نویسنده: دانیال دایان
منبع: ایرانوایر
برگردان: ابوبکر صدیق
علی رضا ۲۷ ساله، نیم از عمرش را برای دفاع از منافع جمهوری اسلامی ایران در سوریه، تحت پرچم فاطمیون جنگیده است.
او که در برچی – ساحهی هزارهنشین در حومهی کابل زندگی میکرد به دلیل بیکاری و فقر به ایران مهاجرت کرد تا خانوادهاش را حمایت کند.
مانند صدها مهاجر افغانستانی، علی نیز به صورت غیر قانونی وارد ایران شد و هیچ مدرک رسمی بههمراه نداشت.
علیرضا چندین مرتبه از طرف پولیس ایران بازداشت شده بود. در آخرین مورد، منسوبان پولیس ایران به محل کار او و برخی از مهاجران غیر قانونی دیگر آمدند وتمامشان را جمع کرده و به پاسگاه پولیس بردند. جاییکه مسئول پاسگاه به علیرضا و دوستانش میگوید: شما یک فرصت دارید و آن اینکه یا به گروه فاطمیون در سوریه ملحق شوید یا به افغانستان برگشت داده میشوید.
افسر ایرانی به علیرضا و همراهانش میگوید؛ اگر میخواهید در گروه فاطمیون در سوریه بجنگید، جمهوری اسلامی برای شما مدرک قانونی اقامت را فراهم میکند. اینجا بود که علیرضا و برخی از دیگر همراهانش تصمیم میگیرند که به لشکر فاطمیون ملحق شوند و به جنگ بروند؛ یک روز بعد موتر آمد و همه را به مرکز آموزش نظامی انتقال داد.
احساس عقیدتی
به اساس گفتههای شمار زیادی از اعضای پیشین لشکر فاطمیون، جمهوری اسلامی به صورت معمول جزئیات افراد تازهوارد را ثبت میکرد تا در صورتی که کشته شوند به بستگان و خانوادهی آنان در افغانستان خبر بدهند. چیزی که به قول علیرضا؛ هیچگاه پیش نیامد.
علیرضا و دهها تن از مهاجران دیگر افغانستانی مدت ۲۱روز در یک مرکز نظامی در تهران آموزشهای نظامی را فرا گرفتند. او پیش از آن آشنایی درست با اسلحه نداشت و تنها گرفتن اسلحه را به دست بلد بود. دورهی آموزش در مقایسه با افغانستان، خیلی مختصر بود. علی رضا گفت: «در حقیفت این مانند خودکشی بود.» در این مدت کوتاه، شمار زیاد از همراهان او حتا روش استفاده از تجهیزات را نمیدانستند، اما چارهای نبود.
در سه هفتهای که به آموزش نظامی اختصاص داده شده بود، درسهای دینی برای تحریک ذهن افراد تازه استخدام شدهی افغانستانی به شدت عملی میشد تا از نگاه عقیده نیز افکار افراد را به این جنگ آماده کنند.
پخش شایعه و پروپاگند، به صورت گسترده و تاثیرگذار صورت میگرفت: «آنان افکار ما را به یک طرف سوق میدادند و از نگاه ذهنی ما را دچار تغییر افکار میساختند. در روزهای اخیر دورهی آموزشی باورهای ما به حقانیت جنگ – جنگ لشکر فاطمیون در سوریه – دو برابر شد؛ ما به این عقیده میرسیدیم که برای دفاع از زیارت بزرگان مذهبمان – زیارت حضرت زینب (س)– مبارزه میکنیم، اما این یک دروغ بود، آنچه را که از آن در جنگ دفاع میکردیم، کاملا متفاوت با عقاید مذهبیمان بود.
