فوتبال؛ قفاق زندگی به صورت کرونا

نعمت رحیمی
فوتبال؛ قفاق زندگی به صورت کرونا

فوتبال دیگر یک تفریح، سرگرمی، ورزش، صنعت، بازی و بازخوانی درام زندگی نیست که نمایش ایستادن انسان در برابر مرگ است. اگر دوران کرونا را شبیه وضعیت حمله در زمین فوتبال تصور کنیم، باید گفت که حمله‌ی کرونا –مرگ- روی دروازه‌ی زندگی کم نشده است، فشار از چپ و راست ادامه دارد، همه داخل محوطه‌ی جریمه خیمه زده اند؛ فقط مدافعان، حمله‌ها را دفع و توپ را به قصد وقت‌کشی، نقاط مختلف می‌فرستند تا این نود دقیقه‌ی لعنتی که فعلا ۰-۳ به سود کرونا است، زودتر به فرجام رسد و دروازه‌ی زندگی، بیش از این روی پاشنه نچرخد!

کرونا کم و متوقف نشده که مثل توپ فوتبال در زمین زندگی، از یک نقطه به نقطه‌ی دیگر شوت شده است. روزی در یک نقطه‌ی کره‌ی زمین جولان می‌دهد و فردا در جای دیگر! بازگشت فوتبال و شروع دوباره‌ی لیگ‌های معتبر، جدا از دمیدن رنگ به رخسار کبود، یک‌نواخت و مسخ شده‌‌ی زندگی در قرنتین؛ سیلی محکم زندگی به صورت مرگ و کرونا نیز است.

لول خوردن توپ فوتبال یا بازگشت زندگی به مستطیل‌سبز، حتا اگر در فضای ساکت و خالی از تماشاگر باشد -که نفس فوتبال اند-، بازهم قشنگ است. می‌گویند رنگ اصلی کرونا نیز سبز است، درست مثل رنگ زمین فوتبال؛ رنگی که یکی از دلایل محبوبیت سلطان ورزش‌ها است؛ اما مردم از رنگ سبز کرونا خسته شده و می‌خواهند به یاد گذشته و روزهای باهمی و شاد، به سبزی مستطیل‌سبز خیره شوند. با حرکت نبض زندگی در لیگ‌های معتبر، روزگار کم حوصله‌گی و دوران سخت کرونایی هواداران فوتبال کم‌تر خواهد شد تا یاد بگیرند که مثل گذشته غرق در نداشته‌ها نبوده و شکرگذار داشته‌های شان باشند.

یکی، دو شب پیش بود که پس از بوندس‌لیگا، لالیگا نیز شروع شد و قرار است تا در روزهای آینده، اشپیلاق لیگ‌برتر و سری‌آ، نیز زده شود. باورش سخت بود که یک موجود ذره‌بینی، چنان شاخ غول‌های مدعی تکنولوژی، علم، توسعه، قلدری و سوپراستارهای ورزش را بشکند که مجبور شویم تا صبح، برای بازی «بتیس- سویا»، بیدار باشیم! کرونا به تمام زوریان و منم‌های روزگار فهماند که کوچک‌تر از «غُر و فش» شان اند.

ستاره‌های بزرگ مثل مسی و رونالدو، دوباره به زمین فوتبال بر می‌گردند –رونالدو دی‌شب برگشت-، زمینی که شاید ماهیت برگزاری رقابت‌ها روی آن، دیگر وابسته به تلاش برای کسب جام و توپ طلا نه که عبور از مرگ و باز گرداندن دل‌خوشی و امید به زندگی است. راستش امروز، هیچ چیزی به اندازه‌ی ورزش –به خصوص فوتبال- و سوپراستارهای شکست خورده اش از کرونا، توان دهن‌کجی و سیلی زدن به صورت کرونا را ندارد. درست است که کرونا، آبرو، عزت و هیبت هر چه ستاره و سوپراستار بود را یک‌جا ضرب در صفر کرد؛ ولی این یک فرصت بود تا امروز درست مثل کمانی که کشیده شده یا مشتی که به عقب رفته باشد، در وضعیت رها و پرتاب شدن محکم به صورت کرونا باشند. فرصتی که حتا زمان طلایی برای برخی ستاره‌های مصدوم مثل «لوییس سوارز» و… نیز بود تا در فاصله‌ی بین اورلپ کرونا از گوشه‌های کرنر، نفسی چاق کرده و مصدومیت شان را درمان کنند!

