تداوم جنگ در افغانستان به یک امر معمول در جهان تبدیل شده و دست یافتن به صلح برای مردم به یک امر «استثنایی». رؤیای مردم افغانستان با صلح گره خورده است و گاهی با تحولات توهمی، فکر میکنند که صلح در همین نزدیکیها پرسه میزند. در حال حاضر، هیچگونه آدرس واحدی چه در داخل و چه در بیرون از افغانستان برای صلح وجود ندارد و این امر باعث شده است که بازیگران خارجی، با ضخیمسازی لایههای جنگ در افغانستان، روند صلح را به مسیرهای مبهم و پیچیده سوق دهند؛ مسیرهایی که ناشناخته است؛ گاهی از قطر سر بیرون میکند، گاهی از پاکستان و گاهی هم از اوزبیکستان.
ایالات متحدهی امریکا که عمدهترین عامل صلح و جنگ افغانستان محسوب میشود، اینبار از جغرافیایی به نام اوزبیکستان، صدای صلحسازی را بلند کرده است. مایک پمپئو، وزیر خارجهی این کشور، در سفرش به تاشکند، گفته است که توافق صلح با طالبان نزدیک شده است. «قبلا یک بار به توافق نزدیکتر شده بودیم. توافقنامهای که هر دو جانب اجرا کنند؛ اما طالبان اراده یا ظرفیت یا هر دو را نداشتند تا کاهش خشونت را عملی کنند.»
مایک پمپئو، همچنان از گروه طالبان خواسته است که اراده و ظرفیت خود را برای کاهش خشونتها در افغانستان نشان دهند و دست از تهدیدهای امنیتی بردارند تا مذاکرات بینالافغانی در فضای عاری از خشونت، برگزار شود. «امیدوارم به این مرحله برسیم، اگرچه هنوز نرسیده ایم.» وزیر خارجهی امریکا با مقامهای اوزبیکستانی در خصوص تلاشهای تاشکند برای صلح افغانستان، همکاریهای منطقهای، تجاری و تردد مرزی با این کشور نیز گفتوگو کرده است.
سفر وزیر خارجهی امریکا به تاشکند و این که اوضاع و تحولات افغانستان را در آجندای نشست دوجانبهی خود قرار دادند، نشان میدهد که تاشکند نیز یکی از بازیگران منطقهای و در روند صلح افغانستان مؤثر است. تاشکند، از یکسو دادوستد تجارتی با افغانستان دارد که طی بیست سال گذشته، میزبان صدها بازرگان افغان است و از سوی دیگر، رابطهی دولتمحور با حکومت افغانستان دارد. از جانب دیگر، اوزبیکستان، طی دو سال اخیر، حداقل دوبار میزبان نشستهایی پیرامون صلح افغانستان بوده و هیأت سیاسی طالبان نیز به اوزبیکستان رفتوآمد داشته است.
هیأت سیاسی طالبان در ماه اگست سال ۲۰۱۸ میلادی، برای پنج روز به تاشکند رفتند و در دیدار با مقامهای عالیرتبهی این کشور، پیرامون صلح افغانستان گفتوگو کردند. دولت اوزبیکستان طی بیست سال اخیر، به شدت سیاستهای بسته را در قبال تحولات منطقه و افغانستان دنبال میکرد؛ اما در سالهای اخیر دیده میشود که دیپلماسی فعالتری را نسبت به افغانستان اتخاذ کرده که دعوت از هیأت رسمی طالبان، رابطهی نزدیک طالبان و این کشور را تأیید میکند. از جانب دیگر، دولت اوزبیکستان شناخت عمیقی از گروه طالبان دارد و رابطهی این کشور با طالبان به دههی قبل از سال دو هزار برمیگردد. در سال ۱۹۹۹ میلادی، شماری از مقامهای عالیرتبهی اوزبیکستان به ولایت کندهار رفتند و با ملا محمدعمر، رهبر گروه طالبان، دیدار داشتند؛ دیداری که برای نخستینبار رابطهی مستقیم تاشکند و طالبان را رقم زد.