جنگیدن با دستهای خالی و چشمهای بسته
علی و دوستانش پس از پایان دورهی کوتاه آموزشی اولین گام خود را به میدان جنگ گذاشتند، اما مانند شمار زیاد از اعضای پیشین لشکر فاطمیون تجهیزات درستی را در اختیار نداشتند؛ در حالی که خود نیروهای ایرانی با اسلحههای پیشرفته، تا دندان مسلح بودند. در میان گروه ۳۰ نفری نیروهای ایرانی، ۲۹ تن با تجهیزات مکمل و دوربین شب مجهز بودند، اما برای گروه ۱۵۰ نفری لشکر فاطمیون افغانستان، یک دوربین شب و یک کلاشینکوف و سه میل اسلحه دیگر و یک میل نارنجک انداز وجود داشت. «این به گروه ما که در خط مقدم جنگ بودیم فراهم شده بود. ما در خط مقدم جبهه بودیم اما؛ نیروهای ایرانی که در خط عقبی ما – خط دوم – قرار داشتند، تجهیزات خیلی عالی داشتند.»
بیشتر اسلحههایی که برای لشکر فاطمیون توزیع شده بود قابل استفاده نبود؛ با تمام تلاش در ۵۰ متری میتوانستی دشمن را هدف قرار دهی، با چنین اسلحهای باید هم با داعش و هم مخالفان حکومت سوریه [حکومت بشار الاسد] میجنگیدی؛ کشتهشدن در این جنگ حتمی بود، اما برخیها چانس میآوردند.
«ما از نبود تجهیزات شکایت کردیم، زیرا برای ما وعدههای بهتر سپرده شده بود. یک شب ناگهانی همه ما را به میدان نبرد بردند، تجهیزاتی برای ما ندادند و ما نمیدانستیم که کجا هستیم و هنوز به فکر این بودیم که به جنگ روز بعد آمادگی میگیریم.»
شدت جنگ سوریه در ۲۰۱۹ کم شد، علیرضا و شمار زیادی از لشکر فاطیمون که از جنگ سوریه زنده بدر شده بودند اجازه یافتند تا به ایران و افغانستان بر گردند. او چهار ماه در یک مغازه شیرینی فروشی پیش از برگشت به افغانستان کار کرد، اما چیزی به دست نیاورد، جز قصه غمانگیز جنگ و زخمهای چره در وجودش!
مجبوری و بیکاری در افغانستان
شمار زیادی از اعضای لشکر فاطمیون پس از برگشت به افغانستان در ناامنی شدید قرار دارند. آنان این حقیقت را آشکار کرده نمیتوانند، زیرا نظر به قانون دولت افغانستان، جنگیدن برای منافع کشور دیگر و بهویژه جمهوری اسلامی ایران خطای نابخشودنی است.
آنان از قضاوتهای جامعهی خود هراس دارند که مبادا آنان را تروریست خطاب کنند.
جمهوری اسلامی ایران به تازهواردان در لشکر فاطمیون، وعدههای دروغین میدهد، علی گفت: هیچ اقامت دایمی، بخششی و جبران خسارت وجود نداشت.
سرخوردگی، یکی از تلخیهای گریزناپذیر در زندگی کسانی شده است که از جنگ سوریه برگشتهاند و اکنون در ناامنی و وضعیت نابهنجار قرار دارند.
شمار زیاد از شهروندان و مقامات افغانستان ادعا دارند که جمهوری اسلامی ایران از این گروهها برای مبارزه با داعش در داخل کشورشان استفاده میکند و برای تأمین منافع خودشان به افغانستانیها اسلحه می دهند.
علیرضا میگوید: این دقیق است، فاطمیون اکنون درافغانستان پایگاه دارند.
چندی قبل، جواد ظریف وزیر خارجه ایران، در یک گفتوگو با تلویزیون طلوع همانطور قاطعانه که با دوچشمش به دوربین نگاه میکرد، گفت: ما کسی را به سوریه نمیفرستیم، اما برادران ما برای باورهای خود به این جنگ میروند. این دروغ زمانی فاش شد که ظریف گفت که دولت افغانستان اگر بخواهد، لشکر فاطمیون میتواند به خوبی در برابر داعش در افغانستان بجنگد.
با اینهمه اگر دولت افغانستان چنین بخواهد، واکنشهای تند بینالمللی را به دنبال خواهد داشت زیرا امریکا و بسیاری از کشورها، لشکر فاطیمون را گروه تروریستی میدانند.
یادداشت: این گزارش توسط خبرنگاران داخلی افغانستان تهیه شده است اما بنا به دلایلی هویت شان افشا نشده است.