
نویسنده: نیک رید
برگردان: ابوبکر صدیق
منبع: کانتر پانچ
گاهی خواب میبینم؛ خوابی وحشتناک در مورد جنگی که مانند سایر جنگها آغاز میشود. در یک کشور بزرگ با حملات گسترده. میبینم که ارتشی از اشباح به درهای تاریک در عمق کوهها هجوم میبرند.
برندهی جنگ امپراتور است. البته همیشه این از اول کار معلوم میشود. بمبهایی که در جریان جنگ میاندازند، مردم فقیر را میکشد اما پولدارها با دود کردن نخ سیگار دست همدیگر را فشار میدهند و لبخند میزنند.
ارزشهای زیادی در این نبرد هزینه میشود؛ مرد، زن، بمب و پول، اما تمام اینها در یک تاریکی فرو میرود. بعد بهزودی یک ملت دیگر با لشکری از زنان، مردان، بمب و پول وارد معرکهی جنگ میشوند؛ اما هیچ تغییری به وجود نمیآید. اگر اتفاقی هم بیافتد، منجر به بیشتر شدن تاریکی خواهد شد. بهزودی تمام قدرتها در جهان قربانیهای این جنگ را فراموش میکنند و هیچ شخصی بهخاطر نمیآورد که دلیل این جنگ چه بوده است.
مردم در کشورهای مختلف صداهایی را در واکنش به فاجعههای جنگ بلند میکنند. البته نهتنها به دلیل آسیبهای روحی و جسمی باقی مانده از جنگ و آسیبهایی که از تمام جنگها باقی میماند؛ بلکه بهخاطر آغاز جنگ. تمام مردم باید در برابر این جنگها بایستند و مشروعیت جنگ را نابود کنند.
انقلاب تمام دروازههای جهان را میشکند و قشون امپراتورها به عمق درههایی پا میگذارند که هرگز آنجاها را ندیدهاند. من این خوابها را دیدهام؛ گاهی که از خواب برمیخیزم، جیغ میکشم و زمانی هم با خنده شادمانی بیدار میشوم.
اوایل ۲۰۲۱، جو بایدن نسبت به هر زمان دیگر به پایان دادن به حاکمیت ناکام دونالد ترامپ نزدیک شده بود. آن زمان ترامپ در لحظات اخیر کارش تلاش میکرد تا نیروهای باقیماندهی امریکایی از جنگ تاریک افغانستان را بیرون کند.
پس از ۲۰ سال با تمام فشارهای مالی و نظامی، واضح شد که آنان میخواستند، برنامهی گورباچوف و الکساندر را تکرار کنند و زمینه را برای امپراتوری انتحار در حومههای هندوکش آماده کنند. توافق ادارهی دونالد ترامپ با طالبان زمان خروج نظامیان امریکایی را در اول ماه می تعیین کرد.
به نظر میرسد که تمام قوه به درجه صفر نزدیک است. نهتنها امپراتوری امریکا، بلکه متحدان قوی ما مانند فرانسه و آلمان، نیز آماده شدهاند تا تمام کمکهای بیستساله خود را به طالبان تسلیم کنند.
آنان متقاعد شدهاند که از مسیر دور میتوانند با یک هواپیمای بدون سرنشین، دشمنان – طالبان – را که با آزادی و دموکراسی دشمنی دارند سرکوب کنند؛ ولی اینهمه فقط حماقت است.
از امپراتوری باکونیسم تا لینینسیم تلاشها بر این بوده که دنیا را در قبضهی خود بگیرند. چگوارا بهصورت روشن تلاش کرد تا امریکا را در درههای بولیوی (Bolivian) در امریکای لاتین با ایجاد جریانهای وطندوستی که شماری از ویتنامیها در آن دخیل بودند، شکست دهد.
من این رویا را بازگو کردم. من با تمام وجود باور دارم که تصورها و رویاهایمان نماد روشنایی در فضای تاریک است. همه امپراتورها شکست میخورند. البته نتیجه آن غیرقابل پیشبینی است. زمانی که یک امپراتوری شکست میخورد، چیزی از آن باقی میماند؛ شمار زیادی از کشتهها و زخمیها و یک سرزمین ویرانی.
حملهی بزرگ امریکا ممکن است قربانیهای زیادی بهجا گذاشته باشد که نشانههای آن در همهجا دیده شود؛ مانند امپراتوری روم. من این پیشبینی را از طریق همین رسانه انترنتی پیش میکشم. شکست قربانیهای زیادی را بهجای میگذارد که بیشترشان ممکن است از چشمها دور بماند.
در یک انقلاب همه رویای رسیدن به صلح را دارند و برای آن تلاش میکنند. این به لحظهی الهام بخشی میماند که آفتاب طلوع کند، اما هنوز من برای وضعیت افغانستان خوشبین نیستم.
مداخله غرب در افغانستان برای مصونیت خودشان بود. برای بیرون ساختن این کشور – ملت از تاریکی نبود. به همین دلیل است که من جامعه بینالملل را رد میکنم و برای تحقق رویاهایم به نهادهای محلی کمکرسان بیشتر معتقدم.
بزرگترین اشتباه برای عاملان مداخله در افتادن به جبهه متفاوت است و این زمینهی ناکامی را بیشتر مهیا میکند و در حقیقت عاملان را مجبور به عقبنشینی میکند.
جنگ یک عمل شنیع و احمقانه است و باید از آن دوری کرد؛ اما جنگ در دفاع از خود میتواند توجیهپذیر باشد.
تنها کسانی که در جنگ حق و باطل قرار دارند، مردم افغانستان در برابر طالباناند. پایان این جنگ زمینه را برای تمام اقشار جامعه فراهم میکند. برای آنانی که کارشان در نهایت به پایان مداخلات بیرونی میانجامد.
زمانی که حکومت جوان کمونیستی به دلیل ایجاد اصلاحات در روند حکومت مورد استقبال مردم قرار گرفت، اما زمینهها برای توسعهی فرهنگی تمام اقشار فراهم نشد، اختلاف به وجود آمد.
اگر امریکا نیز در وضعیت کنونی افغانستان را ترک کند، مردم افغانستان نخواهند گذاشت تا یک گروه وهابی که خود را مجاهد مینامند، بر سرنوشتشان حاکم شود.
اگر شوروی سابق به دلیل همرزم بودن، به این کشور اسلامی توجه کرده بود، امریکا به اساس یک برنامه وارد شده است.
امریکا پس از ۱۱ سپتامبر گفته بود: ما به گروههای جهادی اجازه فعالیت نمیدهیم، نه اسامه، نه طالب، نه القاعده و نه گروههایی که در کوه و دره حضور دارند. تمام این گروهها زمینه را برای حضور امریکا فراهم کرد. به همین دلیل است که صلح پیش روی دچار شکنندگی در آینده است؛ زیرا هنوز همان گروهها وجود دارند.
من بهصورت کامل معتقد شدهام که جنگ امریکا باید پایان یابد؛ چون فکر میکنم ما باید دوباره بهجای خود برگردیم. من دیگر انتظار ندارم که با مداخله در بولیوی –امریکای لاتین- بالای آنان شلیک شود.
اگر بایدن و متحدان اروپاییشان تصمیم بگیرند که با طالبان پیش بروند، در آن صورت چشمبهراه هرجومرج و تنش بیشتری باشند.
یادداشت: نیک رید، همکار ویراستار در سایت انترنتی آنلاین در پنسلوانیای امریکا است.