نویسنده: نجیب الله دقیق
مقدمه
پارلمانتاریسم یا پارلمانگرایی، بحث تازهای نیست و همانطور که میدانیم، همواره مسئلهی پارلمانتاریسم یا مجالس قانونگذاری به عنوان یکی از اصلیترین نهادهای مردمسالاری و قلب نظامهای لیبرال دموکراسی در نزد دولتهای اروپایی و امریکای از جایگاه والایی برخوردار است؛ حتا این که پارلمان نمادی برای رژیم نمایندگی تلقی میشود. بنابراین، اهمیت و جایگاه پارلمانتاریسم در قرن ۲۱ در کشورهای آسیایی نیز مورد توجه جدی قرار گرفت. آن چنانی که هویداست، مجالس قانونگذاری جزء لاینفک رژیمهای لیبرال دموکراسی است.
جان لاک، دانشمند بریتانیایی، متعقد است که: «پارلمان بالاترین قدرت کشورهای مشترکالمنافع است، پارلمان میتواند هر کاری بکند، به جز تبدیل نمودن زن به مرد و مرد به زن.»
در ادامه همچنان دانشمند فرانسوی شارل مانتسکیو، متفکر دوران روشنگری، در کتاب «روح القوانین» خود جایگاه پارلمانتاریسم را بسیار مهم و حیاتی در نظامهای لیبرال دموکراسی عنوان کرده است.
بدون شک که پارلمان تبلوردهندهی همهی ویژگیهای یک نظام با اقتدار دموکراسی است؛ و اما تصویری از افغانستان، پس از شکلگیری افغانستان نوین وقتی به پارلمانتاریسم در افغانستان نگاه میکنیم، دیده میشود که یک سری الگوها برای داشتن پارلمان مقتدر برداشته شده؛ ولی عمق مسئله نشان میدهد که هنوز هم پارلمان افغانستان با ضعف اقتدار مواجه است.
بدین ترتیب، این نوشته بیانکنندهی فلسفهی فرایند پارلمانتاریسم در دنیا و تجربهی افغانستان از پارلمانتاریسم و یا مجالس قانونگذاری است.
پارلمانتاریسم یا پارلمانگرایی
پارلمانتاریسم (pārlemāntārism) یا پارلمانگرایی از فعل فرانسوی Parler گرفته شده و به معنی سخن گفتن و حکمدادن است. در فرهنگهای مختلف تعاریف متفاوت و برداشتهای زیادی برای اندیشهی پارلمانتاریسم به چشم میخورد؛ اما برای باز شدن کُلیت مسئلهی پارلمانگرایی، تعریفهای مشخصی نیز قابل ذکر است.
* پارلمانتاریسم به معنی نظام سیاسیای است که در آن یک یا چند مجلس وجود داشته باشد.
* پارلمانتاریسم گرایش و نگرش مربوط به قانونگذاری از طریق پارلمان و نظارت بر کار حکومت و دولت است.
* پارلمانتاریسم حکمران واقعی پارلمان به نمایندگی از ملت است و حکومت مجری مصوبات آن است.
این همه، تعریفهایی است که میتواند معنی واقعی پارلمانتاریسم را به خوبی بیان کند؛ اما با آن هم، مورد مهم دیگری که قابل مکث است، بحث پارلمان است که پارلمان هم از جایگاه و تعریف خاصی برخوردار است.
پارلمان (محل و مجلس شورا) به هیأتی اطلاق میشود که از سوی مردم (با رأی مستقیم و مخفی) انتخاب میشود تا به وضع و تصویب قوانین بپردازد.
پارلمان یا مجلس یکی از مؤلفههای مهم نظامهای مردمسالار است؛ تاکنون برای نظام نمایندگی که بیشتر به عنوان یکی از جلوههای روشن دموکراسی جدید از آن یاد میشود، بدیل بهتری نبوده است.
