
نویسنده: همایون حسن- Geo Political Monitor
مترجم: مهدی غلامی
روابط تاریخی میان روسیه و افغانستان به ما کمک میکند تا درک بهتری از محرکهای منافع روسیه در این کشور داشته باشیم. از قرن ۱۹ به این سو، روسیه در تلاش ایجاد جای پای محکمی در افغانستان بوده است، آنهم در حالی که با پیشرفت امپریالیسم بریتانیا میجنگید. روابط روسیه و افغانستان در متن امروزی، ممکن است تلاشی از سوی این کشور برای تسلط بر آسیای مرکزی، مقابله با حضور امریکا و ناتو و دسترسی به اقیانوس هند باشد.
ایالات متحده و روسیه، در مسائل جهانی زیادی با همدیگر مخالفت کرده اند؛ مانند الحاق کریمه، پشتیبانی روسیه از رییسجمهور بشار اسد، مداخلات مسکو در ونزویلا و غیره. بر خلاف پیشرفتهای اخیر در سوریه و خروج امریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد که هر دو گواه روابط نه چندان خوب دو کشور است، افغانستان موردی است که هر دو کشور در آن دیدگاه مشترکی دارند. هر دو از تروزیزم در افغانستان ضربه خورده اند و با وجود تفاوت نظر در هدفهای راهبردیِ درازمدت، هر دو کشور، گروههای سرکشِ مسلح را تهدیدی بالقوه برای منافع ملی شان میدانند.
تغییر سیاست روسیه در رابطه با افغانستان
برخی از انگیزههای روسیه برای اشغال افغانستان در ۱۹۷۹، قویتر کردن دولت کمونیست افغانستان و خنثاسازی جنبش در حال ظهورِ نئوناسیونالیسم و اسلامی بود. با این حال، پس از مداخلات روسیه در بحران سوریه، میتوان نمونهی جدیدی از سیاست خارجی روسیه را دید. روسیه با حضور فزاینده در امور جهانی، افغانستان را به چشم فرصتی برای ایجاد تسلطش بر این کشور، برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۹ میبیند. امروزه روسیه قدرت نفوذِ دیپلماتیک و سیاسی بیشتری برای محافظت از منافعش در افغانستان دارد. پس از فاصله گرفتن از سیاستهای پیشین که منجر به جنگ شوروی و افغانستان شد، به نظر میرسد که روسیه تمایلی برای استفاده از زور در این کشور نداشته باشد؛ در عوض، تلاش دارد تا از روابطِ رو به افزایشش با طرفهای درگیر در داخل و خارج افغانستان، استفاده کند. از اواسط دههی ۹۰ میلادی به این سو، روسیه به صورت پیوسته روابطش را با جناحهای بزرگ افغانستان به شمول عناصری از ایتلاف شمال – گروههای اوزبیک و تاجیک – و شاید مهمتر از همه، با طالبان افغان بهبود بخشیده است. طی روزهای اول جنگ ایالات متحده در افغانستان، روسیه در موارد کمی، پشتیبانیاش را از آن جنگ گسترش داد؛ اما با گذشت زمان، روسیه به مانند چین، نقش فعالتری در آغاز گفتوگوها و مذاکرات صلح افغانستان داشته است. طالبان افغان در گذشته، روابط خوبی با ایران و پاکستان داشتند. در سوریه، داعش با دخالت نیروی هوایی روسیه و کمک به ارتش آن کشور، شکست فاحشی خورد. بنا بر این روایت، اگر دخالت ارتش روسیه در خاورمیانه نبود، داعش قدرتش را از دست نمیداد؛ با چنین اوصافی، نگرانی روسیه از شاخهی خراسان داعش در افغانستان قابل درک است.
یافتن دوستان جدید
روسیه حتا از زمان تزارها به این سو، آسیای مرکزی را حیاط خلوتی برای خود میدانست. روسیه چه با دخالت نظامی، دیپلماسی یا مشوقهای اقتصادی، مطمئن شده است که هیچ قدرت خارجیای نمیتواند بر این منطقه تسلط یابد. با گفتوگوهای جدید صلح، روسیه مشتاق است شاهد وضعیتی باشد که در آن، حضور امریکا و ناتو در افغانستان کمرنگتر شود. افزون بر این، با در نظرداشت تغییر آبوهوای سیاسی افغانستان، روسیه از قبل به بهبود روابطش با طالبان پرداخته است. در یک پیشرفت بیسابقه، روسیه با حضور سرگئی لاوروف، وزیر خارجهی این کشور، میزبان هیأتی از دولت افغانستان و طالبان بود. ناکامی در گفتوگوهای ایالات متحده و طالبان، به روسیه اجازه خواهد داد تا ابتکار صلح خودش را وارد بازی کند؛ به ویژه این که روابط روسیه با قدرتهای منطقه مانند ایران، پاکستان و چین خوب است.
صرف نظر از نتیجهی نهایی گفتوگوهای صلح، روسیه هماکنون در موقعیتی است که میتواند با بیشترِ طرفهای درگیر در افغانستان به صورت مستقیم مذاکره کند. بهترین پایانِ داستان برای روسیه، از میان رفتن تسلط امریکا بر افغانستان و منطقه، وجود دولت دوستانهای که بتواند با تروزیزم در خاک خود بجنگد و به دست آوردن فرصتهای سرمایهگذاری به ویژه در سکتور نفت و گاز است که شرکتهای روسی به آن تمایل دارند. هر چند طالبان در سالهای اخیر، بیشتر رشد کرده اند؛ اما احتمال این که بتوانند در آینده حکومت مرکزی را در اختیار داشته باشند، همچنان کم است. شکل قومی و قبیلهای افغانستان به گونهای همآهنگ شده که احتمال بسیار کمی وجود دارد که تنها یک گروه بتواند بر این کشور حکمرانی کرده و قدرتش را حفظ کند. نشانهی مثبت برای روسیه طی احتمال افزایش جنگ پس از ناکامی گفتوگوهای صلح، این است که این کشور توانسته روابط نیکی با جناحهای بزرگی در افغانستان داشته باشد. با داشتن روابط خوبی با اوزبیکها در شمال-غرب، گروههای شیعهی طرفدار ایران و هزارهها در جنوب و پشتونها در شرق و مناطق مرکزی کشور، روسیه در موقعیتی است که اگر روزی امریکا بخواهد از این کشور خارج شود، میتواند قدرت را در افغانستان به دست بگیرد. در متن بزرگتری از جغرافیای سیاسی، افغانستان شاید فرصت دیگری برای روسیه باشد تا نفوذش را دوباره اعمال کند و همانند کاری که در سوریه کرد، منافع راهبردیاش را در منطقه تحکیم بخشد.