بیشتر از یکونیم ماه از زمان اعلام نتیجهی ابتدایی انتخابات ریاستجمهوری افغانستان میگذرد. در این مدت، کمیسیون انتخابات موفق نشده که آمار درستی از اشتراککنندگان در انتخابات را مشخص و نتیجهی ابتدایی را اعلام کند. زوایای پیچیدهی انتخاباتی که همواره «تشنج» محصول آن بوده، برای مردم افغانستان روشن نیست که چرا باید چنین اتفاقاتی بیفتد و با گذشت هر روز، نگرانیها نسبت به معاملهگری بازیگران انتخاباتی با سرنوشت رأی مردم، بیشتر میشود که این امر، به ابعاد چالشهای انتخاباتی افزوده است. به همین خاطر، انتخابات ریاستجمهوری همواره برای شرکای بینالمللی این کشور و نهادهای داخلی به یک مسألهی اساسی مبدل شده است. روی این لحاظ، چهارمین دور انتخابات افغانستان بار دیگر در محور توجه نهادهای داخلی و شرکای بینالمللی افغانستان قرار گرفته است.
در بعد خارجی؛ عبدالله عبدالله نامزد ریاستجمهوری و رییس اجرائیه حکومت، ناوقت دوشنبهشب با «مایک پمپئو» وزیرخارجهی امریکا در یک تماس تلفونی پیرامون اوضاع انتخابات ریاستجمهوری افغانستان صحبت کرد. از سوی دیگر، فرماندهی نیروهای حمایت قاطع و سرپرست وزارت دفاع ملی به دیدار جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول ریاستجمهوری در ولایت جوزجان رفتند. در این دیدار، جنرال دوستم واضح سخن زد که کمیسیون انتخابات باید هرچه زودتر با نامزدان ریاستجمهوری به توافق برسد تا نتیجهی ابتدایی را اعلام کند و مردم افغانستان را از نگرانیهای انتخاباتی بیرون بکشد.
در همین حال، به تازگی وزیر دفاع آلمان به کابل آمده و با رییسجمهور غنی پیرامون انتخابات ریاستجمهوری بحث و گفتوگو کرده است. وزیر دفاع آلمان در یک نشست خبری مشترک با رییسجمهور، گفت که دولت آلمان خواستار اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری افغانستان است.
در بعد داخلی؛ کمیسیون انتخابات به عنوان مجری انتخابات، در فقدان مدیریت کاری به سر میبرد و آنچه که انتظار میرفت، کمیسیون انتخابات نتوانسته بر اساس قانون و طرزالعمل، از آرای پاک مردم حفاظت کند. دستهی انتخاباتی ثبات و همگرایی، مدعی تقلب در انتخابات است که کمیسیون انتخابات به شدت تحت تأثیر اعتراضهای این دستهی انتخاباتی قرار گرفته است. در عین حال، پشتیبانی دستهی انتخاباتی دولتساز از این کمیسیون، باز هم مسألهساز و به سلامت آرای مردم، لطمه زده است. در هر دو صورت، رأی مردم که به هدف حمایت از جمهوریت به صندوقها ریخته شد، اکنون، این آرا کمترین تأثیر را در سرنوشت آیندهی افغانستان خواهد گذاشت که ریشهی اصلی این همه چالشهای انتخاباتی به کمیسیون انتخابات، برمیگردد.
در این شکی نیست که پدیدهی تقلب در هر دورهای از انتخابات، این روند را به چالش کشیده و آقای عبدالله تصور دارد که همواره قربانی تقلب بوده است. وی، در هر دوی این روند، به توهم تقلب فرو رفته و فکر میکند که اگر تقلب نباشد، او صددرصد برندهی انتخابات است. شکست برای آقای عبدالله، به یک کابوس ترسناک تبدیل شده و با راهبرد تجمعات و همافزاییهای نیروهای سیاسی، دست به هر وسیلهی میزند تا جلو وضعیت موجود را بگیرد. باورها بر این است که تقلای عبدالله و دست زدن به ابزارها، نشان میدهد که او به دنبال نجات خود از این بحران است؛ نجاتی که حداقل، بقای او را در قدرت سیاسی آینده تضمین کند. روی این لحاظ، او چندی قبل در میان نیروهای سیاسی طرفدار خود، از جامعهی جهانی خواست که برای نجات افغانستان و جلوگیری از بحران، وارد عمل شود.
