حمله‌های مرگ‌بار کابل؛ مسؤولین امنیتی در خواب زمستانی

سید مهدی حسینی
حمله‌های مرگ‌بار کابل؛ مسؤولین امنیتی در خواب زمستانی

کابل به عنوان پایتخت سیاسی کشور، روزهای دشواری را پشت سر می‌گذارد. با موجودیت نهادهای امنیتی در پایتخت، جرایم جنایی و حملات مرگ‌بار تروریستی، وضعیت زندگی کابلیان، وخیم و شکننده‌تر شده است. هر رویداد تروریستی در کابل فاصله‌ای از خود میان مردم و نهادهای امنیتی به جا می‌گذارد که نه تنها این فاصله بیشتر می‌شود، بلکه بی‌اعتمادی به مسؤولین امنیتی نیز هر روز در دل مردم تقویت می‌شود. شهروندان کابل، در حال حاضر به توانایی مسؤولین امنیتی برای تأمین امنیت پایتخت بی‌باور اند.

در ماه‌های اخیر، چندین رویداد خونین در نقاط مختلف شهر کابل رخ داد که اگر به آمار تلفات غیر نظامیان، نگاهی بیندازیم، در خواهیم یافت که سه ماه گذشته، خونین‌ترین روزهای سال جاری تا کنون بوده است و جدی نگرفتن تدابیر امنیتی لازم، برای جلوگیری از این گونه حملات و تدام انفجارهای مهیب و ناتوانی مدیریتی مسؤولین درجه‌اول نظامی، شهروندان کابل را به این باور نزدیک خواهد کرد که هیچ شهروندی در کابل نمی‌تواند از مصؤونیت امنیتی برخوردار باشد.

 در ادامه‌ی حملات هدف‌مند طالبان در شهر کابل، این گروه بار دیگر توانستند دوشنبه ‌شب (۱۱ سنبله) با استفاده از تراکتور مملو از مواد انفجاری، کمپ «گرین ولیج» را در مربوطات حوزه‌ی نهم امنیتی کابل مورد هدف قرار بدهند؛ هر چند که مسؤولین این کمپ گفته اند که طالبان نتوانسته اند خود را به کمپ برسانند؛ اما نتیجه‌ی این حمله ۱۶کشته و ۱۱۹ زخمی بوده، بر علاوه‌ی خسارات مالی بسیاری که به خانه‌های اطراف این رویداد وارد آمده است؛ بیشتر قربانیان این انفجار غیرنظامیان بودند.

گروه طالبان، دقایقی بعد از انفجار، مسؤولیت این رویداد را بر عهده گرفتند. این سومین حمله‌ی خونین در یک ماه گذشته از سوی طالبان در شهر کابل بوده و این حملات در حالی صورت می‌گیرد که رهبران این گروه با ایالات متحده‌ی امریکا بعد از یک سال گفت‌وگو بالاخره در نهمین دور این نشست‌ها، توانسته اند به یک توافق‌نامه‌ی مشترک دست پیدا کنند؛ توافق‌نامه‌ای که قرار است تا هفته‌ی دیگر به امضای دونالدترامپ، رییس‌جمهور امریکا و ملا هبت‌الله، رهبر گروه طالبان مبنی بر پایان جنگ میان دو طرف به امضا برسد.

حوزه‌ی نهم امنیتی شهر کابل، جای که یک کمپ خارجی‌ها هدف یک حمله‌ی انتحاری قرار گرفت

در شرایط کنونی، گروه طالبان و دولت افغانستان به همدیگر، نگاه دشمن‌گونه‌ای دارند و با قدرت تمام تلاش بر این دارند تا بر همدیگر غلبه کنند. شیوه‌ی حملات تروریستی طالبان و پیامد راهبردی این گروه، مرگ‌بار است و سعی دارند دولت فعلی افغانستان را از بیخ و بنیاد تضعیف کنند؛ اما با هر حمله‌ی این گروه، افکار عمومی به شدت نهادهای استخباراتی را نشانه می‌گیرند که چرا تا کنون کارکرد و تدابیر نهادهای امنیتی نتوانسته برای حفاظت از جان مردم مؤثریت مطلوب را داشته باشد.

