداره ترامپ نادیده گرفته میشد، در اداره بایدن، کارگر افتاد و بحث قطع رابطه طالبان را با القاعده دامن زد که هنوز از سوی طالبان اجرا نشده است. با کشتن سران القاعده در قلمرو طالبان، این بحث کاملاً روشن بود و باید به آن توجه صورت میگرفت. بحث اصلی با اینکه به موارد اینچنینی، مرتبط است اما در کل به نظر میرسد که حکومت افغانستان، چیزی جز به چالش کشاندن توافقنامه نمیخواهد و تمام برنامهریزی آن روی بررسی دوباره متمرکز شده است.
اکنون که مرحله نخست یعنی بررسی توافقنامه مطرح شده و حتا به مرحله اجرایی رسیده است، حکومت میخواهد آن را طوری در اذهان عمومی جهت بدهد که همه طرفدار این باشند که این توافق به ضرر جهان و بخصوص افغانستان است. البته چنین هم است و ما دیدیم که پس از توافق، طالبان کاملاً عوض شد و قدرت بیسابقهای را یافت.
مشکلی که وجود دارد، نه بررسی دوباره است و نه تلاشهای حکومت برای اثبات اینکه توافق به ضرر مبارزه جاری علیه تروریزم است. مشکل این است که طالبان، توانستهاند روابط خوبی با ایران و روسیه برقرار کنند. این مورد میتواند گفتوگوها را طوری جهت بدهد که زیان آن همیشه وجود داشته باشد زیرا دیگر تصور اینکه طالبان از جایگاهی که دارند فرو میافتند، ممکن به نظر نمیرسد.
برای همین است که این گروه یک قدم پیشتر از حکومت افغانستان بوده و همیشه بحرانهایش را توانسته بهخوبی اداره کند. طالبان با برخورد به یک بحران- بررسی توافقنامه از سوی امریکا- فرصت دیگری را برای خود آفرید و آن رفتن کنار روسیه بود. کشوری که هم میتواند از لحاظ سیاسی حرفشان را بر سر کرسی بنشاند و هم توسط کشورهای همکارش، طالبان را حمایت نظامی کند.
این گروه به یک قوت سیاسی و نظامی بدل شده است و دیگر آن را از دست نمیدهد زیرا کشورهای منطقه منفعتشان را که بیشتر بهخاطر مبارزه آنان علیه امریکا است، توسط گروه طالبان تأمین میکنند. حرف شمخانی را نباید فراموش کرد که گفته بود، در دیدار با طالبان آنان را مصمم به مبارزه با امریکا یافتم.
بحث بررسی توافقنامه میتواند زمینههای بازی بسیاری را مهیا کند که اگر حکومت افغانستان این توانایی و استعداد را داشته باشد، طالبان را در این فرصت به چالش میکشاند. هرچند رفتار سیاسی غنی و اطرافیانش، نشان میدهد که هنوز چنین امیدی خیالپردازی به نظر میرسد.