هشدارها و ضربالاجلهای عبدالله، دوستم، محقق، خلیلی و سایر همفکران سیاسی او، نسخهی تاریخ گذشته و کهنه است که بازاری برای جلب توجه افکار عمومی ندارد و هرباری که «وحی شکست» بر عبدالله نازل میشود، به راهبرد اعتراضها، هشدار و ضربالاجل روی میآورد و از این طریق، به دنبال آن است تا تهدید و ترس کاذب را به هواداران خود تزریق کند. این راهبرد عبدالله، هرچند یک بار در سال ۲۰۱۴ نتیجه داد؛ اینبار هم در همان مسیر حرکت میکند.
به عبارت دیگر، هشدارهای تکراری آقای عبدالله مبنی بر خلق بحران در کشور بالقوه است و اعتراضهای اخیر هواداران او در هفت ولایت افغانستان نشان داد که مدیران دستهی انتخاباتی ثبات و همگرایی، برای رسیدن به قدرت، راهی جز اعتراض ندارند.
عبدالله و همصنفیهای سیاسی او، حتا تصور شکست دیگر را در انتخابات ندارند و این برداشت، همواره باعث شده که با گذشت چند روز از انتخابات (ششم میزان) تصور شود که آقای عبدالله، برندهی انتخابات است و یا هم، چندی قبل، معاون نخست او «بابرفرهمند» در یک نشست خبری مدعی شد که دستهی ثبات و همگرایی، ۵۱٫۸۹ درصد آرا را به دست آورده که این پیشداوریها بر تحلیل فوق، صدق میکند.
دستهی انتخاباتی ثبات و همگرایی، به هر شکلی، برای رسیدن به قدرت در تقلا است و تلاش دارد که هرچه بیشتر کمیسیون انتخابات را زیر فشار بگذارد و یاهم میخواهد که جامعهی جهانی، آنها را برای رسیدن به قدرت سیاسی، کمک کند.
رییس دستهی انتخاباتی ثبات و همگرایی، با راهاندازی اعتراضها و تجمعات تلاش دارد که حرکتهای خود را در برابر رقبای خود و کمیسیون انتخابات توجیه قانونی کند که این امر، در نفس خود، یک مانور تبلیغاتی محسوب میشود تا برانگیختن شور عمومی؛ وگرنه چرا این تجمعات اعتراضی، فراتر از هفت ولایت نمیرود؟ از جانب دیگر، آقای عبدالله، تلاش دارد تا بزرگترین رقیب سیاسی خود (اشرف غنی) را تحریک و پای او را به بحران بکشاند؛ قراین، حداقل در دو ماه اخیر نشان داد که آقای غنی علاقهمند ورود به این بازیها نبوده است.
در ادامهی این بحث و در کلیات موضوعات انتخاباتی، میتوان نتیجه گرفت که همهی کنشگران انتخاباتی در یک فراموشی اجتماعی قرار گرفته اند. آنچه که در انتخابات پنج سال قبل اتفاق افتاد (آمدن جانکری به کابل)، سناریوی ننگینی بود که بار دیگر قرار است اتفاق بیفتد؛ صحبت آقای عبدالله با «مایک پمپئو» وزیرخارجهی امریکا در مورد انتخابات، مصداق این موضوع است. در همچون شرایطی، ایجاب میکند که به رغم اختلاف نظر و رقابتهای سیاسی، بهترین راه دست یافتن به یک تفاهم مشترک مبتنی بر حفظ منافع ملی است و از جانب دیگر، مجموعهای از دانش و افکار عمومی در کشور برای حل بنیادی چالشهای انتخاباتی انسجام داده شود که در قالب این دانش، باید پذیرفته شود که انتخابات برندهای دارد و قاعدهی انتخابات از سوی همهی طرفها پذیرفته شود تا افغانستان دیگر بنبست انتخاباتی را به تجربه نگیرد.