حملات اخیر طالبان برای جهان هر پیامی داشته باشد؛ اما برای شهروندان افغانستان تنها یک پیام واضح را تا کنون مخابره کرده است و آن هم این است که طالبان دشمن مردم و حکومت افغانستان استند و برای شان جان مردم عادی، هیچ ارزشی ندارد و هدف شان تنها ایجاد رعب و وحشت است.

گروه‌های تروریستی به ویژه طالبان، جریان‌های متحجر و بنیادگرایی استند که با انجام حملات مرگ‌بار، دشمن شماره‌یک نظام سیاسی و مردم افغانستان استند. در این هیچ‌گونه جای شک و تردیدی وجود ندارد که هدف گروه‌های بنیادگرا کشتار بی‌رحمانه‌ی مردم و حذف پایه‌های نظام سیاسی افغانستان است. به همین منظور، بیشترین تمرکز این جریان‌ها بر پایتخت است که می‌کوشند وحشت و رعب را در قلب کابل تولید کنند.

سال گذشته، سال خونین برای حکومت و مردم بود. در سال(۱۳۹۷)، جنگ با طالبان شدت بیشتری یافت و گروه داعش حملات مرگ‌باری را بر مراکز افغانستان از جمله پایتخت راه‌اندازی کردند. در سال ۱۳۹۷ خورشیدی، تلفات غیر نظامیان نسبت به هجده سال گذشته بی‌سابقه بود که در این سال نزدیک به چهار هزار غیر نظامی جان باخت و بیش از هفت هزار غیر نظامی دیگر زخمی شدند. آن‌چه مهم است، بیشترین این رویدادها در کابل اتفاق افتاده است.

به دنبال چالش‌های امنیتی، مقامات امنیتی کابل با تغییرات و شیوه‌های تاکتیکی حد اقل در یک‌و‌نیم سال اخیر، تلاش کردند تا تهدیدها و حملات تروریستی را خنثا کنند. آخرین برنامه‌های اصلاحی حکومت، تغییرات در فرماندهی پولیس کابل و معینیت ارشد امنیتی وزارت امور داخله بود. سیدمحمد روشن‌دل، به حیث فرماندهی پولیس کابل در ماه سنبله‌ی سال گذشته آغاز به کار کرد و خوشحال سعادت، به حیث معین ارشد امنیتی وزارت امور داخله به کار گماشته شد.

با این ‌که نزدیک به یک سال از کارکرد این دو مهره‌ی امنیتی می‌گذرد؛ اما فعالیت‌ها و کارکرد آن‌ها در جهت کاهش حملات تروریستی و احیای آرامش پایتخت‌نشینان ملموس نبوده است. به همین منظور، تعدادی از حملات تروریستی‌ای ‌که در زمان مأموریت این دو مهره‌ی کلیدی انجام شده، در این گزارش فهرست می‌شود.

هر چند، فرمانده‌ی پولیس کابل، به تاریخ هفدهم ماه سنبله‌ی سال گذشته به کار آغاز کرد؛ اما پس از گذشت نزدیک به دوماه، گروه تروریستی داعش در ۲۹ عقرب سال گذشته، بزرگ‌ترین حمله‌ی مرگ‌بار را بر علمای افغانستان انجام داد. علمای دینی، مراسمی را برای گرامی‌داشت از میلاد پیامبر در تالار عروسی اورانوس برگزار کرده بودند که مهاجم انتحاری داخل این مراسم شده و کشتار بی‌رحمانه‌ای را انجام داد.

در فاصله‌ی یک هفته، گروه طالبان موتر مملو از مواد انفجاری را بر یک شرکت امنیتی پیمان‌کار به نام G4S در شرق کابل منفجر کرد و مهاجمان این گروه بر ساختمان این شرکت حمله کردند. در این حمله‌ی تروریستی طالبان، دوازده نفر به شمول غیر نظامیان و خارجی‌ها جان باختند.

