به تازگی، عطامحمد نور، رییس اجرایی جمعیت اسلامی و والی سابق بلخ، طرحی را با عنوان «طرح صلح فراگیر برای افغانستان» به زبانهای فارسی و انگلیسی بیرون داده است. این طرح در سه فصل و نزدیک به سی صفحه ارائه شده است.
طرح صلح فراگیر برای افغانستان، زمانی از سوی آقای نور ارائه شد که تا کنون طرح مشابهی از سوی ریاستجمهوری پیشنهاد شده است و برخی از چهرهها و جریانهای سیاسی افغانستان، روز شنبه (۵ دلو)، در نشستی با میزبانی محمد محقق، تصمیم به طراحی پیشنویس صلح گرفتند که به گفتهی معاون سخنگوی ریاست اجرائیه، باید تا یک هفته بعد آماده شود.
این که این طرحها چقدر کمک خواهد کرد در گفتوگو با طالبان و کدام طرح بیشتر مورد پذیرش طالبان قرار خواهد گرفت، امری است جدا؛ اما آنچه از این طرحهای جداگانه برمیآید، چندگانگی سیاسی در افغانستان که هر گروه یا چهرهی سیاسیای، تلاش دارد با ارائهی طرحی، خود را در آیینهی گفتوگوهای بینالافغانی ببیند و در تقلا است که نباید در میز مذاکره نادیده گرفته شود. ممکن یکی از طرحهای ارائهشده، طرح مناسبی برای ختم جنگ و آمدن صلح باشد؛ اما آنچه مسلم است، طرحی که از سوی چهرههای سیاسی منتقد حکومت ارائه میشود، حتا اگر بتواند گره صلح افغانستان را بگشاید و نتیجهی خوب داشته باشد، به دلیل مخالفتی که دولت با این چهرهها دارد، پذیرفته نخواهد شد؛ چنان که اگر طرح دولت حلال مشکلات باشد، دیگر جریانهای سیاسی آن را به نفع افغانستان یا خود شان نخواهند دید.
چیزی که باید در زمان اکنون توجه به آن بیشتر باشد، پشتیبانی قوی از طرح است؛ نه ارائهی طرح. اگر افغانستان شاهد یک اجماع ملی همهشمول از تمام جریانهای سیاسی باشد که هم دولت و هم سیاستگران بیرون از دولت پشت آن ایستاده باشند، آنگاه میتوانند طرحی را نظر به منافع مردم افغانستان ارائه و از آن حمایت کنند تا طالبان مجبور به پذیرش آن شوند. ازائهی طرحهای جداگانه و پراکنده، تقلاهای جداگانهای است و هر گروه و یا جریان پیش از همه چیز، در تلاش این است که طرحش بیشتر به دلخواه طالبان نزدیک باشد تا این گروه علاقهی بیشتر به آن طرح نشان بدهند.
ارائهی طرحهای جداگانه، به این میماند که برخی از فرماندهان طالبان به دنبال گرفتن امیتاز بیشتر از دولت، شرایطی را به دولت پیشنهاد کنند که مورد پذیرش دولت باشد و تحت این شرایط با دولت صلح کنند؛ در چنین وضعیتی، این پراکندگی به نفع دولت است و دولت میتواند از آن به عنوان اهرم فشار علیه طالبان استفاده کند؛ چنانچه اگر قرار باشد طالبان دور میز مذاکرات بینالافغانی بنشینند، میتوانند با استفاده از این طرحهای جداگانه و پراکندگی سیاسی، دولت افغانستان را به چالش بکشند و چهرههای سیاسی زیادی را با خود همسو کنند.
خواستههای مردم افغانستان مشخص است و مردم پشت هر طرحی که منافع شان در آن نادیده گرفته نشود، خواهند ایستاد؛ اما اگر این طرح پشتیبانی سیاسی قوی و همهشمول نداشته باشد، مردم هم نخواهند دانست که از کدام طرح دفاع کنند و دنبالهرو کدام جریان سیاسی باشند. این بیشتر از همه، مسؤولیت دولت است که طرحها و ایدههای پراکنده را زیر یک طرح و سقف جمع کند و با رویکردی قوی، در میز مذاکره حاضر شود. پراکندگی سیاسی خصوصا در مورد صلحی که ابعاد جهانی گرفته است، در قبال این که حیثت سیاسی افغانستان را نزد طالبان فرو میکاهد، نزد جامعهی جهانی و کشورهای همکار در افغانستان نیز پایین میآورد. اگر دولتهای همکار افغانستان، شاهد یک جریان قوی و همهشمول در داخل افغانستان نباشند، بعید نیست که مناسبات شان را با طالبان بیشتر کنند و صلح را در آیینهای ببینند که طالبان سر میز مذاکره خواهند آورد.
طبق گزارشها، دولت افغانستان فرصت زیادی ندارد و باید تا امضای توافقنامه بین امریکا و طالبان، به چنین اجماعی دست یابد تا بتواند حیثت دولت و مردم افغانستان را حفظ کند. پراکندگی سیاسی و ارائهی طرحهای جداگانه، زمینه را برای استفادهی طالبان فراهم میکند و این گروه میتوانند به یارگیری از چهرههای سیاسی افغانستان پرداخته و از جایگاه قویتری وارد مذاکره شوند.