
هفتهی گذشته دو عضو مهم گروه تحریک طالبان پاکستانی در کابل ترور شده اند. این خبر در سایت انترنتی بیبیسی پشتو منتشر شده است. بر بنیاد این خبر، یک منبع استخباراتی پاکستان و گروه طالبان پاکستانی تأیید کرده اند که «شیخ خالد حقانی» یکی از افراد بلندپایه و معاون پیشین تحریک طالبان پاکستانی و «قاری یوسف یونس» فرماندهی مشهور این گروه در نزدیک هوتل انترکانتیننتال ترور شده اند؛ جایی که قبلا دو حملهی مرگبار در آن صورت گرفته است و این افراد از جمله کسانی بودند که در صدها انفجار و انتحار نقش داشتند.
تحریک طالبان پاکستانی روز پنجشنبه طی بیانیهای تأیید کرد که شیخ خالد حقانی و قاری یوسف یونس در کابل در درگیری با نیروهای امریکایی کشته شده اند. در عین حال، این دو عضو مهم طالبان پاکستان از مسیر ولایت پکتیکا وارد کابل شده و جسد آنها از نزدیک هوتل انترکانتیننتال پیدا شده است. گفته میشود که آنها به دستور رهبری طالبان پاکستانی به کابل آمده بودند تا دیدارهای مخفیانهی داشته باشند؛ اما این که آنها در پایتخت افغانستان با چه کسانی دیدار داشته و این که از سوی چه کسانی کشته شده اند، اطلاعات مؤثق وجود ندارد.
شیخ خالد حقانی، متهم است که او در سال ۲۰۱۴ میلادی، یک حملهی تروریستی را بر یک مکتب نظامی در پیشاور پاکستان راهاندازی کرد؛ حملهای که نزدیک به ۱۵۰ دانشآموز در آن کشته شدند.
یک منبع معتبر امنیتی افغانستان به روزنامهی صبح کابل میگوید، دو فرد کشته شده از اعضای طالبان پاکستانی نیستند، بلکه شهروند افغانستانی استند که به شکل مرموز کشته شده اند. این منبع افزود، در پیوند به این قتل، یک شبکهی تروریستی بزرگ در کابل بازداشت شده که در قتلهای زنجیرهای و هدفمند، دست دارد.
اعضای کمیسیون امور دفاعی و امنیتی مجلس نمایندگان میگویند، جنگ افغانستان یک جنگ استخباراتی است؛ تمامی گروههای تروریستیای که در داخل افغانستان علیه دولت و نظام سیاسی کنونی فعالیت دارند و به دنبال سرنگونی این نظام استند، پایگاههای شان در داخل خاک پاکستان قرار دارد و رهبران این گروهها به طور علنی از سوی نظامیان پاکستانی و حتا مدارس دینی این کشور مورد حمایت قرار میگیرند.
علیاکبر جمشیدی، عضو این کمیسیون، بیان میکند که شبیه اینگونه رویداد، قبلا در ولایتهای چون کنرها اتفاق افتاده است و حالا هم امکان دارد که برخی از گروههای ناراضی دولت اسلامآباد، به طور مستقیم یا غیرمستقیم جای پا در داخل خاک افغانستان باز کرده باشند که البته گزارش مؤثقی در این راستا وجود ندارد.
او، میافزاید، دولت افغانستان همواره به ایجاد یک رابطهی حسنه با پاکستان متمایل بوده است؛ اما اسلامآباد نه تنها حسننیت خود را نسبت به افغانستان نشان نداده بلکه حمایت خود را از گروه طالبان و سایر گروههای تروریستی دیگر کم نکرد است. در صورت ادامهی این وضعیت، امکان دارد که برخی حلقات در داخل افغانستان به اتخاذ تدابیر تلافیجویانه وادار شوند.
عضو کمیسیون امور دفاعی و امنیتی مجلس نمایندگان، معتقد است که اعضای مهم گروه طالبان پاکستانی در کابل از دوربین استخبارات افغانستان پنهان نمانده اند؛ اما این رویداد، سؤالهای مهمی را خلق کرده که این افراد توسط چه کسانی ترور شده اند؛ سؤالهایی که باید نهادهای امنیتی افغانستان پاسخ دهند.
