صبح یکی از همین روزهای نزدیک، از خانه بیرون میزنم و راهی بازار میشوم. تازه چند دقیقه از بلندشدنم به موتر –نوع کاستر- میگذرد که سواریها یکییکی چوکیها را پر میکنند. موتر از ایستگاه لیسهی مریم خیرخانه به سمت دهافغانان به راه میافتد که کلینر –نگران-، برای گرفتن پول خرد به راننده که در حال آمادهکردن تیپ است، نزدیک شده و میگوید: «صاحب مبایل آمده، ده موتر اس، فکرته بگی، از پیش شیشه پایینش کو که نبینه و نفامه.» راننده دستپاچه مبایل را –نوع آیفن- با عجله زیر قالینچهی روی تخت موتر پنهان کرد و برگشت به سمت تیپش تا آهنگی پخش کند. در چوکی کناری راننده نشسته ام، خانمی که در پهلویم است، میگوید: «خدا خیرشان نته، مبایل مسلمان بیچاره ر زدن، مردم ر میبرن و میارن، پول خو میگیرن، مال شانه چرا دزدی میکنن؟» او،مرضیه مهربان، یکی از باشندگان کابل است. او، میگوید که برای رفتوآمد، ناگزیر است از بسهای شهری استفاده کند؛ اما، بارها تجربهی گمکردن و ازدستدادن کیف پولش را در این موترها داشته است. «وقتی بین ای موترای شهری ایستاد باشی، اینمی کلینر، وقتی ایطرف او طرف ده بین موتر میره، یک رقم پول و پیسیته بگیره که روحت هم خبر نشه.» او میافزاید که کلینرهای موترهای شهری به ویژه بس و کاستر، در دزدیدن مبابل و کیف پول، مهارت خاصی دارند. «خودم تنا نی، دوستایم، خویش و قومم که ازشان میشنوم بین همیموترا پول و پیسهشان گم شده و بازار که رفتن، دیدن هیچ چیزی د پیششان نیست.»
از موتر پیاده میشوم. «او موتروان موتر کجا میره؟ باغ بالا کارتهی پروان…»
در کنار جیببری در موترهای شهری و درون شهر، شماری از شهروندان از قاپیدن دستکول و گوشی همراهشان از سوی دزدان شکایت دارند.
تمنا رسولی، یکی از باشندگان کابل، میگوید که وقتی میخواسته به سوی کارش برود، در مسیر راه «موبایلم ده دستم بود، یکباره دستکولم کش شد، به طرف پشت سر میخواستم بیبینم که کی است که ناگهان تلفنم از دستم چور شد.» او، میگوید؛ از هر فردی که در اطرافش بوده کمک خواسته؛ اما انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده، همه سرگرم کار خود بودند و دزد جوان هم به سادگی فرار میکند. «مه هموتو روی سرک مانده بودم. دیگه حیران بودم هیچ نمیفامیدم که چی کنم. یکی از روزای بسیار خراب برم بود و یکی از اتفاقهای که بارهای بار شاهدش بودم.»
تمنا با اشاره به مسؤولان نهادهای امنیتی، میگوید: «شهره پر از عکسهای دزدا کردن؛ اما، همو رقم که عکسهای شانه نمایش دادن و کهنه شد، همی قسم ای دزدا یادشان رفت.»
با این حال، بصیر مجاهد، آمر مطبوعات فرماندهی پلیس کابل، میگوید که از تاریخ اول حمل ۱۴۰۰ تا ۵ سرطان ۱۴۰۰، در پی فعالیتهای منسوبین فرماندهی پلیس کابل و عملیاتهای اوپراتیفی که انجام شده، ۱۰۶۶ مظنون در پیوند به انجام جرمهای جنایی؛ مانند دزدی موتر، قتل، مجروحیت، انتقال سلاح غیر قانونی، اختطاف، دزدی مبایل، فریبکاری، دزدیهای مسلحانه، فروش مواد مخدر، جنگ مغلوبه، فساد اخلاقی، اخلال امن و نظم عامه، قطاعالطریقی، ترویج پول جعلی، تذویر، رهزنی، مشروبنوشی، قمار، تعرض علیه موظفین عامه، تهدید به مرگ، اخاذی، کیسهبری و غیره از نقاط مختلف شهر و ولسوالیهای کابل توسط پلیس شناسایی و بازداشت شده است.
آقای مجاهد میگوید که بیشتر افراد بازداشتشده میان سنهای ۱۶ تا ۲۸ و شماری هم زیر سن استند.
آمریت مطبوعات ریاست پلیس کابل، برخلاف اظهارات مردم، مدعی است که جرایم جنایی در این اواخر در شهر کابل کاهش یافته است. بصیر مجاهد، در رابطه به تطبیق پلان میثاق امنیتی در شهر میگوید: «سطح جرایم جنایی نظر به سالهای گذشته در ولایت کابل کاهش یافته است. پلیس کابل در هماهنگی با سایر نهادهای امنیتی، در راستای تطبیق پلان میثاق امنیتی بسیار جدی بوده و در کنار آن، پلانها و برنامههای مداوم جهت مهار جرم و جلوگیری از وقوع جرایم روی دست دارد که به شکل روتین عملی میسازند.»
از سویی هم، افزایش جرایم جنایی در شهر کابل به ویژی دزدیهای خرد مسلحانه، باعث شده است که شماری از شهروندان از کارکرد نهادهای مسؤول شکایت داشته باشند. یکی از این شهروندان، با اشاره به مسئلهی تشهیر منفی متهمان و مجرمان در سطح شهر، این برنامه را نمایشی خوانده و میگویند که «کاش کارای ای دولت بنیادی و خوبش باشه؛ کلش نمایشهای صالح اس. هر روز به هر رقم مقصد مردم بیچاره ر بازی بتن.» او که صدیق نام دارد و در کابل زندگی میکند، میگوید: «ما خو عکسه دیدیم، کل مردم دیدن، حال کجاست؟ همونایی ر که گرفتن کجاس؟ مردم از گشنگی و ناامنی میمره، ای قدرتمدارای ما عکس چاپ میکنن.»
این در حالی است که چندی پیش به دلیل افزایش ناامنی در پایخت و افزایش جرایم جنایی، رییسجمهور غنی، مسؤولیت تأمین امنیت کابل را به معاون نخستاش –صالح- سپرد.
آقای صالح در آن زمان، در کنار دیگر اقدامهایی که برای مبارزه با جرایم جنایی در کابل پیش گرفت، عکس متهمان و مجرمان به جرایم جنایی را در سطح شهر همرسانی کرده و برای بازداشت این افراد، از مردم خواهان همکاری شد. با این که از این اقدام آقای صالح ماهها میگذرد؛ اما ظاهرا برای آوردن امنیت به کابل و کاهش جدی جرایم جنایی در این شهر، نقشی نداشته است؛ چیزی که مردم را از کاهش جرایم جنایی در کابل، ناامید کرده است.