
نشست سران کشورهای صنعتی جهان، در بیاریتس فرانسه برگزار شد. سران کشورهای صنعتی که در حقیقت قدرتهای صنتعی جهان نیز استند، گرد هم آمدند که روی مهمترین تحولات اقتصادی و امنیتی دنیا صحبت کنند و اوضاع امنیتی و اقتصادی را به بررسی بگیرند. روی هم رفته، گروه «جی»، نصفی از سرمایهی دنیای کنونی را به دست دارند و تصمیمهای آنان، همانند قانون نانوشته روی تمام تحولات و تحرکات اقتصادی دنیا تأثیر عمیق میگذارد. نشست سران کشورهای صنعتی، نشستی است که تأثیر ناامنی بالای اقتصاد دنیا و تولید ناخالص را نیز مورد بحث قرار میدهد. در این اواخر، بحث محیط زیست نیز یکی از بحثهای بسیار داغ گروه «جی» به حساب میآید. گروه «جی»، متعهد شدند که برای کاهش گاز کاربونیک در جو زمین، اقدامات مشخص و معینی را در آینده انجام بدهند؛ اما آنچه مردم افغانستان از نشست گروه «جی» توقع داشتند، به گونهی ناامیدکنندهای نادیده گرفته شد. گروه «جی» در اجلاس پیاپیای که به درخواست ایمانویل ماکرون، رییسجمهور فرانسه، انجام شد، روی کشورهای چون ایران، یمن، عراق، آبراه استراتیژیک خلیج فارس و تنگهی هرمز و امنیت کشتیرانی و راهکار برای عبور از بنبست توافق اتمی ایران و هشت قدرت اقتصادی؛ یعنی برجام، بحث و تبادل نظر کردند و قرار است، رییسجمهور ایران با رییسجمهور امریکا، پیرامون مشکلات به وجود آمده صحبت کنند.
توقع این بود که باید پیرامون روند صلح در افغانستان و آمدن طالبان در نظام حکومتداری و همچنان روی تقویت دموکراسی و مردمسالاری بحث صورت میگرفت که نگرفت. حتا در حاشیههای این اجلاس مهم، حرفی پیرامون افغانستان و روند صلح به میان نیامد. چنان به نظر میرسد که مسألهی صلح افغانستان، یک امر شخصی برای رییسجمهور دونالد ترامپ و سیاست خارجی متخص امریکا است و کشورهای دیگر، حتا کوچکترین توجهی به این مسأله ندارند و یا کاملا بحث صلح افغانستان را به دیپلوماتهای امریکایی بخشیده اند. به نظر میرسد که اتحادیهی اروپا، به غیر از چند بیانیهی صاف و ساده که طبق معمول سخنگویان شان ایراد کردند، عملا وارد گفتوگوهای صلح نیستند و حتا نظارتی روی این روند ندارند. این بیطرفی و گوشهگیری اتحادیهی اروپا، در نگاه اول، نمایانگر بیعلاقگی این نهاد تأثیرگذار بیالمللی است و دوم؛ نشان میدهد که در توافق نهایی صلح، معیارهای اروپایی اصلا در نظر گرفته نخواهند شد. معیارهای اتحادیهی اروپا که به نحوی معیارهای بینالملل نیز است، در قدم نخست، بحث حقوق بشر، آزادی بیان، عدم حاکمیت تحجر و افراطیت دستور کار این اتحادیه است.
در این هجده سال، اتحادیهی اورپا به تمام مسایل سیاسی و امنیتی افغانستان شامل بود و تصامیم آنان، روند مردمسالاری در افغانستان و عموما انتخابات را تقویت میکرد. گذشته از کمکهای مالی، سایهی این نهاد بالای تحولات سیاسی و اقتصادی در افغانستان کاملا ارزنده و بازدارندهی خودکامگیهای دیپلوماتهای امریکایی بوده و حتا روند تلفات ملکی در افغانستان، از طرف این نهاد، بسیار جدی بررسی میشد. گروه «جی»، بیشترین اعضایش اروپاییها استند. رهبران دست اول اروپا، ایمانویل مکرون که بازیگر مهم سیاسی در جهان کنونی به حساب میآید، بانو انگلامرکل که قطب صنعتی و اقتصادی اروپا است و همچنان بوریس جانسون، نخستوزیر عملگرای بریتانیا، متأسفانه نیم نگاهی به وضعیت افغانستان نداشتند. آیا سران اتحادیهی اورپا کار افغانستان را تمامشده میدانند؟ یا این قضیه را کاملا امریکایی تلقی میکنند و نمیخواهند به امور دیپلماتیک امریکا در قضیهی افغانستان دخالت داشته باشند.
این نوع برخورد، میدان را برای امریکاییها خالی میکند و صلاحیت عام و تام را به امریکاییها محول میکند. این امریکاییها استند که به هر قیمتی پیروزی خود را میخواهند و توجهی به وضعیت مردم در افغانستان نخواهند داشت. کمکاریهای دولت افغانستان نیز امیدهای اروپاییها و به خصوص گروه «جی» را ناامید کرده است. تحولات سیاسی، به خصوص تقلب گسترده در انتخاباتهای متعدد در افغانستان، کمیشنران اورپایی را به سطوح آورده است. فساد گستردهی مالی، یگانه علت پا پسکشیدن اروپاییها از قضیهی افغانستان به شمار میرود. دولت افغانستان جوابگوی کمکهای مالی نیست. هزاران مکتب خیالی بنا شده و هزاران میلیون دالر حیف و میل شده و در قضیهی بازداشت مجرمین و دادگاهی کردن آنان، اقدامات قابل قبول صورت نگرفته است. ما همه میدانیم که کمکهای اتحادیهی اورپا، همیشه با پیششرط مبارزه با فساد بوده که متأسفانه آن چنان که باید به درخواست آنان جواب قناعتبخش داده نشده است.