در این نظام سیاسی، نقش قوهی مقننه از دو قوهی دیگر یعنی قوهی اجرائیه و قضائیه، مهمتر و اساسیتر است؛ به این معنا که قوهی مقننه علاوه بر نقش تقنینی، نقش نظارتی و تعدیلکننده را نیز در درون نظام سیاسی بر عهده دارد.
چه زمانی ایدهی پارلمانتاریسم ایجاد شد؟
برای نخستین بار در سدهی سیزدههم، اندیشهی پارلمانتاریسم یا پارلمانگرایی در اروپا به میان آمد.
از سدهی سیزدههم تا سده هژدههم دولتهای اروپایی توانستند اندیشهی پارلمانگرایی را در ساختارهای سیاسی خود ترویج دهند؛ به این ترتیب در سدهی هژدههم که سدهی دگرگونیهای گستردهی حقوق شهروندی هم نامیده میشود، دانشمندان به فکر دگرگونیهای گسترده در تنظیم قدرت شدند؛ و مفکورهی پارلمانتاریسم را گزینهی مناسب برای تنظیم قدرت عنوان کردند.
پارلمان، برای نخستین بار پارلمان در انگلستان تأسیس شد، سپس هم در آمریکا و بعد هم در فرانسه که پارلمان انگلستان ۸۰۰ سال سابقه دارد پس از این پارلمان امریکا ۲۰۰ سال سابقه فعالیت دارد و بعد از امریکا پارلمان فرانسه است که ۱۸۰ سال سابقه فعالیت دارد. در این میان، جا دارد از دانشمند بهنام فرانسوی شارل مونتسکیو یاد کرد که ایشان اثر با اعتبار جهانی خود را زیر نام روح القوانین در سدهی هژدههم پیشکش کرد؛ که این کتاب در واقع قوانین و قدرت را روح تازهی بخشید مونتسکیو در این اثر خویش قدرت رابه سه گزینهی مهم تقسیم بندی کرد که بیشتر کشورها تا اکنون به اساس همین مُدل ساختار سیاسی شان تنظیم شده است.
نخست: گزینهی تقنینی یا قانونگذاری
دوم: گزینهی قضایی یا قضاوت بر قانون
وسوم هم گزینهی اجرایی که نهاد حکومتی است.
بدین ترتیب پارلمانتاریسم از قرن هژدههم بدینسو در جهان ترویج یافت و امروز هیچ دولتی وجود ندارد که پارلمان در آن جا نیافتاده باشد. چرا که نقش پارلمان به عنوان یک ابزار مهم و تعیینکننده در دولتها پنداشته میشود.
نمایندگی چیست و نماینده کیست؟
از آن جایی که معلوم است دومین وظیفهی اعضای پارلمان، نمایندگی کردن از مردم است. این اعضا در راستای نظارت از عملکرد حکومت، جلب توجه مسؤولان حکومتی به امورات مردم و وضع قوانین به نفع عام جامعه را در قالب نمایندگی از مردم به نمایش میگذارند.
نماینده کسی است که از یک قشر مشخص جهت رسیدن به حق مردم تلاش میکند تا از کتلهای که این فرد نمایندگی میکند، آن تودهی مشخص مردم بتوانند به حق شان دست بیابند.
به همین ترتیب از دو بُعد بیشتر به واژهی نمایندگی در پارلمانی نگاه میشود.
۱. نمایندگی پیشپارلمانی. ۲. نمایندگی درون پارلمانی
نمایندگی پیشپارلمانی عبارت از براندازی یک انتخابات شفاف و عادلانه که در آنجا مردم چگونه ارادهی خود را با استفاده از به کارگیری رأی خود آن را تمثیل میکنند.
و نمایندگی درونپارلمانی هم اینکه پس از راه یافتن نماینده به پارلمان، این نماینده باید صدای مردم باشد و خواستهای مردم را به گوش مسؤولان و حکومت برساند.