در همین حال، عبدالله قرلق، عضو مجلس سنا، میگوید که حضور اعضای مهم طالبان پاکستانی در کابل، ضعف نهادهای استخباراتی افغانستان را نشان میدهد. در عین حال، او همچنان گفت که دولت پاکستان همواره طالبان افغان را علیه دولت افغانستان حمایت و پشتیبانی کرده و اکنون این احتمال وجود دارد که کابل در یک اقدام تلافیجویانه، به دنبال این باشد تا از طالبان پاکستانی حمایت کند.
طالبان پاکستان
پاکستان پس از استقلال خود، آبستن از گروههای افراطی بوده که طی سالیان متمادی افزایش یافته است. این گروهها در آغاز شکلگیری شان، ابزاری برای سیاستهای پاکستان بودند؛ اما روی هم رفته، این گروهها ساختارها و سیاستهای امنیتی اسلامآباد را در سطح جهان به چالش کشیدند. گروههای افراطی محصول سیاستهایی است که اسلامآباد برای تحقق منافع خود در منطقه تعریف کرده بود. فرماندهان و جنگجویان طالبان پاکستانی به لحاظ ساختاری و ایدیولوژیک شبیه به گروه طالبان افغانستانی استند که آنها در دهههای اخیر، به دنبال ایجاد نظام اسلامی در درون این کشور بودند؛ شکست این گروه در احیای نظام اسلامی در پاکستان، سبب شد که آنها از محیط داخلی پاکستان فاصله بگیرند و آرمان خود را در داخل خاک افغانستان دنبال کنند.
بستر شکلگیری طالبان پاکستان از نظر جغرافیایی و اجتماعی، مناطق قبایلی پشتوننشین پاکستان و افغانستان است و اغلب آنها، پشتونهایی استند که در مناطق غربی و شمالغربی پاکستان در مرز با افغانستان، زندگی میکنند. قبیلههای پشتوننشین محیطی را شکل داده اند که حتا در عصر حاضر، بافتها و زنجیرههای سنتی و بدوی شان را حفظ کرده اند. سنن و آداب این قبایل، قانون نانوشتهای است که به شدت در این مناطق و میان این قبایل اعمال میشود؛ بنابراین، گروههای افراطی به ویژه طالبان پاکستان به لحاظ سازوکار وجودی، فاقد ساختار متناسب با اهداف خود استند و به همین خاطر، ساختار طالبان پاکستانی عمدتا ساختار «فرقهای» است که مبنای آن را اعتقادات و باورهای خصمانه تشکیل میدهد.
طالبان پاکستانی به صورت پیچیده با طالبان افغانستانی گره خورده اند و آنها (طالبان پاکستانی) همزمان با حضور نیروهای ارتش این کشور به مناطق غربی و شمالغربی، به عنوان یک جریان نظامی مستقل تبدیل شدند و در عین حال، با حملهی امریکا به افغانستان، رقم بزرگی از طالبان افغانستانی به شمول جنگجویان القاعده به مناطق غربی پاکستان فرار کردند که این امر، ثبات منطقه به شمول افغانستان و پاکستان را با تهدید مواجه کرد. با وجود ساختارهای مشابه دو گروه اما هر کدام این گروهها، اهداف و سیاستهای خود شان را دنبال میکنند.
همانطوری که در بالا ذکر شد؛ طالبان پاکستانی به لحاظ ساختاری و ایدیولوژیک شبیه طالبان افغانستانی استند؛ اما به لحاظ اهداف مجزا از همدیگر فعالیت میکنند. فعالیتها و حملات طالبان پاکستانی تمرکز به داخل این کشور و علیه دولت اسلامآباد است. دولت پاکستان طی ۲۰ سال اخیر، به حمایت از طالبان افغان متهم است؛ اما کشته شدن دو عضو مهم طالبان پاکستانی در کابل، ممکن است این ذهنیت را بازتاب دهد که گویا، دولت افغانستان با طالبان پاکستانی رابطه ایجاد کرده است.