
پس از سقوط رژیم طالبان و ایجاد حکومت جدید که رشد و حمایت زنان از اهداف بزرگ این حکومت بهشمار میرفت، با گذشت حدود بیست سال، هنوز هم وضعیت آسیبپذیر زنان یکی از نگرانیها است. در این سالها پولهای هنگفتی به نام زنان و حقوق زنان به افغانستان سرازیر شد که عدهی محدودی از این پولهای بادآورده، جیبهای شان را پر کردند.
ضعف مدیرتی نهادهایی که کمکهای هنگفتی ملی و بینالمللی را به بهانهی بهبود شرایط زندگی زنان به دست آوردند، باعث شده که این پولها نه برای زنان که در بسیار موارد برای غیر از زنان به مصرف برسد.
نهادهایی که بیشتر به شکل نمایشی به برگزاری برنامههایی در سالنهای مجلل پرداختند که هیچ گاه این برنامهها وارد متن جامعه نشده و به دادن تقدیرنامه به چهرهها مشخصی خلاصه شد.
صحرا کریمی، رییس افغان فیلم، در نخستین گفتمان نهاد «اتاق فکر زنان» با انتقاد از وضعیت زنان، گفت که در هژده سال، نهادهای دولتی، غیردولتی، فرهنگی، هنری و اجتماعی تحت نام زن ایجاد شد و عدهای پولهای فروانی را از این طرق به دستآوردند؛ اما هیچ کاری مؤثری به زنان به خصوص زنان روستانشین انجام ندادند.
فلسفهی وجودی «اتاق فکر زنان» افغانستان
مریم مومند، یکی از بنیانگذاران اتاق فکر زنان افغانستان گفت: «زمانی که برای اولین بار ما در شبکههای اجتماعی اعلام موجودیت کردیم، با واکنشهای عجیب مردم مواجه شدیم؛ مردم از ما سؤال میکردند که اتاق تان در کجا است؟ در این اتاق به چی فکر میکنید؟ این واکنشها نشاندهندهی دو حس متضاد امید و ناامیدی است؛ امید به دلیل این که حتا نام ما باعث شد که مردم فکر کنند که ما دنبال چه چیزی استیم؟ ناامیدی بهدلیل این که مردم از چنین نهادهایی خاطرهی خوش ندارد و در مورد نهاد ما نیز خوشبین نیستند.»
کانونهای فکری در جهان یکی از نهادهای تعاملات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که در پیشرفت جوامع نقش سازنده دارد.
نیما صورتگر، عضو نهاد اتاق فکر زنان افغانستان، در اولین نشست این نهاد گفت که جای اتاق فکر زنان در افغانستان در بسیاری موارد در افغانستان خالی بوده است به همین دلیل در حالت دشوار، تصمیم سطحی گرفته شده است. دانشگاهها تنها بستر برای راهیابی زنان به آرمانها آنان بوده است؛ «ما حدود پانزده سال در دانشگاههای افغانستان برای زنان این کشور کار کردیم و همواره فکر میکردیم که طرحها و دستورالعملهای خاصی برای حل مشکلات زنان در جامعه باید ساخته شود و به نتیجه رسیدیم که اتاق فکر زنان را ایجاد کنیم.»
خط و مشی اتاق فکر زنان
سرنوشت مردم افغانستان در طول تاریخ با جنگها گرهخورده است که زنان قربانی اصلی این جنگها بوده اند. حضور طالبان و دیگر گروهّهای جنگی باعث شده که تا هنوز ایدیولوژی خشن و زنستیزانه در کشور وجود داشته باشد؛ در ولایتهای ناامن، حضور طالبان دسترسی زنان را به آموزش ناممکن کرده است. این نهاد در تلاش پیداکردن راههای حل برای دسترسی زنان به آموزش است.
زنان در افغانستان کارگران بیمزد استند و یا شغلهای نیمهوقت خیاطی، معلمی، آشپزی و آرایشگری برای آنان در نظرگرفته شده است. این نهاد برای رشد زنان و از بین بردن تبعیض جنسیتی کار میکند و در تلاش است که فرصتهای شغلی برای زنان ایجاد کند.
این نهاد به دنبال این است که زنان باید سهم مساوی با مردان در برنامههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشند.
ایجاد قوانین معتبر در دادگاهها و نهادهای جزایی برای حقوق انسانی زنان، اختصاص بودجهای خاص برای برنامهها و پلانهای درازمدت جهت بهبود وضعیت زنان در عرصهی تحصیل، بهداشت، خدمات اجتماعی، حفظ امنیت فردی و اجتماعی زنان، حمایت از آزادیهای فردی و اجتماعی زنان به عنوان حقوق انسانی، ایجاد زمینهی رشد زنان روستایی، برگزاری نشستهای فرهنگی و چاپ کتاب، از برنامههای درازمدت و کوتاهمدت این نهاد است.
نقد و نظرها در مورد ایجاد نهادهای حامی زنان
سوء استفاده از نام زنان تحت عنوان نهادهای مدافع حقوق زنان، همواره مورد نقد و نکوهش قرار گرفته است.
