نویسنده: ایمان نوری، دانشجوی روابط بینالملل
مقدمه
از سرگیری تنشهای تازه میان اسرائیل و فلسطین، بیانگر آن است که این درگیریها ریشه در مناقشههای حلناشدهی دارد که قدرتهای وقت، به طور اساسی به آن رسیدگی نکرده اند؛ زیرا هرازگاهی اگر موضوعی در خاورمیانه پیدا میشود، افکار عمومی درگیر احساسات و واکنشهای خطرناکی میشود که فکر میکنند دین و مذهب همه در معرض نابودی قرار دارد.
به بیان سادهتر؛ تنشهای فعلی میان بیتالمقدس و تلآویو، در حقیقت، معضل سیاسی-امنیتی و مذهبیای است که داستان طولانی و تاریخی دارد و باید به گونهی اساسی حل شود. اسرائیل منطقه را به چشم طعمه میبیند و کشورهای اسلامی نیز، آمادهی پاسخدهی و حملهی متقابل به هر اقدام اسرائیل در چهار گوشهوکنار است.
رویارویی اسرائیل با ایران
مهمترین پرسشی که برای یک تحلیلگر پیش میآید، این است که چرا در این زمان حساس، احیای انعقاد برجام با امریکا، اسرائیل از هر گزینهی برای تخریب این قرارداد استفاده میکند؟.
حقیقت تخریب برجام و بازگشت امریکا به این قرارداد، به روزهایی برمیگردد که ایران به ساخت موشکهای نقطهزن دست پیدا کرد و سطح تولید آب سنگین و سانترفیوژها را تا ۶۰ درصد افزایش داد. پس از آن موضوع بازگشت امریکا به برجام و انعقاد مجدد آن در وین، پایتخت اتریش برای اسرائیل تا آنجایی حساسیتبرانگیز شد که رییس ستاد ارتش و رییس سازمان اطلاعات اسرائیل به امریکا سفر کردند و از نگرانیهای شان نسبت به احیای برجام سخن گفتند.
ناگفته نماند که انتها و پایان ماجرا این نبود؛ انتشار فایل صوتی جواد ظریف، وزیر خارجهی ایران در زمان حساس آغاز مذاکرات هستهای در وین، معادلهی داخلی و خارجی خاورمیانه را برعکس کرد و همهی پیام انتقادی شخص ظریف در یک جمله خلاصه میشد : «دیپلماسی قربانی حرکات میدانی شده است.»
این در حالی است که انتخابات ریاستجمهوری ایران در حال برگزاری است، از یکسو فعالیتهای منطقهای، هستهای و حملات سایبری ایران به اسرائیل و از سوی دیگر مذاکرات جاری در رابطه به ایران، از مهمترین چالشها و برنامههای روی میز امریکا است که تضاد دیدگاه میان امریکا و اروپا را برانگیخته و داستان ایران به اندازهای جدی شده است که سه کشور کلیدی اروپا- انگلستان، فرانسه و آلمان – در قسمت مذاکرات هستهای با امریکا توافق نظر ندارند.
با این حال، نکتهی که همهی مقامهای اسرائیل به آن اعتراف میکنند و با خبر اند، این است که ایران به دلیل نفوذی که در کشورهای عربی و خلیج دارد، حریف بالقوه برای اسرائیل و غرب به حساب میآید؛ از شبکههای نیابتیاش گرفته تا سیاست خارجی هدفمندی که جواد ظریف مغز متفکر آن است.
آینده چگونه ترسیم شده است؟
مسیری که در پیش است، در حقیقت تعیینکنندهی برنده و بازندهی میدان خاورمیانه است. کاخ سفید، پنتاگون و سنتکام، به این باور اند که از زمان انعقاد برجام برای اولینبار در سال ۲۰۱۵ میلادی، همواره سیاست امریکا در منطقه، عقیم و روبهتحلیل بوده و در همهی آن، روسیه، چین و ایران نقش محوری داشته اند و امریکا را مسئول ناامنیهای پسا بهار عربی دانسته اند. در این میان، اسرائیل را محور شرارت و نفاقافگنی میدانستند.
در مسیری که در پیش است، ایران و اسرائیل با سه جبهه درگیر استند که این سه جبهه ایران را برای جهان مهم ساخته و اسرائیل را به نحوی به انزوا کشانده است:
۱ : حملههای اخیر حماس بر اسرائیل و پاسخ دوبارهی اسرائیل به حماس و غزه.
۲ : مذاکرات کنونی ایران با پنج قدرت اصلی.
۳ : بازگشت امریکا به مذاکرات و کنار گذاشتهشدن اسرائیل از سوی این کشور.
این سه جبهه برای ایران مهم است و تنها اسرائیل از گزینهای که در دست دارد، استفاده میکند. این گزینه، حملههای سایبری به سایتهای ایران است که در مقابل ایران نیز پاسخ بسیار جدی داده است.
موضعگیریهای امریکا و روسیه
امریکا و روسیه، دو قدرت بزرگ جهان با نکوهش تنشها میان اسرائیل و فلسطین میخواهند تا اوضاع را در کنترل داشته باشند؛ اما حمایت و ملاحظات آنان هنوز در سیاستهای خارجی شان آشکار است. به گونهی نمونه، میتوان مشاهده کرد که روسیه در مذاکرات هستهای بر لغو کامل تحریمها علیه ایران ایستاده است و امریکا نیز با درخواست اطلاعات استخباراتی از اسرائیل، میخواهد جانب اسرائیل را در خاورمیانه در بخشهای مختلف تقویت کند.
