نویسنده: ازهر عزام – CGTN
مترجم: مهدی غلامی
جنگ ایالات متحده در افغانستان وارد نوزدهمین سال شده است؛ طولانیترین جنگ بینالمللی در تاریخ امریکا که جای جنگ ۱۷سالهی ویتنام را گرفت. سیاست «ویتنامیزه کردن» دولت ریچارد نیکسون که میخواست با «گسترش، تجهیز و آموزش» نیروهای ویتنام جنوبی به حضور نظامی امریکا در خارج از این کشور پایان دهد، اکنون توسط واشنگتن در افغانستان با «عملیات سنتینل آزادی» یا حمایت قاطع ناتو برای آموزش، مشورهدهی و کمک به نیروها و نهادهای افغان پیاده میشود تا پوششی بر نیت تهاجمی شان بیندازند.
در دسامبر ۲۰۱۴، باراک اوباما، رییسجمهور پیشین و نیروهای بینالمللی کمک به امنیت (آیساف)، پایان «عملیات آزادی بلندمدت» یا جنگ افغانستان را اعلام کردند و به عملیات غیرجنگی رو آوردند. گر چه عملیات آزادی بلندمدت، پنج سال پیش به پایان رسید، این قدرت بزرگ جهانی هنوز هم در این کشور غمزده به دام افتاده و تلفات سنگینی را متقبل شده است. در جریان عملیات آزادی بلندمدت و حمایت قاطع، تلفات نیروهای امریکایی تا ۱۶ دسامبر به ۶۲۲ تن، به شمول ۸۲ کشته رسید؛ در حالی که این کشور در حدود یک تریلیون دالر هم در افغانستان خرج کرده است.
سقوط مجازی ایالات متحده در طفره رفتن از شکستهای نظامی برای بزرگترین صادرکنندهی قطعات دفاعی جهان، واقعا خجالتآور است. با این وجود، ایالات متحده نیروهایش را از میدان جنگ با طالبان بیرون کشید و نقش امنتری را در بالا بردن قابلیت نیروهای افغان برگزید و بیشتر روی عملیات ضد تروریسم علیه بقایای القاعده در افغانستان تمرکز کرد. امریکا در اواسط دورهی حکومت اوباما، بیپرده دریافت که پیروز شدن در جنگ افغانستان ناممکن است. در سال ۲۰۱۴، کارکنان شورای امنیت ملی امریکا افشا کردند که «وظیفهی شما پیروز شدن نه، بلکه شکست نخوردن است» و این نشان داد که واشنگتن از دیر زمانی به این سو در برابر شورشیانی از پای در آمده که در پی تحکیم جای پا و گسترش عملیات و نفوذ شان در سراسر افغانستان بودند.
افشاگریهای شورای امنیت ملی امریکا و تسلط گستردهی طالبان بر میدانهای جنگ افغانستان این ادعای امریکا را که میگفت «کمک میکند تا از دستآوردهای ۱۳ سال اخیر حفاظت کند و گسترش شان دهد» را اشتباه ثابت کرد و در واقع این ادعا اشاره میکرد که امریکا به طور نمادین در تلاش برای یک انتقال است تا از افغانستان بگریزد و استهزاء جهانی در مورد ناشیگریهای نظامیاش را دور بزند.
ایالات متحده در هماهنگی با برنامهی «ویتنامیزه کردن» که در آن قرار شد نیروهای خارجی را شصت روز پس از امضای توافقنامه با ویتنام شمالی از آن کشور بیرون کند، تصمیم به ترک افغانستان گرفت و طالبان به این موضوع پی بردند. جناحهای مسلح به سرعت در بیشتر بخشهای کشور جابهجا شدند و حملات انتحاری شان به شمول خونینترین حملهی کابل را دو برابر کردند. از سوی دیگر، ایالات متحده به دلیل نگرانیهای امنیت ملیاش نمیتوانست افغانستان را ترک کند و به همین دلیل با این کشور درآمیخته شد.
دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، گفتوگوهای صلح با طالبان را با توییتهایش در هشتم سپتامبر متوقف کرد و دلیل آن را «تلاش طالبان برای داشتن یک اهرم فشار اشتباه» و «تقویت موضع چانهزنی شان» با انجام حملات عنوان کرد. ترامپ دوباره به حملات هوایی نیروهای ایتلاف در سراسر افغانستان روی آورد تا قدرت بیشتری در گفتوگوهای صلح داشته باشد. در ماههای جولای و آگست، هواپیماهای متحدین از ۶۱۳-۷۵۳ بمب استفاده کردند که بیشتر از هر ماهی در جریان آغاز عملیات سنتینل آزادی در سال ۲۰۱۵ بود تا فشار نظامی بر طالبان را بیشتر کنند و حرفی برای گفتن در میز مذاکره داشته باشند. پس از توقف مشورهها در اوایل سپتامبر، نزدیک به ۹۴۸ بمب علیه طالبان استفاده شد که از زمان آغاز مأموریت حمایت قاطع بیشترین تعداد بمبهای استفاده شده در یک ماه بود.
در حالی که ترامپ، طالبان را به دلیل حمله بر نیروهای افغان و امریکایی متهم به تلاش برای تسلط بر گفتوگوهای صلح میکرد، در واقع هر دو طرف حملاتی را علیه همدیگر به راه میانداختند تا طرف مقابل را تحت تأثیر قرار دهند. در این وحشت عظیم برای تسلط بر حریف، تلفات غیرنظامیان افغان به طور بیسابقهای افزایش یافت و به ۴٫۰۰۹ نفر به شمول ۹۵۴ کشته در سومین ربع سال ۲۰۱۹ رسید. این آمار، افزایش ۱۳۰درصدی را در مقایسه با ربع پیشین و افزایش ۶۰ درصدی را در مقایسه با همان دوره در سال گذشته نشان میداد. از آن جایی که صلح در افغانستان رو به خاموشی است، این وضعیت نشانگر آن است که اهداف نظامی، راهبردی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی امریکا در کرهی زمین و در میان ابرقدرتهای جهانی، هرگز منجر به هستیگرایی نخواهد شد و سرانجام به بنبست خواهد رسید.
در میان مسائل مهمی چون فساد فراگیر، زمینهای رو به گسترش کشت مواد مخدر، ناتوانی نیروهای افغان در حفاظت از کشور شان و تفاوتهای بسیار در میان احزاب سیاسی افغانستان، روابط دوجانبه میان ایالات متحده و افغانستان و «چارچوب پاسخگویی متقابل جنوا» برای ترویج تجارت، ثبات، بالا بردن توانایی نهادهای غیرنظامی و بهبود سیستم عدلی پژمرده خواهند شد.
دولتهای گوناگون ایالات متحده، سالها در مورد پیشرفتهای شان مبالغه کردند تا شکستها و هزینههای بزرگ نظامی شان را بپوشانند. ایالات متحده به محض این که فهمید نمیتواند بیشتر از این، مردمش را با پیشرفتهای خیالی فریب دهد، در پوشش گفتوگوهای صلح با طالبان، راهبرد بیرون کشیدن نیروهایش را در پیش گرفت. ایالات متحده به تازگی از نزدیک به تمام ابتکارهایش برای افغانستان دست کشیده و اکنون اساسیترین هدفش در افغانستان «جلوگیری از حملات بیشتر بر امریکا توسط تروریستهایی است که در افغانستان پناهگاه دارند یا در آن حمایت میشوند.»
این به معنای خروج کامل امریکا از افغانستان نیست. واشنگتن قصد دارد که با هزینههای بسیار کمتری نسبت به آن چه این روزها میپردازد، حضور نظامیِ اطلاعاتگونه در افغانستان داشته باشد تا رقبا و پیشرفتهای منطقهای را زیر نظر بگیرد. سفر ناگهانی ترامپ به افغانستان در ماه گذشته و اطمیناندهی به سربازان امریکایی در مورد این که «طالبان میخواهند آتشبس کنند» باز هم تعهدی به آنها بود که خیلی زود به کشور شان برمیگردند.