
لباسهای نارنجی قشنگش، روشنی میداد برای روزهای تاریک کابل؛ روزهایی که همه نگران اند و به شدت تحت فشار. آیا تا به حال، به این موضوع فکر کرده ایم اگر این آدمها، با لباسهای نارنجی شان نمیبودند، وضعیت شهر چگونه میشد؟ ما فقط بلدیم شهر را کثیف کنیم؛ با دروغها، حرفهای زشت و زبالههایی که وسط خیابان میاندازیم؛ اما این انسانهای قهرمان، با لباسهای نارنجی شان همواره برای نجات شهر آمده اند.
او یکی از منجیهای کابل است؛ محمد نعیم، پسری ۱۸ساله، کارمند تنظیف شهرداری.
نعیم، نانآور خانوادهی هشتنفری است؛ او در اوقات فراغتش کنار دروازهی ورودی ریاست ناحیهی شش، از بایسکلها نگهداری میکند، تا بتواند خرج خانوادهاش را تأمین کند. یکی از کلانترین مشکلات در افغانستان این است که همیشه تنها یک نفر باید بار مشکلات مالی یک خانواده را به دوش بکشد.
مردی از ریاست ناحیه بیرون میشود و صد افغانی برای نعیم میدهد؛ نعیم پول را نمیگیرد، «مه کَی پیسهی میده دارم بیادر؟»
از نگهداری هر بایسکل، ده افغانی برای نعیم میدهند. او که فقط روزانه از اینجا ۵۰ تا ۶۰ افغانی درآمد دارد، چگونه پول خُرد صد افغانی را داشته باشد؟
او در پُل سوخته زندگی میکند و هر روز به خاطر رسیدن به کارش از سر کاریز میگذرد.
یکی از روزها که نعیم به سمت ریاست ناحیهی ششم شهرداری میآید، انفجاری در سر کاریز اتفاق میافتد. نعیم در آن انفجار سالم میماند؛ اما مردم زیادی جان شان را از دست میدهند.
نعیم میگوید، در این انفجار هفت نفر جان شان را از دست دادند؛ یکی از کشتهشدگان آن انفجار، نواسهی ششسالهی حسین فیضی بود؛ مردی که چندی قبل با او صحبت کرده بودم.
پیشتر گفته بودم، جنگ خاطرهی مشترک تمام مردم افغانستان است و ما از هر آنچه شروع کنیم، باز هم نقطهای که ما را به هم وصل میکند، جنگ است.
قریب به دو هفته از امضا شدنِ توافقنامهی صلحِ آمریکا با طالبان میگذرد؛ توافقنامهای که همزمان امیدواری و نگرانیهای زیادی را به دنبال دارد. نعیم، به امضا شدن توافقنامه خوشبین نیست. او، به این باور است که اگر این توافقنامه میتوانست کمکی برای آمدن صلح در افغانستان کند، طالبان هنوز با نیروهای امنیتی نمیجنگیدند. «چیزی تغییر نکده، پیش از امضا شدن توافقنامه هم طالبا مردم و نیروهای امنیتی رَ میکشتن، حالی هم ای کاره میکنن؛ پس ما چطو خوشبین باشیم؟»
نعیم از صلحی حرف میزند که زمینهی کار کردن برای تمام مردم مساعد باشد و دیگر کسی غمِ نگرانیهای ناتوانی مالی را به دوش نکشد.
طالبان برای شروع مذاکرات بینالافغانی، پیششرط رها شدن ۵۰۰۰ زندانی را گذاشتند که از سوی محمداشرف غنی منظور شد.
قبول شدن این پیششرط، نگرانیهای زیادی را برای مردم افغانستان به وجود آورده است. چه تضمینی وجود دارد که این ۵۰۰۰ زندانی، به صفوف طالبان مسلح نپیوندند.
گفتوگوهای بینالافغانی، قرار بود تا در تاریخ دهم مارچ آغاز شود که به تعویق افتاد؛ در این گفتوگوها قرار است نمایندههای رسمی حکومت و مردم افغانستان حضور داشته باشند و روی مسائلی که تشویش و نگرانیهای مردم افغانستان است، با طالبان صحبت شود.
محمدنعیم که روزها با درآمد نزدیک به صد افغانی در ناحیهی ششم شهرداری کابل از بایسکلها نگهبانی میکند، نگران گفتوگوهای صلح است و پذیرفته شدن خواستهای طالبان از سوی حکومت افغانستان؛ خواستهایی که یکی یکی از طرف دولت افغانستان پذیرفته میشود.