وظایف پارلمان
پارلمان در سطح کُل سه وظیفهی اساسی و مهم دارد:
۱.قانونگذاری
۲. نمایندگی از مــــردم
۳. نظارت از کارکرد حکومت
این سه وظیفهی مهم و اساسی پارلمان است؛ به باور پژوهشگران و محققان، اگر این سه وظیفه به گونهی درست اجرا شود، یک پارلمان قوی و یک حکومت با اقتدار شکل میگیرد.
اتاقهای پارلمان به چه معنا؟
ترکیب پارلمانها نظر به کشورها تفاوتهای شاخصی دارد.
شماری از کشورها چندمجلسی استند، برخی کشورها سه مجلس دارند و اکثر کشورها پارلمان شان از دو مجلس (مجلس نمایندان _ مجلس ســـنا) تشکیل شده است.
به گونهی مثال یوگسلاوی سابق دارای پنج مجلس بوده، افریقای جنوبی سه مجلس و بیشتر پارلمانهای جهان دو نوع مجلس و بعضی کشورها هم تکمجلسی استند.
بیشتر کشورها پارلمان دو اتاقه را ترجیح دادند؛ اما در مواردی هم برخی پارلمانهای کشورها یک اتاق داشته اند. اتاق اول که همانا مجلس نمایندگان است و اتاق دوم هم مجلس سنا. کسانیکه استدلال میکنند و طرفدار دو اتاقه بودن پارلمانها استند، فلسفهی اصلی شان توازن میان قوا است.
استدلال طرفداران دو مجلس
۱: مجلس دوم میتواند با نظارت از مجلس اول، قدرت و زیادهرویهای این مجلس را مهار کند.
۲: نظام دو مجلسی میتواند به خوبی خلاهای حکومت را بیان کند و قوهی اجرائیه را مورد نظارت قرار دهد.
۳: وجود دو مجلس اصل نمایندگی را در جامعه وسعت میبخشد.
۴: وجود مجلس دوم میتواند از شتابزدگی و تصویب قوانین جنجالبرانگیز جلوگیری به عمل آورد.
۵: دلیل بودن دو مجلس برای توازن قوا اســــــــت.
استدلال طرفداران تکمجلسی
۱: یک مجلس میتواند موثرتر و فعالتر عمل کند؛ به تصویب قوانین و امور محولهی پارلمان بپردازد و از ضیاع وقت جلوگیری کند.
۲: مجلس دوم به مثابهی نیروی بازدارنده علیه دموکراسی و ارادهی مردم عمل میکنند؛ زیرا اعضای شان غیر منتخب است و در برابر کسانی موضعگیری میکنند که از سوی مردم به صورت مستقیم انتخاب شده اند.
۳: موجودیت دو مجلس بیشتر سبب نزاع و درگیری میان مجلسین میشود.
۴: گاهی مجلس دوم با دیدگاههای محافظهکارانه سبب جلوگیری رشد و ترقی اجتماعی میشود.
۵: تکمجلسی بیشتر تاثیرگذار است بر عملکرد حکومت نسبت به دومجلسی.
پارلمان در افغانســـــــــتان
اگر نگاه تاریخی به پارلمان در افغانستان داشته باشیم، درمییابیم که نخستین دورهی شورای ملی را محمدنادر شاه (پدر محمدظاهر شاه، آخرین شاه افغانستان) تشکیل داد و نخستین پارلمان افغاستان هم با انتصاب ۱۱۱ نماینده از میان اعضای جرگهی بزرگ سال ۱۳۰۹ انتصاب شده بود. پس از نخستین دورهی پارلمان افغانستان این نهاد با فراز و فرودهای زیادی به همراه بوده است؛ اما وقتی نگاه کارشناسانه به تأثیرگذاری پارلمان در افغانستان بیشتر نگاه پس از شکلگیری افغانستان نوین است.
پارلمان پساکنفرانس بن
انتخابات سراسری افغانستان نتیجهی نشست بن بود؛ نشستی که منجر به برقراری نظام سیاسی جدید در این کشور شد.
