
گزارشگر؛ سید مهدی حسینی
عمران خان نخست وزیر پاکستان اعتراف کرده که تلاشهای اسلامآباد مبنی بر به دست آوردن عمق استراتژیک در افغانستان به ضرر پاکستان تمام شده و به همین منظور، در شرایط کنونی اسلام آباد سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته است.
این نخستین باری است که یک مقام ارشد پاکستان در خصوص مداخله این کشور در امور افغانستان اعتراف میکند. آقای خان این اعتراف را روز سهشنبه( ۱اسد) در انستیتوت صلح وزارت خارجهی امریکا در واشنگتن بیان کرد و تأکید نمود که سیاست او، سیاست عدم مداخله است و باید افغانها، خود در مورد سرنوشتشان تصمیم بگیرند.
با وجود تأکید خان بر سیاست عدم مداخله اما ظاهرا دیده میشود که عمران خان بیش از هر زمان دیگر به طالبان نزدیک میشود؛ زیرا به گفتهی او، پاکستان نزد طالبان از اعتبار برخوردار است و پس از بازگشت به اسلام آباد با سران طالبان دیدار خواهد کرد.
پرسش اینجاست که چگونه میتوان به رویکرد جدید پاکستان مبتنی بر سیاست عدم مداخله اعتماد کرد؟ در پاسخ به این پرسش، شماری از آگاهان پاسخ میدهند که عرف و رسم در پاکستان این است که هر نخست وزیری که در ساختار حکومت پاکستان قرار میگیرد، سیاست حکومت گذشته را در مورد مسئله افغانستان نقد و یاهم رد میکنند که این امر در ساختار جدید پاکستان تازگی ندارد.
موسی فریور آگاه امور سیاسی در مصاحبهای با روزنامه صبح کابل گفت:”فکر نمیکنم که عمران خان صلاحیت داشته باشد تا ارادهی جنرالان پاکستانی و ارتش پاکستان را در مورد مداخله به امور افغانستان تغییر دهد؛ همین که اعتراف کرد که حکومت پاکستان در گذشته مداخله کرده، یک گام به جلو است و پاکستان در ارتباط به منافع ملیاش به افغانستان مداخله میکند.”
موجودیت اعتماد میان پاکستان و گروه طالبان بخشی دیگر از سخنان عمرانخان بود؛ او به صراحت سخن گفت که با استفاده از این اعتماد، در برگشت به اسلام آباد با سران طالبان نشسته و این گروه را برای انجام مذاکره با دولت کابل، تشویق خواهد کرد. امری که آگاهان نیز معتقدند، اگر پاکستان از نفوذ خود بر طالبان استفاده کرده و ارادهای برای سازش و ختم جنگ در افغانستان وجود داشته باشد، اسلام آباد میتواند نقش مفید و موثری را برای صلح افغانستان بازی کند.
هرچند، پاکستان حامی اصلی گروه طالبان پنداشته میشود و این کشور، طی سالیان گذشته زادگاه و خاستگاه این گروه بود اما از چند سال بدین سو فاصلهای میان طالبان و پاکستان نهفته است و این نشان میدهد که در شرایط موجود، طالبان تنها منحصر به اسلام آباد نبوده بلکه وابستگی بیشتری را به کشورهای منطقهای چون روسیه، ایران و چین نشان دادهاند.
سفر عمرانخان به امریکا و کنفرانس مشترک او با دونالدترامپ رییسجمهوری امریکا پیرامون صلح افغانستان در داخل افغانستان با واکنشهای زیادی مواجه شد. ترامپ خیلی واضح بیان کرد که او اگر بخواهد در جنگ افغانستان پیروز شود، میتواند ظرف ده روز افغانستان را از نقشه جهان حذف کند که این سخن او، خشم حکومت افغانستان را برانگیخته و دولت کابل خواستار وضاحت از سوی واشنگتن در مورد صحبتهای ترامپ شد.
به دنبال این اظهارات، حامدکرزی رییسجمهور پیشین به دیدار اشرف غنی رییسجمهوری کشور رفته و پیرامون روند مذاکرات صلح صحبت کردند؛ پس از این دیدار، حامدکرزی در مصاحبهای با رسانههای بینالمللی با لحن تند از امریکاییها خواسته که افغانستان را ترک کنند.
با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی در افغانستان و اتخاذ سیاستهای ضدپاکستان، تا حدی انتظار میرفت که سیاست خارجی فعال حکومت به رهبری آقای غنی، از اهمیت پاکستان در منطقه و جهان کاسته خواهد شد. به همین منظور، با رسیدن دونالدترامپ در کاخ سفید، اسلام آباد شدیدا تحت فشار قرار گرفت، تا حدی که کمکهای نظامی واشنگتن به اسلام آباد قطع شد.
اما با سفر عمرانخان به امریکا، همهی این انتظارات نتیجهی معکوس داد و به وضوح دیده شد که نه تنها اسلام آباد برای واشنگتن اهمیت دارد بلکه کابل از چشم امریکاییها افتاده است. راستی، چرا اتحاد میان کابل-واشنگتن، شکننده است؟ نهادهای جامعهی مدنی براین عقیدهاند که در طول هجده سال گذشته، اتحاد افغانستان و امریکا بیشتر یکجانبه بود و کابل نتوانست که در مدت این سالها میکانیزم موثری را برای حفظ این اتحاد روی دست گیرد.
عزیزی رفیعی، رییس مجتمع شبکهی جامعهی مدنی(مجما) در مصاحبهای به روزنامهی صبح کابل افزود:”امریکاییها منابع را در اختیار ما قرار داد و مصرف کردیم، بدون این که به خاطر خودکفایی و مسایل مربوط به آن استفاده کنیم و نتوانستیم خودکفا شویم.”
اکنون، میان دولت افغانستان و ایالات متحده امریکا تنش به وجود آمده است؛ تنشی که به باور نهادهای جامعهی مدنی، سیاسی است و واشنگتن در میان دو متحد خود(افغانستان-پاکستان) اسلام آباد را نسبت به کابل، ترجیح داد.
آقای رفیعی افزود، این که امریکا، پاکستان را نسبت به افغانستان ترجیح داده، علت آن این است که مهرههای پاکستانی برای جلب حمایتهای امریکا خوب بازی کردند اما مهرههای افغانستانی، تصویر افغانستان را به عنوان یک کشور در حال توسعه، قوی و ملت آگاه به متحدین خود به ویژه امریکا، تبارز داده نتوانستند.
اکنون دولت افغانستان دو راهبرد اساسی دارد که بتواند، چالش به وجود آمده را مهار کند: نخست، باید ثابت کند که افغانستان متحد اصلی و تخصصی برای امریکا است؛ این که چگونه و با چه مکانیزمی ثابت میکند، بستگی به برنامه و عملکرد دولت دارد و دوم، حکومت باید فضای اعتماد ملی را در سطح کشور ایجاد کند تا در این شرایط حساس، مردم بسیج شده و در کنار دولت قرار گیرند.