یک ماه پس از این رویداد، به تاریخ چهارم جدی سال گذشته، حملات خونین دیگرِ طالبان بر دو ساختمان دولتی (وزارت فواید عامه- ساختمان معینیت شهدا و معلولین) اجرا کرد. در این حملات خونین، ۴۳ غیر نظامی جان باختند و ۲۷ غیرنظامی دیگر زخمی شدند.

در تاریخ ۲۵ همین ماه، طالبان با موتر نوع لاری مملو از مواد انفجاری، ساختمان گرین ویلج را در کابل هدف قرار دادند که در این حمله‌ی طالبان، چهار نفر جان باختند و ۱۱۳ نفر دیگر زخمی شدند.

گذشته از این حملات، در شانزدهم حوت سال گذشته، گروه تروریستی داعش با انداخت هاوان، مراسم بیست‌وچهارمین سالروز شهید عبدالعلی مزاری را اخلال کرد؛ در این حملات داعش، نزدیک به ۵۰ غیر نظامی کشته و زخمی شدند.

فهرست حملات موجود مرتبط به سال گذشته خورشیدی بود؛ اما سلسله‌ی این گونه حملات هدف‌مند در سال جاری نیز، ادامه یافته است. در جریان شش ماه گذشته‌ی خورشیدی، چندین حمله‌ی تروریستی از سوی طالبان در قلب کابل راه‌اندازی شد که کمتر از سال قبل نبوده است. حمله‌ی تروریستی طالبان بر ساختمان تدارکات و مهندسی وزارت دفاع ملی، حمله‌ی انتحاری طالبان بر درب ورودی دانشگاه کابل، حمله‌ی موتر بمب بر مرکز جلب وجذب وزارت دفاع ملی در مربوطات حوزه‌ی ششم پولیس و به تازگی هم، حمله‌ی طالبان با استفاده از تراکتور مملو از مواد انفجاری در ناحیه‌ی نهم شهر کابل؛ همه‌ی این حملات ریشه در یک بی‌تفاوتی و ضعف بزرگ نهادهای کشفی و استخباراتی دارد.

بررسی‌های موجود، بیان‌گر حملات بزرگی است که در این گزارش فهرست شده است؛ اما در حاشیه‌ی این فهرست، طی یک سال اخیر، سوالات متعددی به آدرس نهادهای امنیتی مطرح شده است؛ سوال این است که آیا مهره‌های امنیتی ظرفیت مدیریتی را در ساختارهای امنیتی ندارند و یا هم دست‌های بزرگ‌تری در سازمان‌دهی حملات کار می‌کنند؟

شماری از آگاهان نظامی پاسخ می‌دهند که حملات اخیر تروریستی در کابل، نشان داد که راهبردها و مهره‌های امنیتی در زمینه‌ی دفع حملات هدف‌مند ناکام مانده ‌اند و ادامه‌ی این وضعیت از یک‌سو نگران‌کننده و خطرناک شده و از سوی دیگر، مردم نیز نسبت به نهادهای امنیتی بی‌باور شده ‌اند.

مهراب‌الدین صافی، آگاه امور نظامی، می‌گوید که حملات تروریستی در کابل تنها از مردم قربانی نمی‌گیرد، بلکه ارگان‌های امنیتی نیز شکار حملات وحشیانه می‌شوند. او معتقد است که هر چند نیروهای کشفی و استخباراتی تلاش می‌کنند؛ ولی جلوگیری حملات انتحاری و چریکی کار دشواری است.

صافی در خصوص استراتیژی امنیتی کابل بیان کرد که با تغییر افراد در ساختارهای امنیتی کابل، استراتیژی‌های مختلفی پیاده شد؛ اما آن‌گونه که پایتخت‌نشینان توقع و انتظار داشتند، کارا و مفید واقع نشد و علت عدم تاثیرگذاری استراتیژی‌های امنیتی، فشارهای جدی جنگ‌های استخباراتی است.