با تصویب قانون اساسی جدید سال ۱۳۸۲، پارلمانی با دو مجلس ایجاد شد که در سال ۱۳۸۴ دورهی ۱۵ پارلمانی، برای مدت پنج سال آغاز به کار کرد. بعدا، دوره ۱۶ مجلس نمایندگان در سال ۱۳۸۹روی کار آمد که هشت سال، دوام کرد.
ساختار داخلی پارلمان افغانستان
پارلمان افغانستان متشکل از دو اتاق است، مجلس نمایندگان یا ولسی جرگه _ مجلس سنا یا مشرانو جرگه.
مجلس نمایندگان افغانستان ۲۵۰ نماینده دارد، ۲۴۰ نماینده از ۳۴ ولایت افغانستان ۱۰ کرسی انتخابی برای کوچیها و یک کرسی برای هندوها و سیکها. شمار نمایندگان را نسبت جمعیت هر ولایت تعیین میکند، که ۲۷ فیصد یا ۶۸ کرسی مجلس سهم ثابت زنان است. رییس مجلس از سوی اعضای مجلس برای پنج سال انتخاب میشو. و معاونان و منشیها هر سال تغیر میکنند.
صلاحیتهای مجلس نمایندگان؛ استجواب، استیضاح، قانونگذاری، رد صلاحیتهای وزرا و مقامهای بلندپایهی دولتی و مشاوره در موارد تعهدات بینالمللی است.
مجلس سنا : مجلس سنا ۱۰۲ عضو دارد؛ ۳۴ نماینده را رییسجمهور برای پنج سال انتصاب میکند، ۳۴ عضو دیگر برای چهار سال از میان اعضای شوراهای ولایتی ۳۴ ولایت انتخاب میشوند؛ و ۳۴ تن دیگر از شوراهای ولسوالیها برگزیده میشوند. مصوبات مجلس نمایندهگان به تصمیم مجلس سنا نیاز دارد.
دورهی هفدههم پارلمان افغانستان با حدود نزدیک به چهار سال تأخیر در شش ثور ۱۳۹۸ توسط رییسجمهور افغانستان افتتاح شد.
این دورهی پارلمان کشور بدون برگزاری انتخابات در ولایت غزنی و همچنان بدون اعلان نتایج ولایتهای کابل و پکتیا توسط رییسجمهور افتتاح شد.
متاسفانه بیش از یک سال از افتتاح دور هفدهم پارلمان کشور میگذرد؛ اما تا هنوز انتخابات پارلمانی ولایت غزنی، شوراهای ولسوالی و شوراهای ولایتی برگزار نشده است و پارلمان افغانستان با فقدان مشروعیت کار خود را ادامه میدهد.
حرف آخر
در این نوشته بیشتر تلاش کردم تا اهمیت و جایگاه پارلمانتاریسم را در سطح دنیا انعکاس بدهم و آنچنانی که معلوم است، مسئلهی پارلمانتاریسم یک موضوع بسا مهم و حیاتی است که کشورهای اروپایی و امریکایی و حتا بیشتر کشورهای آسیاسی تجربههای متفاوتی از این فرایند داشته اند. ولی آنچه که به افغانستان برمیگردد، متأسفانه تجربهی نهچندان خوبی داشته است.
حالا که بیش از یکسال میشود که پارلمان دور هفدهم افتتاح شده؛ ولی با فقدان مشروعیت کار خود را ادامه میدهد؛ به این معنا که هنوز ما نمایندگانی از ولایت غزنی نداریم و نمایندگان گذشتهی این ولایت در پارلمان حضور دارند و همچنان نمایندگانی از شوراهای ولایتی و ولسوالیها نداریم.
اما برگزاری انتخابات پارلمانی ولایت غزنی و شوراهای ولایتی و ولسوالی به پارلمان افغانستان مشروعیت قانونی میبخشد.
دوم این که تلاش بیشتر برای الگوبرداری بهتر در فرایند پارلمانپاریسم در افغانستان صورت گیرد؛ تا پارلمان با اقتدار و نظام پاسخگو داشته باشیم.