مـردم افغانستان و امتناع بازگشت به گذشته

صبح کابل
مـردم افغانستان و امتناع بازگشت به گذشته

نویسنده: داوود مکارم

گفت‌و‌گوهای صلح افغانستان در قطر، طرفین درگیر جنگ را به پای میز مذاکره کشانده و قرار است به دو دهه منازعه و جنگ در افغانستان نقطه پایان بگذارد. جمهوری اسلامی افغانستان همواره آمادگی و موافقت شان را برای عملی شدن پروسه صلح، اعلام کرده است. آزادی پنج هزار زندانی طالبان از سوی حکومت نشانه‌ی اقدام عملی و حسن نیت رهبران حکومت در راستای دستیابی به توافقات صلح است. اکنون دیده شود که آیا گروه طالبان اراده و تصمیم عملی شدن صلح را دارند یا خیر؟ نزدیک به دو سال است که بحث مذاکرات صلح جریان دارد؛ اما گام‌های عملی در راستای برقراری صلح از سوی گروه طالبان برداشته نشده است.
حال لازم است که قبل از همه‌ی چالش‌ها، مبانی منازعه و موارد اختلافی میان جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان را شناسایی و موانع صلح، به‌صورت بنیادی مورد تأمل و بررسی قرار گیرد. تداوم جنگ تحمیلی در دو دهه اخیر توسط طالبان و حامیان منطقه‌ای‌شان به‌خاطر «نوعیت نظام سیاسی» در افغانستان است.
طالبان در تلاش استقرار مجد‌‌د امارت، تطبیق برداشت‌های غلط از شریعت با قرائت دگم اندیشانه و وضع مقررات سخت‌گیرانه همراه با خشونت‌اند. در نوع نظام سیاسی برخاسته از ذهن بدوی، گروه تروریستی طالبان؛ انتخابات، فعالیت احزاب سیاسی، گردش قدرت میان نخبگان از رهگذر رای و اراده مردم، حاکمیت قانون و به رسمیت شناختن تکثر فرهنگی و تنوع‌ قومی، هیچ جایگاهی ندارد.
از دیگر مواردی که مبنای منازعه و اختلاف را شکل می‌دهد «حقوق و آزادی»‎های مدنی مردم است.
تجربه سلطه سیاه گروه طالبان در دهه نود نشان داد که آنان هیچ‌گونه باورمندی به حقوق و آزادی‌های مدنی شهروندان ندارند. در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی تشکیل تجمعات سیاسی، فعالیت مطبوعات آزاد و پاسخ‌گویی به مردم نه‌تنها به رسمیت شناخته نمی‌شد بلکه؛ با عقیده رهبران طالبان در تضاد بود و ساختار سیاسی این گروه چنین ارزش‌های مدرن را برنمی‌تافت.
سومین مورد اختلافی این است که طالبان، فعالیت سیاسی و «حق تحصیل» برای زنان و دختران را به رسمیت نمی‌شناسد. قرائت طالبانی از دین حکم می‌کند که زنان حق تحصیل و فعالیت سیاسی، اجتماعی ندارند. اختلاف اساسی و ریشه اصلی جنگ جاری جمهوری اسلامی افغانستان با گروه تروریستی طالبان بر سر حفظ دست‌آوردهای دو دهه اخیر است.
هرچند طالبان و حامیان منطقه‌ای‌شان می‌کوشند که مردم افغانستان را بار دیگر به گذشته تاریک و قرون وسطایی برگردانند که در آن نه سخنی از پیشرفت و نه احترام و ارج‌گذاری به حیثیت و کرامت انسانی، حقوق و ارزش‌های شهروندی باشد.
اکنون که پروسه صلح جریان دارد، برای مردم و جمهوری اسلامی افغانستان حفظ دست‌آوردهای دو دهه، مهم و حیاتی است. طالب اگر طرفدار صلح است باید در چارچوب جمهوری اسلامی افغانستان و حفظ دست‌آوردهای دو دهه‌ی اخیر سر تمکین فرود بیاورد؛ زیرا دست‌آوردهای دو دهه مربوط به مردم و جامعه افغانستان است. مالکیت دست‌آوردهای این دو دهه به ملت افغانستان بر می‌گردد. پس به هیچ عنوان قابل معامله نیست.
