کشف کتیبه‌ی سیاه‌زمین؛ معمایی که حل شد

صبح کابل
کشف کتیبه‌ی سیاه‌زمین؛ معمایی که حل شد

نویسنده: روح الله جوادی

وقتی کودک بودیم، همراه با کودکان قریه، همه‌روزه از کناری تخته‌سنگ‌های سیاهی که روی آن خطوط کج و بی‌جهتی ترسیم شده بود، عبور می‌کردیم. با وجود تقلاهای زیاد، نمی‌توانستیم درک کنیم منظور از ترسیم این خطوط چیست؟ و این که خطوط روی این سنگ هیچ شباهتی با خطوط و الفبای فارسی دری نداشت؛ در حالی که دیگر سنگ‌نوشته‌های مسیر راه مکتب را که به فارسی نوشته شده بود، به راحتی می‌خواندیم. این سنگ و خطوط کج و ناخوانا روی آن، به معمای پیچید‌ه‌ای در ذهن کنج‌کاو ما تبدیل شده بود.

با این که قادر به خواندن این کتیبه نبودم، ولی به اهمیت آن به خوبی آگاه بودم و می‌دانستم پشت این خطوط مفاهیمی نهفته است و شاید روزی کسی پیدا شود گره آن را بگشاید؛ به همین دلیل، تصویر این کتیبه را که از قبل در اختیار داشتم، در سال ۲۰۱۲ در صفحه‌ی فیسبوکم گذاشتم و از دوستانم خواستم اگر در مورد این کتیبه چیزی می‌دانند، بنویسند؛ اما متأسفانه کسی چیزی در باره‌ی آن نمی‌دانست تا بنویسد.

 سرانجام به تاریخ (۲۲ جنوری) سال ۲۰۲۰، مطلبی تحت عنوان سنگ‌نوشته‌ی ناخوانا در شارزیده‌ی جاغوری، در صفحه‌ی فیسبوک حفیظ شریعی به نشر رسید  که سنگ نوشته‌هایی در نقاط دیگر جاغوری بود و من هم دوباره همان عکس کتیبه‌ی سیا‌ه‌زمین را پای این پست گذاشتم و گفتم این سنگ‌نوشته در قریه ما «سیازمین» هست تا شاید افرادی پیدا شود و روی آن تحقیق کند. وی با دیدن این عکس شگفت‌زده شد و گفت خیلی مهم به نظر می‌رسد. او، این عکس را دوباره در صفحه‌اش منتشر کرد.

استاد علی محمدی از فرانسه این عکس را برداشته و به دکتر کورن، استاد زبان‌شناسی زبان باختری و دیگر زبان‌های کهن شرقی فرستاده بود و آن‌ها نیز از دیدن این عکس شگفت‌زده شده بودند؛ تا این که این عکس به پروفیسور نیکلاس سیمز-ویلیامز، متخصص زبان‌های سغدی و باختری و استاد انگلیسی در دانش‌کده‌ی مطالعات شرقی و افریقایی (SOAS) دانشگاه لندن می‌رسد.

پروفیسور ویلیامز نوشته بود: «این کشف هیجان‌انگیز را تبریک می‌گویم، من قادر به خواندن تمام حروف آن شدم؛ اما همه چیز را نفهمیدم؛ زیرا چند کلمه‌ی ناشناخته در آن هست، و حروف‌هایی در آخر هر جمله کم دارد.» او گفته بود  این سنگ‌نوشته مربوط به دوران باختری است، و به احتمال زیاد، در سال ۵۳۵ مطابق ۷۵۷ میلادی نوشته شده باشد.

پروفیسور ویلیامز در مطلب بعدی نوشته که این کتیبه مربوط به اواسط قرن هشتم میلادی است. احتمالا جولای ۷۵۷ میلادی یا ۱۴۰ هجری، و در آن از شکست یک «شاهزاده‌ی هندی» توسط یک «شاهزاده‌ی محلی» به نام «فروم کیسر» یاد شده. این نام به معنای واقعی کلمه «قیصر روم»  پادشاه معروف است که سلطنت آن در سال ۷۴۵ قبل از میلاد به پایان رسید.

