نویسنده: محمد واعظی
درحالیکه هیئت سیاسی طالبان به رهبری ملا برادر به تهران و سپس به روسیه رسیده، محمد حنیف اتمر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی افغانستان در واپسین روزهای رایزنی و گفتوگو با بلندپایگان کشورهای عربی در عربستان سعودی و اردن به سر میبرد.
در این وضعیت این پرسش مطرح میشود که همزمانی این سفرها برآمده از چه چیزی است و از چه اهمیتی در شرایط کنونی برخوردار است؟
برای پاسخ به این پرسش به واکاوی چگونگی سیاست بینالملل بهصورت کل و تغییراتی که در کاخ سفید روی داده است میپردازیم و در پیوند این تغییرات، با شرایط موجود در منطقه، بهویژه افغانستان خواهیم پرداخت.
در روزهایی که در آمریکا رییس جمهوری تازه سوگند یاد میکند، وضعیت بازی در سطح منطقه، مخصوصاً افغانستان نیز با تأثیرپذیری از آن تغییر میکند. روی میز ریاست جمهوری آمریکا توافقنامهای وجود دارد که رابطه دولت آمریکا با گروه طالبان را در افغانستان مشخص کرده است. توافقی که بعد از هجده ماه دیپلوماسی فعال آقای خلیلزاد به امضا رسید. ماموریتی که از پشتیبانی حداکثر کاخ سفید و جمهوری خواهان در آمریکا برخوردار بود؛ اما آمدن بایدن به کاخ سفید و طرح بازنگری این قرارداد، طالبان را در موضع ضعف قرار داده است. از طرف دیگر، وزیر خارجه پاکستان در سفر داکتر عبدلله عبدلله، رییس شورای عالی مصالحه، خواهان ادامه روند صلح با طالبان و بیرون رفتن نیروهای آمریکا از افغانستان، بر پایه موافقتنامه آمریکا- طالبان شده است.
در این شرایط طالبان بیانیه دادهاند که به دعوت رسمی بلندپایگان ایرانی، هیئتی از آنها به رهبری ملا برادر، سفری به این کشور داشتهاند. ایران بارها با مقامهای طالبان در تهران گفتوگو کرده و نسبت به موضوعات مختلفی به رایزنی پرداخته است. گروه طالبان و ایران، هر دو انگیزهی واحدی را در افغانستان را دنبال میکنند؛ خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان.
در شرایطی که گروه طالبان حمایت کاخ سفید را در گفتوگوهای صلح در دوحه از دست داده، بهدنبال گزینههای منطقهای مختلف برای حفظ برتری دیپلوماتیک برآمده است. جمهوری اسلامی ایران نیز خود درگیر رایزنی با بلندپایگان امریکایی بهصورت پنهان و آشکار از طریق کشورهای دخیل در برنامه برجام است.
محمد جواد ظریف-وزیر خارجه ایران- نیز در گفتوگویی با رسانههای داخلی ایران گفته که آماده است با آمریکا روی برخی از مسایل منطقه صحبت کند. در این شرایط، طالبان بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند از قدرت موازنهبخش ایران در مقابل آمریکا استفاده کنند. درواقع سیگنالی به کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا روان کنند که اگر طبق توافق، گفتوگوها ادامه پیدا نکند، آنها میتوانند از رقبای آمریکایی در منطقه، در فرآیند صلح استفاده کنند.
از سوی دیگر، سفر طالبان به تهران نشاندهنده قدرت بازی ایران در سطح منطقه است. بیتردید، این موضوع خوشایند بلندپایگان آمریکایی، بهویژه آقای خلیلزاد نخواهد بود.
پس از روی کار آمدن محمد حنیف اتمر در وزارت خارجه افغانستان، یکی از اهدافی که بارها از سوی آقای اتمر در برنامههای انتخاباتی ریاست جمهوری گذشته و نیز در برنامه کاریاش در روز آغاز کار در وزارت خارجه افغانستان ارایه شد، پشتیبانی از پروسه صلح با طالبان، در چارچوب جانبداری از نظام جمهوری اسلامی افغانستان است. تجربهی کاری آقای اتمر در پستهای گوناگون، مخصوصاً بهعنوان مشاور امنیت ملی افغانستان، از وی چهرهای معتدل و میانهرو در سیاستهای جهانی و بهخصوص منطقهای نشان داده است.
در زمان مسئولیت او در جایگاه مشاوریت امنیت ملی، بهخوبی توانست دیپلوماسی امنیتی کشور را با بازیگران مختلف منطقهای برقرار کند و ظرفیت خود را در عرصه دیپلوماسی نیز نشان دهد. آقای اتمر همچنان که متحد نزدیک آمریکا و اتحادیه اروپا بود، با روسیه و ایران بهخوبی تعامل میکرد و روابط خارجی کشور را با پاکستان در مقابل هندوستان تقویت کرد.
به هر روی، کار در جایگاه وزیر خارجه افغانستان، در شرایطی که دولت افغانستان در گفتوگوهای آمریکا- طالبان چندان جدی گرفته نشده بود، از سوی تیم روابط خارجی ترامپ و نیز شدت گرفتن رقابت ایران- آمریکا، با خروج آمریکا از برجام، کار آسانی نبود. پیشینه روابط خارجی آقای اتمر در این شرایط به کمک او آمد؛ در گام نخست با سفر به ایران و نهایی کردن سند جامعه همکاریهای افغانستان- ایران، باعث شد تا ایران در صحبتهای آینده خود به جانبداری آشکار از طالبان نپردازد.