از سوی دیگر بازگشت نسل جدید که در سایه ارزش‌های دنیای مدرن رشد یافته یک امتناع تاریخی و خلاف عقلانیت و خرد انسان دنیای جدید است. علی‌رغم فعالیت گسترده و ایجاد موانع از سوی گروه تروریستی طالبان از طریق راه‌اندازی هزاران حملات انتحاری و انفجاری؛ مردم و جمهوری اسلامی افغانستان در دو دهه‌ی گذشته به پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای دست یافته‌اند.
اکنون افغانستان دارای قانون اساسی مدرن و معتبری است که حقوق مدنی تمامی شهروندان در آن تسجیل، تضمین وبه رسمیت شناخته شده است. یک نظام سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر اراده مردم در افغانستان وجود دارد. شکل‌گیری جامعه مدنی فعال و پویا، آزادی بیان، رسمیت مذاهب، فعالیت احزاب سیاسی، انتخابی بودن رهبری حکومت و نمایندگان قوه‌ قانون‌گذاری و گردش قدرت میان نخبگان سیاسی از تمامی اقوام در تاریخ سیاسی کشور بی‌سابقه است و از دست‌آوردهای مهم جمهوری اسلامی افغانستان محسوب می‌شود.
در عرصه بین‌المللی؛ حکومت افغانستان توانسته کشور را از حالت انزوای دهه نود خارج و جایگاه آن را در نظام بین‌الملل ارتقا دهد. در شرایط فعلی از روابط نیک و گسترده با جهان و منطقه برخوردار است.
در بیست سال اخیر به برکت برقراری نظام سیاسی دموکراتیک، میزان باسوادی و زمینه دست‌یابی صدها هزار جوان اعم از دختر و پسر به تحصیلات عالی افزایش یافته است. مشارکت نسل جدید تحصیل کرده و به‌خصوص زنان در بخش‌های گوناگون مدیریتی کشور یکی از دست‌آوردهای بنیادی است.
بدون تردید حضور زنان در جامعه عامل پیدایش تحول مثبت و فصل تازه در تاریخ سیاسی کشور است. در پنج سال اخیر؛ تحولات مثبت در تمامی زمینه‌ها به وجود آمده است. به‌صورت نمونه؛ می‌توان از احداث و تکمیل برخی «بندهای آبی»، پخته کاری و آسفالت هزاران کیلومتر سرک در مناطق مختلف یاد کرد. ایجاد بندرهای جدید تجارتی (هوایی و زمینی) و استفاده درست از موقعیت جغرافیایی افغانستان به‌منظور بهبود وضعیت تجاری و اقتصادی کشور و ده‌های پیشرفت زیربنایی دیگر نام برد.
از این‌رو، رهبری حکومت حق دارد که در مورد چگونگی مذاکرات صلح و پیامدهای ناشی از آن حساس باشد. رییس جمهوری کشور، نباید اجازه دهد که دست‌آوردهای یک ملت که با فداکاری و دادن صدها هزار قربانی از فرزندان مردم به‌دست‌ آمده، به بهانه برقراری صلح با یک گروه خون‌خوار معامله و نابود شود.
رییس جمهور در برابر خون صدها هزار جوان که در راه دفاع از دست‌آوردهای فصل جدید ریختانده شده؛ مسئول و پاسخ‌گو است. باید توجه کرد که محور مطالبات و خواسته‌های نسل جدید حفظ دست‌آوردها و ارزش‌هایی است که جامعه افغانستان در دو دهه‌ی اخیر به آن دست یافته است.
پروسه صلح، رییس جمهور افغانستان را در برابر قضاوت تاریخ، نسل‌های آینده و چگونگی حفاظت از دست‌آوردهای دو دهه‌ی گذشته قرار داده است.