مقدمات یک خروج آبرومندانه
جنگ افغانستان، هزینههای سنگین مالی و جانی را بر ایالات متحدهی امریکا وارد و این کشور طی ۱۹سال اخیر، میلیاردها دالر در افغانستان به منظور دولتسازی و مبارزه با تروریسم سرمایهگذاری کرد و هزاران سرباز خود را به کام مرگ فرستاد. طی بیست سال اخیر، سه رییسجمهور (جورج بوش، باراک اوباما و دونالدترامپ) پا به کاخ سفید گذاشتند و جنگ افغانستان را به ظاهر در اولویت کاری شان قرار دادند که در این میان، ترامپ نسبت به دو رییسجمهور دیگر برای خروج از افغانستان قاطعیت دارد؛ خروجی که آبرومندانه باشد و با سرنوشت سناریوی خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان مواجه نشود.
مقامهای ایالات متحدهی امریکا با انجام سفرهای منطقهای پیرامون افغانستان، نشانگر این است که واشنگتن به دنبال یک خروج آبرومندانه از افغانستان است و این کشور (امریکا) میخواهد که با جلب همکاری همسایههای افغانستان، مقدمات خروج را سنجش کند.
خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان، محصول فشارهای نظامی و دیپلماتیکی هفتسالهی سازمان ملل متحد و قدرتهای بزرگ جهانی بود و تداوم این فشارها سبب شد که رهبران شوروی حاضر به امضای سند ژنو شوند. در حالی که نیروهای شوروی در اوایل سال ۱۹۸۸ در مواضع و سنگرهای خود در افغانستان قرار داشتند، در این شرایط، میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، به قدرت رسید، او دقیقا زمانی به قدرت رسید که حضور نظامی مسکو در افغانستان با یک بنبست سیاسی و نظامی روبهرو شده بود. گورباچف با امضای سند ژنو در ۲۴ اپریل ۱۹۸۸، مسکو را از مخصمهی افغانستان رها کرد و راه گریز را ناشی از ضررهای روزافزون افغانستان، باز کرد.
گورباچف که در جنوری سال ۱۹۸۵ قدرت را به دست گرفت، خود را به طور مستقیم به یک برنامهی خروج زمانبندی شده متعهد میکرد. مسکو اصرار نمیکرد که دولت وقت کابل به تنهایی سندی را در خصوص خروج نیروهای شوروی امضا کند؛ بلکه، تأکید داشت که در امضای این سند، شریک باشد. در جریان این تحولات و پس از آن که گورباچف ابتکار عمل دیپلماتیک را در روسیه به دست گرفت، در آن شرایط «مرکز حمایت از راه حل سیاسی» در وزارت خارجهی امریکا ایجاد شد و واشنگتن از این طریق، قول داد که نقش یک ضامن را برای خروج شوروی از افغانستان ایفا کند.
این سناریو هماکنون پس از سی سال، بار دیگر با محوریت تحولات افغانستان تکرار شده است. فرمول، همان فرمول است فقط جای بازیگران عوض شده است. این بار ایالات متحدهی امریکا میخواهد از افغانستان خارج شود؛ اما مشروط بر ضمانتهای بینالمللی. خروج امریکا از افغانستان فقط با امضای توافقنامه با طالبان رقم میخورد. توافقنامهای که همسایههای افغانستان به ویژه اوزبیکستان و روسیه به آن اعتبار دهند. پیش از امضای سند ژنو، همه بر این باور بودند که شوروی، خاک افغانستان را هرگز ترک نخواهد کرد و اکنون، همین باورمندی در فضای موجود افغانستان نیز حاکم است که گویا، امریکا هرگز از افغانستان بیرون نمیشود. در حالی که امریکا مقدمات خروج را سنجیده و توافقنامه را نیز با طالبان نهایی ساخته؛ امضای این توافق به یک امر حتمی تبدیل شده است.