صحرا کریمی میگوید: «تمام مسائلی که در خط مشی این نهاد گنجانیده است، مسایل کلی است که رسیدگی به همهی این مسائل، به یک رویا یا خیال میماند تا حقیقت؛ زیرا این همه کار از توانایی یک نهاد بالاتر است.»
بانو کریمی گفت که وقتی آن رسیده تا از زاویهی دیگری به مسائل زنان نگاه شود. «بهتر است از شعارهای اینچنینی گذشته و حرکت و عمل جدی داشته باشیم. از درس دادن الفبا به زنان روستایی بگذریم و به زنان شهری و به اصطلاح روشنفکر و مدرن فکر و برای رشد آنان کار کنیم.»
در همین حال عدهای از زنان از کارکرد چنین نهادهایی خوشبین استند و میگویند که وجود چنین نهادها و دادخواهیهایی که برای حقوق زنان کار میکنند، بیاثر نبوده و در گسترش روشنگری زنان نقش داشته است.
تورپیکی وفایی، دانشجو، میگوید: «ما نمیتوانیم نفش نهادها و پروژههایی که تحت نام زنان فعالیت داشتند و دارند را نادیده بگیریم؛ چون این نهادها، زنان به خصوص زنان شهری را متوجه حقوق شان کرده است؛ اما مردم در اثر بیسوادی و کمسوادی از این دادخواهیها درک و برداشت اشتباه دارند.»
دستآوردهای زنان
زنان بعد از سقوط رژیم طالبان، دستآوردهای خوبی در زندگی اجتماعی خود داشته اند. ایجاد حکومت دموکرتیک و اصل ارزشهای آزادی اجتماعی و سهم و نقش مشترک زنان و مردان در سیستم دولت و جامعهی افغانستان، همه فرصتهایی بوده است که وضعیت زندگی اجتماعی زنان را تا جایی رو به بهبود برده است.
حق تحصیل در مکتبها، دانشگاهها و نهادهای آموزشی، فعالیتهای مدنی در سطح ارگانها، نهادهای آزاد و احزاب، نقش زنان در انتخابات، سهم زنان در کابینه و پارلمان افغانستان، حضور زنان در رسانهها، ایجاد زمینهها و دستآوردهای هنری و ورزشی، موفقیتها و دستآوردهای خوب ملی و بینالملل زنان در همه عرصهها، زنان و مدیریت، زنان و تجارت از دستآوردهای نسبی زنان در طی سالهای اخیر است.
چالشهای زنان
با وجود حمایت جامعهی جهانی، ایجاد نهادهای مدافع حقوق زن و پولهای بیشماری که در زمینهی رشد زنان در افغانستان به مصرف رسیده است، با سپری شدن دو دههی اخیر، هنوز هم زنان با چالشهایی بزرگی روبهرو استند و این مشکلات نتوانسته در جامعه یافغانستان رفع شود؛ محدودیتهای فرهنگی، خشونتهای خانوادگی، تبعیض و نوع دوگانگیها میان زن و مرد در خانوادهها، عدم آزادی فردی و اجتماعی، عدم امتیاز اجتماعی و حقوقی برای زنان، ضعف قوانین امنیتی برای حفظ حقوق زنان، عدم حمایت دولت از آزادی زنان، عدم آزادی بیان، منع زنان در فعالیتهای اجتماعی و تحصیل در ولایتها دوردست، عدم تضمین برای جلوگیری از آزار و اذیت، تهدیدهای سیاسی بر روند کار سیاسی و اجتماعی زنان، فقر، بیسوادی و کمسوادی زنان، مرگومیر مادران و ضعف رسیدگی به سلامت زنان، ازدیاد خشونتهای خانوادگی، خودکشی، مجازات صحرایی زنان توسط نمایندههای محلی و طالبان و ازدواجهای اجباری، از چالشهایی اند که زنان در افغانستان درگیر آن استند.
نقطهی آغازین
حدود یک قرن قبل، نخستین جنبش آزادیخواهی با تأسیس انجمن نسوان به رهبری ملکه ثریا، خانم شاه امانالله آغاز شد؛ در این دوران بود که زنان برای تحصیل به بیرون از کشور فرستاده شدند، چندهمسری و ازدواج دختران نابالغ منع شد؛ اولین مکتب دخترانه در افغانستان ایجاد و تحصیل دختران اجباری شد..
پس از حکومت امانالله ،حرکتهای کوچک و بزرگ دیگری نیز در جهت دفاع از حقوق زنان انجام شد که از آن جمله میتوان تشکیل اتحادیهی زنان، ایجاد مؤسسهی عالی نسوان و تأسیس سازمان دموکراتیک زنان افغانستان نام برد.
دورهی طالبان نه تنها این فعالیتها را محدود کرد که حاصل آنها را نیز تا آنجا که میتوانست به باد داد. در این دوره زنان خانهنشین شدند و اجازهی هر گونه فعالیت در بیرون از خانه، از آنها گرفته شد.