ممکن است در بازگشت و فوتبال پساکرونا، شرایط تیم‌ها و جدول‌ لیگ‌ها کاملا تغییر کند، آماده‌ها ناآماده و ناآماده‌ها فضا را بر مدعیان تنگ کنند تا سرنوشت جام‌ها خلاف تصور رقم بخورد؛ مثلا در ایتالیا تیمی به جز «یووه» قهرمان شود یا در اسپانیا، «بارسا و رئال»، از صدر جدول دور شوند یا بوندس‌لیگا به جایی غیر از باواریا برود.

به زودی، دوباره کَل‌کَل و طعنه زدن‌های هواداران فوتبال که ماهیت بازی را از ورزش گرفته و آن را به رقابت بدل می‌کند، شروع خواهد شد. کاش کرونا، به همه فهمانده باشد که وقتی «بازی» را از ورزش بگیریم، دیگر ذات آن تفریح و شادی نیست که جنگ و رقابت است؛ ورزشی که نزدیک به جنگ و خالی از دوستی‌ها باشد، از ماهیت اساسی و اصلی اش دور خواهد بود!

امروز شاید آن‌ها که هرگز فرصت اندیشیدن به دوران بازنشستگی، دوری از منیت‌ها و غرور کاذب را نداشتند یا روی جلد نبودن مجله‌ها و شرایط درک مفهوم جمله‌ی«پیروزی به هر قیمت ارزش ندارد» را تجربه نکرده بودند، با روحیه و فکر تازه‌‌ پا به مستطیل‌سبز بگذارند! خیلی دوست دارم، بد اخلاق‌ها را دیگر بد اخلاق و ناجوانا را دیگر ناجوان نبینم!

الان دیگر مزیت و امتیاز ورزش‌گاه خانگی نیز از بین رفته است. هر ورزش‌گاهی، در نبود تماشاگرانش، حتا اگر «کمپ‌نو و برنابئو» باشد، نمی‌تواند مثل گذشته برای حریفان دلهره‌آور و ترسناک باشد. ورزش‌گاه‌های سردی که با نفس‌گرم تماشاگران جوش می‌آمد!

این شرایط، بهترین فرصت برای تیم‌های ضعیف است تا از مدعیان و تیم‌های بزرگ امتیاز گرفته و در آخر فصل، قهرمانان تازه و ستاره‌های جدید معرفی کنند. کرونا، به همان اندازه که روی همه‌چیز فوتبال تأثیر گذاشت، برای برخی، فرصت مناسب برای تثبیت استراتژی و ماندن در مقام شان بود. مثلا اگر دوران قرنتین کرونا نبود، «کیکه ستین» مربی بارسلونا، تابستان را که هیچ، حتا بهار کمپ‌نو را هم نمی‌دید؛ ولی او، تا حالا مانده است.

رئال مادرید که پیش از کرونا در فرم خوبی بود تا پس از چند سال، قهرمانی لالیگا را از حریفش بگیرد، شاید حالا در فرم آن روزهایش نباشد و برای بازگشت به آمادگی، نیاز به زمان داشته باشد. این وضعیت در تمام لیگ‌ها و برای همه‌ی باشگاه‌ها و ستاره‌های فوتبال یک‌سان است. زندانی شدن در دوران کرونا، به همان اندازه که فرصت خوب برای ریکاوری و بازگشت مصدومان بود، باعث دور شدن ستاره‌ها از شرایط آرمانی نیز شد که شاید موجب مصدومیت‌های تازه شود. به هر حال، شرایط هر چه باشد، شروع دوباره‌ی لیگ‌ها «قفاق سلامتی به صورت کرونا» است که امیدوارم دوباره همه چیز، به روزهای خوب و بی‌هراس از ویروس بازگردد!