علی محمدی محقق افغان که در فرانسه زندگی می‌کند، در صفحه‌ی فیسبوکش نگاشته که این سنگ‌نوشته، به خط باختری و احتمالا لهجه‌ی محلی باشد؛ لهجه‌ای که نزدیک به گویش کنونی مردم محلی در جاغوری دارد.

آقای محمدی گفته محتوای این نوشته حکایت از یک معاهده‌ی صلح میان یک شاه متجاوز هندو و شاه منطقه به نام فروم کیسر و یا قیصر روم می‌کند. به گفته‌ی وی، چون شاه هندو در مقابل شاه فروم کیسر شکست می‌خورد، این معاهده‌ی صلح را با هم امضا می‌کنند و مهر شاهی فروم کیسر؛ یعنی تمغاه نیز برآن کوبیده شده است.

به گفته‌ی آقای محمدی از اوایل قرن اول میلادی تا قرن هشتم میلادی، در مناطقی از آسیای میانه و افغانستان امروز دو شاه مقتدر حکم‌روایی داشتند که آن را بنام ترک‌شاهی و هندوشاهی یاد می‌کنند و دین شان دین بودایی هندی و چینی بوده است؛ چنان‌چه زایر چینی در سفرنامه‌ی خود در سال ۶۳۲ میلادی ذکر می‌کند به زبان باختری صحبت می‌کرده و به یک نوع خط یونانی محلی شده کتابت می‌کردند که به خط تخاری مسما بوده است.

محی‌الدین مهدی، یکی از فرهنگیان کشور، در صفحه‌ی فیسبوکش در مورد کتیبه‌ی سیاه‌زمین نوشته که تا کنون حدود ١٣۵ سند مستقل به  زبان باختری به دست آمده؛ که مهمترین و مفصل‌ترین شأن کتیبه‌های سرخ کوتل، رباطک، و دست‌نوشته‌هایی است که از شمال افغانستان (روی دو آب، کهمرد، خوست) به دست آمده است؛ اما کشف کتیبه‌های ارزگان، ناهور، جغتو، یکاولنگ، و اینک کتیبه‌ی سیاه‌زمین جاغوری -که عموما در هزارستان موقعیت دارند-، نظر ما را به گویش هزار‌گی که بازمانده‌‌ی یکی از گویش‌های زبان باختری یا کوشانی است، ثابت می‌کند.

با آن که جا دارد از آقای شریعتی سحر و استاد علی محمدی بابت رساندن تصویر این کتیبه به پروفیسور ویلیامز و کمک به کشف این آثار باستانی سپاس‌گزاری کنم؛ ولی می‌خواهم این را نیز یادآوری کنم که متأسفانه آقای شریعتی سحر، از ابتدا تا کنون روایتش از چگونگی کشف این سنگ نوشته را تغییر داده و در صدد انحصاری کردن آن برآمده است.

وقتی اولین بار عکس را پای مطلبی که آقای شریعتی پست کرده بود گذاشتم، او کاملا شگفت‌زده شده بود و گفت این خیلی با اهمیت است و از من خواست عکس‌های بیشتری تهیه کنم. هم‌چنان در پست اولی که آقای شریعتی از کشف این سنگ خبر داده، واضح ذکر کرده که تصویر این سنگ را از آقای روح الله جوادی دریافت کرده و پس از آن، آن را بازنشر کرده؛ اما در مطلب‌های بعدی‌اش ادعا کرده که پیش از آن هم این سنگ را دیده و در مورد آن تحقیق می‌کرده است.

از جانب دیگر آقای شریعتی ادعا می‌کند چون عکس شما کیفیتش پایین بود، من عکاس دیگر فرستادم تا عکس بگیرد و ترجمه از روی عکس او صورت گرفته؛ بنا بر این، شما از امتیاز آن محروم می‌شوید؛ درحالی که همین عکسی که در شبکه‌های اجتماعی و وبسایت‌ها به نمایش در می‌آید همین عکسی است که من گذاشته بودم و همین عکس توجه همه را به این اثر جلب کرد.

با این که برای من مهم‌ترین چیز، کشف این سنگ نوشته و حل معمای دوران کودکی‌ام بوده، تلاش‌های من نباید برای تحقیق در باره‌ی این اثر تاریخی نادیده گرفته شود.