غیر از هنر که تاج سر آفرینش است

هما همتا
غیر از هنر که تاج سر آفرینش است

کابل تنها شهر انتحار نیست؛ شهر درخت‌های جدا از هم محله‌ی ما، شهر خواهرخوانده‌های خورشید است.

نازنین فردوس رحیمی، دختری که کوله‌بارش را از مزار بسته و آمده است تا در این شهر نمایشگاه کارهای هنری‌اش را برگزار کند. یک بنر تبلیغاتی در صفحات اجتماعی دست به دست می‌شود. در یک گوشه‌ای از آن نوشته شده، «غیر از هنر که تاج سر آفرینش است»

هنر، هنوز در میان مردم جا نیفتاده است و متأسفانه خیلی سطحی با این مقوله برخورد می‌شود. مانند نازنین جوانان دیگری نیز برای ترویج هنر در میان مردم کارهای درخور و ارزنده‌ای انجام داده اند. چند روز قبل، گروهی از دخترانِ نقاش، نمایش‌گاه «چهارچوب » را در کابل برگزار کردند که از سوی هوادارنِ هنر مورد استقبال خوبی قرار گرفت. از سویی هم تا کنون برنامه‌های زیاد شعرخوانی نیز از سوی شاعران پایتخت برگزار شده است.

در یکی از بعد از ظهرهای ماه اسد، یک رویداد فرهنگی دیگر در یکی از کافه ها در شهر کابل اتفاق می‌افتد. یک نمایشگاه جدید با یک رویکرد جدید. زمانی که وارد کافه می‌شوم، حضور پررنگ مردم از مقاطع مختلف سنی را می‌بینم و بیشتر جوانان. بازدیدکنندگان با گوشی‌های هوش‌مند شان، از کارهای نازنین عکس می‌گیرند و در صفحات اجتماعی به اشتراک می‌گذارند؛ حتا کودکان در اطراف میزهایی که کارهای نازنین به نمایش گذاشته شده است، چرخ می‌زنند و از دیدن طرح‌های جالبی که روی ظرف‌ها ریخته شده است، ذوق می‌کنند.

کارهایی که نازنین انجام می‌دهد، طراحی با دست روی ظروف شیشه‌ای، چینی و سفال با رنگِ ویترای است که اکثرا برای تزئین استفاده می‌شود. روی میزهایی که در سالون کافه، چیده شده است، بشقاب‌ها، گیلاس‌ها، شمع‌دانی‌ها و کارگاه‌های دیوارکوب با طرح‌های مختلف گذاشته شده است.

 دختر و پسری می‌آیند و یک جفت گیلاس با طرح عاشقانه را بر می‌دارند؛ حرکت‌های فرهنگی و عاطفی در مقابل جنگ و انتحار.

خانمی، یک جفت شمع‌دان برمی‌دارد و می‌گوید، زمانی که شمع را داخل این ظرف می‌گذارم و طرح‌های رنگی آن در محیط پخش می‌شود، حس خوبی را برایم منتقل می‌کند.

نازنین می گوید، خیلی‌هایی که در این نمایش‌گاه می‌آیند، حرف‌های خوبی در مورد کارهایم برایم می‌گویند که مانند یک روزنه‌ی امیدی است برای من.

در افغانستان مقوله‌ی هنر هنوز هم جدید است. مردم درگیر غمِ نان اند و امنیت؛ اما در این اواخر جریان‌های پیشروی شکل گرفته است تا نبض هنر را هر قدر هم کُند، زنده نگه‌دارند؛ نمایش‌گاه نازنین یکی از آن‌هاست.

نازنین در ادامه‌ی حرف‌هایش می‌گوید که خواسته‌ام در کارهایم از رنگ‌های روشن استفاده کنم تا بتوانم حس خوب و انرژی مثبت را برای بیننده منتقل کنم.

در کنار رنگ‌هایی که برای مخاطبان حسی را منتقل می‌کند، نام‌هایی است که نازنین برای طرح‌هایش انتخاب کرده است، آرامش، رقص، نظام شمس و…

«هدف من در نهایت این است که از طریق همین طرح‌ها، مفاهیم بزرگی را نمایش بدهم؛ اما این کار نیاز به زمان بیشتری دارد. در گام‌های اول کارهایم خواستم با طرح‌های ساده‌تر وارد شوم تا در میان مردم جا بیفتد و به عنوان بخشی از هنر پذیرفته شود.»

هنر و هنرمند در افغانستان، به جایگاه آن چنانی‌اش دست پیدا نکرده است که ریشه در ناآگاهی مردم دارد.

بعضی از منتقدان نازنین، کارهای او را هنر نمی‌دانند و آن را صرفا صنایع دستی عنوان می‌کنند؛ اما دید خیلی‌ها نسبت به کارهای نازنین، دید هنری است.

کار نازنین، چند بُعد دارد؛ بعد هنری، معنایی و اقتصادی. زمانی که نازنین کارهایش را به نمایش می‌گذارد، علاقه‌مندان هنر برای ارج‌گزاری به هنر یک مبلغ مادی را در برابر آن پرداخت می کنند – هر چند هیچ گاهی نمی‌شود ارزش هنر را با پول تعیین کرد – که یک منبع درآمدزا برای نازنین می‌شود و گاهی هم برای بیان حسی، به عزیزی هدیه داده می‌شود.

یکی از زنان بازدید‌کننده از نمایش‌گاه، می گوید که این نمایش‌گاه در کنار داشتن بار مادیِ‌ای که  برای نازنین دارد، مسأله‌ی قابل تاملش، معرفی یک بخش جدیدی از هنر است که حداقل در افغانستان، کمتر به آن پرداخته شده است. این خانم، کار نازنین را یک تجارت کوچک از مجرای هنر می‌داند که می‌تواند معرف خوب برای هنر او باشد و زنان را به خودکفایی برساند.

عابدالله احمد، مسؤول کافه‌ی «خانه‌ی دوست» و یکی از برگزارکننده‌های این نمایش‌گاه، در گفت‌وگو با روزنامه‌ی صبح کابل می گوید که، «برگزاری نمایش‌گاه کارهای هنری یک دختر خانم در کابلی که سرخط اخبار فقط انفجار و کشتار و نابسامانی است، یک ارزش کوچک نیست، بل در نوع خود انقلابی است که حاکی از تغییر جهان‌بینی این نسل دارد. نسلی که برای فرداهای روشن، در فضای پر از موانع و خشونت و‌ محرومیت، امید خلق می‌کند و به پیش می‌رود. این اتفاق خوب را برای بانو نازنین فردوس رحیمی، کافه‌ی خانه‌ی دوست و همه هنردوستان مبارک‌باد می‌گویم.»

در شرایطی که گفت‌وگوهای صلح حکومت با طالبان جریان دارد و طالبان تلاش دارند تا زنان را از صحنه‌ی فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کنار بزنند، این که زنی جرأت می‌کند و از مزار می‌آید و با وجود تمام تهدیدهای امنیتی در کابل، نمایش‌گاه هنری برگزار می‌کند، پیامی است برای طالبان و آن‌هایی که با طالبان هم فکر استند، تا نشان دهند که شما نمی‌توانید ما را حذف کنید. برگزار شدن چنین نمایش‌گاه‌هایی، به نوع خود یک اعتراض مسالمت‌آمیز مدنی برای وضعیت هنر و زنان هنرمند در کشور است.