
بحران امنیتی، ضعف اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی، از علتهایی خوانده میشوند که در زندگی مردم کشور سایه افکنده و سبب بیسواد ماندن بیش از ۶۰ درصد جمعیت افغانستان شده است.
هزاران انسان در سراسر کشور که تمایل و علاقهمندی فراوانی به باسواد شدن داشتند؛ اما بنا بر علتهایی همچون بحران امنیتی، ضعف اقتصادی و ناهنجاری اجتماعی در تاریخ صد سال اخیر کشور، از نعمت خواندن و نوشتن بی بهره مانده اند و بیسوادی سبب شده است که آنان با کمبودیهای فراوانی در زندگی شان روبهرو شوند.
محمود، مردِ ۶۰ سالهی بغلانی، یکی از همین افرادی است که بیسوادی او را با مشکلات زیادی روبهرو کرده است؛ تحمل کارهای سنگین و شاق و سختتر از همه ناتوانی در خواندن و نوشتن.
حالا این مرد، برای باسواد شدن دو پسرش، همهی سنگینی کارهای شاق و طاقتفرسا را بر دوش میکشد و زیر گرمای آفتاب سوزان و در سرمای زمستان، خم و راست میشود تا آیندهی فرزندانش متفاوت از او باشد.
شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان، زمستان سرد و تابستان نهایت گرم دارد. تنها گرمی و سردی این شهر در دو ماه اول فصل بهار تعادل پیدا میکند. در یکی از روزهای گرم طافتفرسا، محمود را در محل کارش که به نام «دوبیلهگی» دریا نامیده میشود، دیدم که برای تزئین شدن قصر و خانههای ثروتمندان، از ریگ و سمنت «کتاره» میریزد. به قصد شنیدن قصهاش رفتم و در نخست اجازهی عکسبرداری را برایم داد و پس از گرفتن چند قطعه عکس، پای صحبتهایش نشستم.
چای تعارف کرد. از این که تنها یک گیلاس چایخوری داشت و با آن خود رفع تشنگی و خستگی میکرد، ازش تشکری کرده و سرِ صحبت را با او باز کردم.
او، متولد سال ۱۳۳۸ در بغلان است و کارهای دشوار زیادی انجام داده است، تا برای دو پسرش که اکنون تا حدی نیز مطابق خواست او عمل کرده اند، زمینهی درس خواندن و با سواد شدن را فراهم کند.
تا یکسال پیش «گلکاری» میکرده؛ اما بنا بر بازار خوبی که «کتارهفروشی» دارد، به این کار روی آورده است و در این مدت دهها خانه و قصر مالکان ثروت از محصول زحمات او تزئین شده است.
بزرگترین آروزی محمود، فراگیر شدن سواد در کشور است. به باور او، ناهنجاریهای موجود در کشور ریشه در بیسوادی دارد.
محمود، خاطرات تلخی که از ناحیهی نداشتن سواد در زندگی اش دیده است را، یک به یک به همراه دارد. او میگوید: «یک شمارهی تلفون را که نوشته نتانی، چقدر مشکل تمام میشود. دیگه کارهای کلان در جایش باشه»
با راه اندازی کارِ «کتاره سازی»، کار او نسبت به پیش رونق نسبتا خوبی دارد و در کنار مخارج خانه، مصارف تحصیل فرزندانش را نیز میتواند تأمین کند.
محمود میگوید که در هر ماه، میزان فروش کتارههای دستساخت او متفاوت است؛ از دو صد تا یکهزار کتاره فروش دارد و از این آدرس ۵ هزار تا بالاتر از ۱۰ هزار افغانی ماهانه عاید دارد که بخش بزرگی از این درآمدش را بر تحصیل فرزندانش اختصاص داده است.
یکی از فرزندان محمود، دانشجوی دانشکدهی اقتصاد و یکی دیگر از فرزندانش به تازگی از صنف ۱۲ فارغ شده است و آرزو دارد که بتواند او نیز به یکی از دانشکدههای مورد علاقهاش شامل شود و درس بخواند.
به باور او، با سواد شدن جوانان در آیندهی کشور نقش مهمی در پیشرفت و پایان یافتن ناامنی ها دارد. میگوید، اگر در هنگام جوانی و نوجوانی او زمینههایی که در شرایط فعلی فراهم شده است، میبود، اکنون وی نیز با سواد بود و شاید هم وظیفهی بهتری میداشت.
محمود، میگوید که تلاش دارد فرزندانش رویای تحقق نیافتهای را که او سالیان زیادی است در سینه دارد، بر آورده سازند و به خواستهای شان در زندگی دست یابند.
تنها این مردِ ۶۰ سالهی بغلانی نیست که از بیسوادی متضرر شده اند، قرار آمار سازمان ملل متحد، ۶۶ درصد مردم افغانستان، كاملاً از نعمت سواد بيبهره اند و ۳۴ درصد مردم كشور باسواد اند كه بيشتر اين افراد تنها توانايي خواندن و نوشتن را دارند.
گیلاس چایش را جا گذاشت. از این که وقت او را گرفته بودم عذر خواستم؛ اما با چهره رضایتمندانه از این مصاحبه، آخرین آرزویش را نیز شریک ساخت؛ آروزیی که تمامی شهروندان کشور شب و روز در انتظار آن استند؛ تأمین صلح دایمی در کشور!