گنبد آهنین چگونه پدافندی است و چگونه کار میکند؟
گنبد آهنین، یک سامانهی دفاع هوایی کوتاهبرد است که میتواند راکتها و گلولههای توپ را در فاصلهی ۴ تا ۷۰ کیلومتر هدف قرار دهد. این سیستم از یک رادار چندمنظوره و یک یا چند راکتانداز با ۲۰ شلیک موشک تأمیر راهاندازی شده که قادر است محل اصابت راکت دشمن را پیشبینی و به منظور صرفهجویی در هزینه، راکتهایی را که محل برخورد آنها در مناطق خالی از سکنه است، نادیده بگیرد. امروزه گنبد آهنین جای خود را به سیستمهای «حیتس و فلاخن داوود»، داده است که از آن برای تهدید موشکهای بالستیک استفاده میشود.
دلیل ساخت سپر دفاع موشکی اسرائیل موسوم به گنبد آهنین (Iron dome)، را میتوان به نبرد ۳۳روزه بین ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان وابسته دانست که در جریان آن حزبالله لبنان با پرتاب راکتهای زیاد، خسارت شدید مالی و جانی به اسرائیل وارد کرد. راکتهایی که در میانههای جنگ، ایستگاه قطار شهر حیفا را هدف حمله قرار داد، بسیاری از ساکنان اسرائیل را از مناطق شان بیجا کرده است.
یک سال پس از جنگ ۳۳روزه، امیر پرتس، وزیر جنگ وقت اسرائیل، اعلام کرد که کمپنی اسرائیلیِ رافائل که تولیدکنندهی تجهیزات نظامی است، برای مقابله با تهدیدهای آینده یک سپر دفاع موشکی جدید خواهد ساخت که جلو حملههای راکتی مقاومت را تا عمق سرزمینهای اشغالی بگیرد، تکمیل و گسترش این سپر دفاعی جدید، چند سال زمان برد و سرانجام در اوایل سال ۲۰۱۱ به خدمت گرفته شد.
انتخاب دانیل گلد، به عنوان رییس «شورای تحقیق و توسعه» نیروهای دفاعی اسرائیل، سبب شد تا ایدهی ساخت این سیستم دفاع هوایی به حقیقت بپیوندد. «گلد»، حامی سرسخت این پروژه بود و حتا برای تأمین هزینهی مالی این پروژه، مقررات مربوط به قراردادهای پیمانکاری وزارت دفاع اسرائیل را دور زد و سیاستمداران بانفوذ این کشور را به حمایت از آن ترغیب کرد.
موشکهای حماس چگونه از گنبد آهنین عبور میکند؟
یکی از مهمترین ضعفهای سامانهی گنبد آهنین، عدم توانایی مقابله با حجم انبوهی از شلیکهای گروهی مقاومت فلسطین است؛ موضوعی که گروههای مقاومت نیز به آن پی بردهاند و به همین دلیل دست به حملههای گسترده میزنند.
با توجه به این که موشکهای تمیر سازمانهی گنبد آهنین در مقایسه با راکتهای گروههای مقاومت بهای بسیار بلندی دارد، اسرائیل مجبور است هزینهی زیادی را متحمل شود.
بر اساس اطلاعات منتشرشده، هر موشک تمیر گنبد آهنین، بین ۴۰ تا ۱۰۰ هزار دالر قیمت دارد. این در حالی است که قیمت هر راکت گروههای فلسطینی، بین هزار تا ۵ هزار دالر است.
گروههای مقاومت فلسطین در جنگ اخیر از راکتهایی استفاده کردند که علاوه بر برد و حجم تخریبی بیشتر، از سرعت و دقت بالاتری نیز برخوردار است و همین موضوع، کار سامانهی گنبد آهنین را سختتر کرده است و اسرائیل را به نقطهای میرساند که ساختمان رسانهها و جادهها را هدف قرار داد و چهار اطراف خود را بمباران کرد.
افزایش قدرت همهجانبهی راکتهای مقاومت، موجب آن شده تا دامنهی جنگ که روزی تنها به مرزهای باریکهی غزه محدود بود، امروز به پایتخت فعلی اسرائیل کشیده شود؛ امری که علاوه بر به خطرانداختن امنیت مراکز حساس و امنیتی اسرائیل، زندگی روزمرهی ساکنان آنان را نیز مختل کرده است.
این موضوع، نشاندهندهی آن است که گروههای مقاومت با مطالعهی دقیق روی نقاط قوت و ضعف سازمان پدافند هوایی ارتش رژیم صهیونیستی و به ویژه سامانهی گنبد آهنین آن، رفتهرفته بر کیفیت راکت و موشکهای خود افزوده اند و تااکنون به خوبی توانسته اند، موازنهی قدرت با رژیم صهیونیستی را برقرار کند.
آیندهی منطقه
با از سرگیری درگیریهای تازه میان گروههای مقاومت زیر حمایت ایران و ارتش اسرائیل و از طرف دیگر همزمان با شروع مذاکرات جدی برجام و ورود مجدد امریکا به این توافقنامه، ایران و اسرائیل در موقعیتهای جدی و در عینحال در یک مسیر بسیار خطرناک قرار گرفته اند؛ مسیری که موازنهی قدرت را تا جایی برهم زده و هر دو کشور وعدهی روز نابودی را برای همدیگر سر میدهند.
با این همه، پیشنهاد میشود که پنج قدرت اصلی شورای امنیت سازمان ملل باید راهی را ترسیم کنند که نه قدرت میانهای مثل ایران از دست شان بیرون شود و نه قدرت میانهای مثل اسرائیل از دست شان ناراحت و ناامید شود.