او، به عنوان یک نظامی، پیشنهاد می‌کند که در ارگان‌های کشفی و استخباراتی باید تغییرات و اصلاحات گسترده‌ای به میان آید و کسانی مسؤولیت‌های امنیتی را به عهده بگیرند که مسلکی و از تجربه‌ی کافی برخوردارند.

در همین حال، نهادهای جامعه‌ی مدنی بر این عقیده ‌اند که به صورت قاطع، استراتیژی جنگی مبنی بر تعریف دوست و دشمن در افغانستان وجود ندارد. عزیز رفیعی، رییس مجتمع شبکه‌ی جامعه‌ی مدنی(مجما)، می‌گوید، از آن ‌جایی ‌که طرف‌های درگیر در میز مذاکره قرار دارند، از هیچ‌گونه فاجعه‌ی انسانی دریغ نمی‌کنند و این وضعیت خطرناک در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

آقای رفیعی می‌گوید: «عدم هماهنگی میان نیروهای امنیتی و به خصوص بخش استخبارات، سبب شده که حملات گسترش پیدا کرده و دشمن بیشتر در کابل نفوذ کند.»

رییس مجتمع شبکه‌ی جامعه‌ی مدنی گفت: «وابستگی سیاست‌مداران افغانستان به استخبارات منطقه یک فاجعه‌ی بزرگ دیگری است که ما رنج می‌بریم. عدم رعایت قانون، مجازات و مکافات در درون نظام متأسفانه سبب می‌شود که مردم از هراس‌افگنان تشویش داشته باشند و همیشه احساس کنند که طرف خشم‌تر برنده‌تر است. به همین خاطر، این‌ها به خاطری ‌که خود شان در پناه باشند، از درون نظام با تیم‌های دهشت‌افگن در تبانی استند.»

او معتقد است که مأموران دولتی، بیشتر از آن ‌که به یک حکومت بی‌نظم وابسته باشند، با گروه‌های تروریستی پیوند دارند و به همین منظور، حملات اخیر مرگ‌بار کابل، نشان داد که همکاری‌های گسترده صورت می‌گیرد.

با توجه به این عوامل، به باور آقای رفیعی، اصلا چیزی به نام استراتیژی امنیتی وجود ندارد؛ وقتی تعریف مشخصی از دوست و دشمن وجود نداشته باشد، طالبانی‌که مردم افغانستان را به شکل‌های مختلفی قتل عام می‌کنند، گاهی برادر و گاهی مخالفان سیاسی نام برده شوند، این نشان‌دهنده یک وضعیت تعریف‌ناشده است؛ در وضعیتی‌که تعریف دشمن واضح نباشد، رسیدن به پیروزی دشوار خواهد بود.

کمیسیون حقوق بشر افغانستان در حالی‌ که حملات گروه طالبان را جنایت جنگی می‌داند، مسؤولان این نهاد به شدت نگران ‌اند که رویکرد تروریستی گروه طالبان، قربانی‌های بی‌شماری را از مردم افغانستان گرفته است. نعیم نظری، کمیشنر کمیسیون حقوق بشر می‌گوید که بی‌پروایی گروه طالبان نسبت به اسناد حقوق بشردوستانه‌ی بین‌المللی، نشان می‌دهد که این گروه هیچ‌گونه تعهدی به موازین حقوق بشری ندارد.

جنایت‌های جنگی طالبان درست در زمانی شدت می‌گیرد که نمایندگان این گروه و امریکا پس از ختم ۹ دور مذاکره‌ی نفس‌گیر، توافق‌نامه‌ی صلح را آماده کرده و قرار است که در آینده‌ی نزدیک امضا کنند. کمیسیون حقوق بشر معتقد است که حکومت و سیاسیون افغانستان در جریان مذاکرات صلح، نمی‌توانند به نمایندگی از قربانی‌های این کشور، گروهی که مرتکب جنایت جنگی شده، را ببخشند.