از دوران کودکیاش میگوید؛ از روزهایی که در جستوجوی فهمیدن چیستی جنیست خود بوده است. از بیرحمی و بیمهری پدر و برادرانش میگوید؛ از آزار و اذیتهایی که در کوچه و پسکوچههای شهر کابل دیده است. از فرارش از افغانستان میگوید، از راههای خطرناکی که هرلحظه ممکن بود به دهانهی مرگ بکشاندش. «او- شاکر» از فریبکاریهای دوستانش میگوید که منجر شد، دوازده نفر به او تجاوز کنند.
چندی پیش، در همسایگی ما چهار-پنج تراجنسی زندگی میکردند. شنیدم که بنا بر آزار و اذیتی که از سوی مامورهای حوزه میشدند، از آن ساختمان کوچیدهاند.
زمانی که موضوع را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم، شمارهی شاکر را برایم داد. در نخست، اطمینان نداشتم که با من صحبت کند؛ چون مدتها میشد، سراغ تراجنسیها را میگرفتم؛ اما هیچکدام علاقهای به مصاحبه نشان نمیدادند. شاکر اما با درنگ گفت که باکی نیست، با من حرف میزند.
شاکر ۲۲ سال دارد و جدا از فامیلش در شهر کابل زندگی میکند. او میگوید که در صنف نهم مکتب، خانوادهاش را ترک میکند. شاکر زمانی تصمیم به فرار از خانه میگیرد که پدر و برادرش میخواهند او را بکشد و این «لکهی ننگ» را از پیشانی خانوادهاش پاک کند. او، پس از آنکه خانه را ترک میکند، با یکی از همجنسیهایش در کارته سه شهر کابل زندگی میکند. او میگوید که دوست ندارد بهعنوان مرد -چیزی که ظاهرش میگوید- شناخته شود.
اگر در شهر کابل، دنبال اقلیت جنسی و جنسیتی بگردیم، به اشخاص زیادی همچون شاکر سر میخوریم. صبور یکی دیگر از آنهاست. او، ۶۴ سال دارد و در هر ساعت این عمر طولانیاش، از خانه تا خانواده و حتا از قانون بدی دیده است. زمانی که خواستم با صبور صحبت کنم، دوستش فریدون فکوری، گفت که او تلفن ندارد و در یک حملهی انتحاری آسیب دیده و از ناحیهی گوش دچار مشکل شده است.
فریدون فکوری پس از آنکه میبیند، صبور مورد بیمهری جامعه قرار میگیرد و هیچکسی را ندارد که دست او را بگیرد، تصمیم میگیرد که با صبور همکاری کند و آسیبهایی را که در سر و بدنش دیده است، تداوی کند. او میگوید که صبور در زمان تولدش با قنداق پدرش مواجه میشود، پدرش میخواهد او را بکشد؛ اما مادرش نمیگذارد. مادر صبور، او را به عمهاش میسپارد تا از چشم پدرش دور زندگی کند. «او برای یک ساعتی هم روی خوشی زندگی را ندیده است.»
فکوری از مشکلهای زندگی میگوید و اینکه خانوادهی صبور، از هم میپاشد. «یازنهاش به صبور تجاوز میکند. خواهر صبور از شوهرش به همین خاطر جدا میشود. در کل زندگی روی خوشش را به صبور نشان نمیدهد.»
تراجنسیها و یا ترنسها، اقلیت جنسی هستند که از هویت جنسیای که در زمان تولدشان به آنها گفته میشود، متفاوت است. این اقلیت جنسی، در جامعهی افغانستان هنوز به رسمیت پذیرفته نشده که حتا از سوی مردم پدیدهی شوم یا مایهی ننگ پنداشته میشود. تراجنسیها را به نام «ایزک» میشناسند.
احمد رسول، استاد دانشگاه کابل و جامعهشناس، میگوید که تراجنسها اقلیت جنسیتی است که بهعنوان یک واقعیت در جامعهی سنتی افغانستان وجود دارد؛ اما این اکثریت برای دو جنس دیگر –مرد و زن – قابل قبول نیست؛ یعنی هنوز شعور جنسیتی و اجتماعی افراد به حدی نرسیده است که بتوانند جنس متفاوتتری را بپذیرند. به گفتهی آقای رسول، در جامعهی افغانستان نهتنها، هشتاد درصد مردم اقلیت جنسی و جنسیتی را نمیشناسد؛ اگر افراد کمی را با ویژگی متفاوتتر ببینند، دست به توهین و تحقیر بسیار زننده آنان میزنند.
همین است که شاکر و صبور از جامعه مینالند. شاکر میگوید که باری یک دوستش که تکسیران بوده است با فریبکاری او را به برنامهای میبرد؛ اما زمانی که شاکر و دوستش در آنجا میرود، دوازده نفر او را لتوکوب کرده و رویشان تجاوز میکنند. این تنها یک نمونهی از آزار و اذیتی است که شاکر و هم جنسهایش دیدهاند. صبور نیز، دهها بار از سوی افراد مختلف -مردم عادی تا ماموران پلیس و حتا خویشاوندانش- مورد تجاوز قرار گرفته است.
