
«وقتی چند ماه از عروسی ما گذشت، مادر شوهرم گفت: دیگه لازم نیست پوهنتون بری؛ زن خانهدار استی، باش د خانه خودت. درس میخواندی، عروسی نمیکدی. هر قدر که خانه پدرت خواندی، بست است.» عاقله همدرد –باشندهی کابل-، در حالی این را میگوید که دو سال از عروسیاش میگذرد و مادر یک فرزند است. او، پیش از این که عروسی کند، دانشجوی دانشکدهی مدیریت در دانشگاه تعلیموتربیهی ربانی بود؛ اما پس از عروسی، به دلیل مخالفت خانوادهی شوهرش، نمیتواند به درسهایش ادامه بدهد.
عاقله میگوید؛ حینی که مادرشوهرش، برای رفتن او به دانشگاه مخالفت نشان داد، او دچار شوک عجیبی شده است؛ چون، پیش از عروسی، آنها به عاقله گفته بودند که با درسخواندن او مشکلی ندارند و مانع ادامهی تحصیلش نخواهند شد. با این همه، عاقله پس از این که از خانهی پدر به خانهی شوهرش میرود، به گونهی خودکار شماری از حقوق و آزادیهایش مثل رفتن به دانشگاه و ادامهی تحصیلش را از دست میدهد.
سنتهای زنستیزانه در جامعه و باورهای ضدزن که در خانوادههای افغانستانی ریشه دوانده، گاهی در خانهی پدر و گاه پس از عروسی در خانهی شوهر، زنان زیادی را از تحصیل باز میدارد. این سنت تا جایی در ذهنیت خانوادههای افغانستانی قوی است که به شکلگیری اصطلاحات مشخص زنستیزانه و ضدتحصیل زن در این خانوادهها منجر شده است؛ مثلا در بسیاری از خانوادهها، میگویند که «زن را چه به درس»، «زن باید به فکر بزرگکردن کودک و تربیهی آن باشد.» و….
در کنار دیگر عاملهایی که مانع ادامهی تحصیل زنان در کشور میشود، عروسیهای زودهنگام نیز که به دلیل بافت سنتی جامعه هنوز در کشور جریان دارد، سالانه شمار زیادی از دختران را از ادامهی تحصیلشان باز میدارد.
بر اساس آمار دادهشده از سوی سازمان ملل متحد، در افغانستان، نزدیک به ۷۵ درصد دختران پیش از رسیدن به ۱۶سالگی، مجبور به عروسی میشوند.
شماری از خانوادهها، رفتن دختران به مکتب و دانشگاه را «ننگ» پنداشته و برای همین، مانع ادامهی آموززش و تحصیل دختران و عروسهایشان میشوند.
مهناز ۲۰ساله، باشندهی دیگر کابل که چهار سال از عروسیاش میگذرد، میگوید؛ هنگامی که در صنف دهم مکتب درس میخوانده، به خواست خانوادهاش به عروسی با مردی تن میدهد و پس از عروسی، همراه با خانوادهی شوهرش از بلخ –زادگاه و خانهی پدری مهناز- به کابل میآیند.
مهناز همین که در کابل جابهجا میشود، هرچند تلاش میکند به درسهایش ادامه بدهد؛ اما شوهر و خانوادهی شوهرش، این حق را از او میگیرند. «وقتی کابل آمدیم، چند بار به خانوادهی شوهرم گفتم که سهپارچه مه از مزار بیارین، میخوایم د کابل ادامه مکتبم ر بخوانم؛ اما هیچ کس اهمیت نداد. بعد از یک سال، دیگه یاد همه رفت. درسخواندن مه گاهی که به شوهرم میگفتم، اهمیت نمیداد.»