در مصاحبه وزیر خارجه ایران با آقای لطفالله نجفیزاده، آقای ظریف اعلام کرد که کشورش طالبان را هنوز از فهرست گروههای تروریستی خارج نکرده است. این پیام روشنی برای طالبان داشت و به نزدیکی بیشتر ایران به دولت افغانستان اشاره میکرد. آغاز پروژههای جدید میان دو کشور، مخصوصاً راهآهن خواف- هرات، بیشازپیش از نزدیکی دو کشور روایت میکند.
طالبان که بیشازپیش در گفتوگوهای صلح دوحه به توافق خود با دولت آمریکا تأکید میکنند؛ اما تیم بایدن، خواهان بازنگری این توافقنامه هستند. طالبان در وضعیت بسیاری بدی قرار گرفتهاند و خواهان یارگیری و دگر کردن بازی برآمدهاند.
رهسپار شدن طالبان به تهران، شاید از نظر بسیاری از کارشناسان مطالعات افغانستان برگ برندهای برای طالبان باشد؛ اما وزارت خارجه افغانستان اعلام کرده است که دولت ایران در هماهنگی کامل با وزارت خارجه و دولت افغانستان، تیم طالبان را برای گفتوگوهای بیشتر در راستای صلح و حفظ نظام جمهوری در افغانستان دعوت کرده است.
قدرت دیپلوماسی و شناخت اهمیت آن نشان میدهد که وزیر خارجه افغانستان توانسته است دولت ایران را در کنار خود، در فرآیند صلح حفظ کند و حتا به نفع حفظ نظام جمهوری اسلامی افغانستان با گروه طالبان مذاکره کند.
درحالیکه بلندپایگان طالبان با مقامهای ایرانی در تهران مذاکره میکنند، وزیر خارجه افغانستان نیز در حال گفتوگو با بلندپایگان کشورهای عربی، بهخصوص عربستان و اردن است. عربستان یکی از سه کشوری بود که نظام طالبان را در سالهای روی کار آمدن آنها به رسمیت شناخت. همچنان این کشور در سالهای پسین، بهعنوان یکی از هواداران اصلی دولت پاکستان شمرده میشود. برقراری رابطه مناسب و بایسته با عربستان همیشه برای افغانستان مهم بوده است.
یکی از راههای حمایت از نظام جمهوری اسلامی افغانستان در پروسه صلح و فشار روی طالبان و متحد آنها پاکستان، از طریق کشور عربستان سعودی ممکن به نظر میرسد. تشویق عربستان به گرفتن نقش بیشتر در پروسه صلح برای عربستان نیز دارای اهمیت حیاتی است. عربستان نقش مهمی در جهتدهی کشورهای اسلامی در سطح منطقه داشته و از طرفی رقابتی دایم با جمهوری اسلامی ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن داشته است.
حفظ موازنه قدرت میان عربستان-ایران در رابطه با افغانستان، بهویژه پروسه صلح، میتواند تأثیر تعیینکنندهای داشته باشد. این امر نیازمند دیپلوماسی پویایی است که وزیر خارجه افغانستان برای دستیابی به آن به این کشورها سفر کرده است.
سفر وزیر خارجه افغانستان به اردن هاشمی نشان از توجه استراتژیک به منطقه خاورمیانه و ظرفیت قدرت دیپلوماسی بازیگران آن دارد. اردن هاشمی بهعنوان یکی از متحدان امریکا، نقش برجستهای در حفظ امنیت خاورمیانه داشته است. گسترش ارتباط با اردن و وارد کردن این بازیگر مهم منطقهای در پروسه صلح افغانستان، وضعیت افغانستان را تقویت خواهد کرد.
سفرهای آقای اتمر به عربستان سعودی و اردن هاشمی، در شرایطی که تیم سیاسی طالبان در تهران به سر میبرد، نشان از اهمیت یافتن قدرت دیپلوماسی در این کشور دارد. طالبان نیز در درازای دو سال اخیر بهخوبی در روند مذاکره با آمریکا به اهمیت این عنصر مهم قدرت-دیپلوماسی- پی بردهاند. از اینرو، آنها تلاش دارند از آن برای اهداف سیاسی خود استفاده کنند.
دستگاه دیپلوماسی افغانستان نیز به ظرفیت تجربی و کاردانی دیپلوماتیک بالایی در دو دهه پسین دست یافته و میتواند در معادلات پیچیده سیاسی در سطح منطقه تعامل کند.
برآیند این سفرها، چه برای دولت افغانستان و چه گروه طالبان، بهزودی روشن خواهد شد؛ ولی آنچه بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است؛ ظرفیت دستگاه دیپلوماسی کشور و استفاده از آن برای دستیابی به منافع ملی است.
دیپلوماسی نسبت به هر شاخص دیگر قدرت سیاسی، هزینه کمتری دارد و تأثیرگذاری کوتاهمدت و راهبردی در معادلات سیاسی منطقه و جهان داشته است. افغانستان میتواند از ظرفیتهای دیپلوماتیک و سیاسیای که در طول دو دههی گذشته در کشور رشد و تجربه کسب کردهاند، در مراکز دیپلوماتیک کشور بهکار ببرد.