جایی خالی حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی در قوانین افغانستان
تنها جامعه و مردم نیست که تراجنسیها را به دیدی تحقیرآمیز مینگرند؛ بلکه قانون اساسی افغانستان و دیگر قوانین نیز جایگاهی برای آنها تعریف نکرده است و حتا در شناسنامهی هویتشان نامی از جنس آنها برده نشده است. شماری از آگاهان حقوق میگویند که جایگاه حقوقی این افراد در قوانین کشور خالی است و باید حداقل در قوانین زیرمجموعهی قانون اساسی از اقلیت جنسیتی نام برده میشد.
عبدالواحد فرزهای -حقوقدان- میگوید که در قانون اساسی آمده که هر شخص که تابعیت افغانستان را داشته باشد، برایشان افغان گفته میشود. «در قانون اساسی، اقلیتهای جنسی و جنسیتی بهصراحت یاد نشده است.»
آقای فرزهای، تصریح میکند که قانون ثبت و احوال نفوس است که در آنجا تفاوتهای جنسیتی و تفاوتهای ذهنی باید نوشته شود و هیچ نوع تغییر در تثبیت شهروندان کشور نیاید. همهی شهروندان کشور باید با خصوصیتهای خودشان بهعنوان یک شهروند ثبت شوند.
آقای فرزهای دلیل یادآور نشدنش حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی را در قانون اساسی، نبود نمایندگان آنان در زمان تصویب قانون اساسی، میداند. از آنجایی که تعدیل قانون اساسی، پیچیده است و روند طولانی را طی میکند، خوب است که در دیگر قوانین -زیرمجموعهی قانون اساسی- حقوق اقلیتهای جنسی و جنسیتی در نظر گرفته شود.
صبور دوست داشته است که در شناسنامه نامش لیلا نوشته شود؛ اما کارمند ثبتاحوال نفوس نام «لیلا» را در شناسنامهاش نمینویسد. تراجنسیها از لحاظ بیولوژیکی با جنس مرد و زن فرق دارد؛ اما در شناسنامهشان مجبورند که خلاف ماهیت وجودیشان ثبت شوند.
همینطور، شاکر میگوید؛ دوست دارد که شناسنامه به نام جنس خودشان –تراجنسی- باشد؛ اما آنها تنها میتوانند با هویت مرد و یا زن شناسنامه بگیرند.
با اینحال، رویینا شهابی، سخنگوی ادارهی ملی احصاییه و معلومات افغانستان میگوید که این اداره و ادارهی ثبت احوال نفوس تابع قوانینی است که تصویب شده است؛ اما در هیچ قانونی از اقلیتهای جنسی و جنسیتی نام برده نشده است. «مراجعهکننده هم نداشتیم؛ یعنی کسی نیامده که گفته باشد، ما تراجنسی هستیم.»
به گفتهی شاکر، آنها به دلیل هنجارها و ارزشهای سفتوسخت جامعه نمیتوانند بهطور علنی از جنسیتشان یاد کنند. «کسی که کمی شک کند، دست به آزار و اذیت ما میزند، حکومت هم پشتیبان ما نیست.» در قانون مدنی افغانستان نیز، از تراجنسیها نام برده نشده است. تنها در مادهی ۲۰۵۷ مرتبط به میران از «جنس خنثا» یاد شده است. در این ماده آمده است: «خنثایی که ذکوریت و اناثیت او فهمیده شده نتواند، اقل نصیبین را مستحق گردیده و باقیماندهی متروکه به ورثه دیگر داده میشود.»
فریدون فکوری که برای اقلیت جنسی و جنسیتیها دادخواهی میکند میگوید که باری صبور برای شکایت به کمیسیون مستقل حقوق بشر میرود؛ اما پاسخی را که از این کمیسیون میشنود، او را بیشتر افسرده میکند. کمیسیون حقوق بشر به صبور گفته است: «تو در جمع معیوبها و معلولها به شمار میروی، برو و زندگیات را بکن.»
آقای فکوری میافزاید که با رییس کمیسیون حقوق بشر و وزارت اطلاعات و فرهنگ دربارهی حقوق تراجنسیها صحبت کردم؛ اما فایدهای نداشته است.
از آنجایی که حقوق بشری اقلیتهای جنسی و جنسیتی همواره در افغانستان نقض میشود، خواستم که دیدگاه مسئولان کمیسیون حقوق بشر را نیز داشته باشم؛ اما با تماسهای مکرر موفق به این کار نشدم. همینگونه با تماسهای زیادی به کمیسیون تقنینی و کمیسیون جامعهی مدنی، حقوق بشر و امور زنان مجلس نمایندگان نیز نتوانستم دیدگاه مجلس نمایندگان را داشته باشم.
در بند دوم مادهی ۲۲ ام قانون اساسی آمده است: «اتباع افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای وجایب مساوی میباشد.» در این مادهی قانون اساسی تنها از مرد و زن بهعنوان جنسهای شناختهشده در افغانستان نام برده شده است؛ اما یادی از جنسهای غیر این دو، نشده است. در حالی که در بند اول همین ماده آمده است: «هر نوع تبعیض و امتیاز میان اتباع افغانستان ممنوع است.»
با اینهمه، شاکر از خواستهایش از حکومت میگوید و از اینکه دیگر نمیخواهد توسط مردمآزار و اذیت شود. او میگوید: «بزرگترین خواست ما از حکومت این است که اگر آزار و اذیت میشویم، در برابر تجاوزگران از ما پشتیبانی کند، آزادی نفس کشیدن را برای ما بدهد تا بهراحتی از خانه بیرون برویم.»