مهناز هرچند در ابتدا زیاد تلاش میکند تا موافقت شوهرش را برای ادامهدادن به درسهایش به دست بیاورد، اما دو سالی که از عروسیاش میگذرد و کودکی را به دنیا میآورد، دیگر خودش نیز از رفتن به مکتب، ناامید میشود. پس از آن، چندباری که از خانوادهی شوهرش میخواهد، برای او اجازهی رفتن به مکتب را بدهند، آنها، رضایت نمیدهند. «خسرمادر و شوهرم میگه مکتب و درس تو همی طفلت است. با ای طفل و ای سنوسال، میخوای مکتب بری که چه شوی؟»
هرچند باسوادبودن مادران، میتواند به پرورش خوب کودک منجر شود و مادرانی که سواد بهتری دارند و با روانشناسی کودک بلد اند، میتوانند فرزندان سالمی به جامعه تقدیم کنند؛ اما باورهای زنستیزانهی موجود در جامعه، باعث میشود که شماری از زنان پس از عروسی، نتوانند به ادامهی آموزش و یا تحصیلشان بپردازند.
حسین بختیار ـ جامعه شناس-، میگوید که باورهای بسته نسبت به زن در جامعه، یکی از عاملهای پایدار مانع تحصیل زنان پس از عروسی است. به باور او، شماری از مردان پس از عروسی، فکر میکنند که زن را خریده اند و مالک او شده اند. به باور این جامعهشناس، حس قدرتطلبی مردان در جامعهی مردسالار افغانستان نیز، باعث شده است که آنها، زنان را از تحصیل باز بدارند.
هرچند سطح سواد به گونهی کلی در کشور پایین است، طوری که یکسوم جمعیت افغانستان بیسواد اند؛ اما در این میان، بیشترین مانعها سر راه آموزش و تحصیل زنان است. با این که در دو دههی گذشته، زنان به دستآورهای زیادی در کشور دست یافتند؛ دختران و زنان زیادی وارد آموزشگاهها و دانشگاههای کشور شده و شماری هم برای تحصیل به کشورهای بیرونی فرستاده شدند؛ اما، هنوز هم مردسالاربودن جامعه، باعث شده است که زنان زیادی از تحصیل باز بمانند به ویژه پس از عروسی و رفتن به خانهی شوهر.
زینب مرادی، استاد دانشگاه، میگوید؛ تا زمانی که فضای کلی جامعه برای دختران و زنان امن نشود، امکانهای آموزشی-تحصیلی برای زنان فراهم نشود و مهمتر از همه فرهنگ رفتار سو به شمول اهانت و تحقیرکردن زنان از درون جامعه برچیده نشود، نمیتوان به روند تحصیل ناتمام دختران پایان داد. «ازدواج دختران، باید جنبهی قانونی پیدا کند؛ تا هیچ دختری، قربانی ازدواج زودهنگام نشود.» او میگوید: «باید روی افکار عامه کار شود و نسبت به زن تغییر داده شود. زن نباید ننگ و غیرت یک خانواده به شمار بیاید به عنوان یک انسان، باید حق فکری و حق تصمیمگیری برایش داده شود. ازدواج نباید پایانی برای دنیای تحصیلی زن حساب شود.»
با آن که شماری از خانوادهها مانع تحصیل زنان پس از عروسی میشوند؛ اما به اساس قانون، هیچ فردی چه پدر و یا شوهر، این حق را ندارد که را که زنان را از ادامهی تحصیل منع کند. به اساس مادهی ۳۵ قانون منع خشونت بر زنان، مانعشدن دختران و زنان از تحصیل، عمل جرمی است که مرتکب آن به حبس کوتاهی که از شش ماه بیشتر نباشد، محکوم میشود.
با این همه، عاملهایی مثل عروسی زودهنگام، مشکلهای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و تهدید مخالفان مسلح دولت، باعث شده است که شمار زیادی از زنان در افغانستان، از ادامهی تحصیلشان باز داشته شوند به ویژه زمانی که عروسی میکنند؛ طوری که شمار زیادی از زنان، باید میان عروسی و تحصیل، یکی را انتخاب کنند.