
همزمان با اینکه پاکستان تلاش دارد، تنشی که میان این کشور و افغانستان ایجاد شده فروکش کند، رسانههای ایرانی گزارش دادهاند که هفت نفر از اعضای یک گروه «شبهنظامی شیعه» در ایالت پنجاب پاکستان به اتهام حمله به رهبران گروههای سنتی این کشور بازداشت شدند.
رادیو فردا، از رسانههای ایرانی است که بیرون از این کشور نشرات دارد، در گزارش تازهی خود گفته است که این افراد روز پنجشنبه (۱۸ جدی)، از شهرهای مختلف پنجاب بازداشت شدهاند و عضو گروه «سپاه محمد» هستند.
در این گزارش همچنان آمده است که این گروه از سوی فردی به نام محمد اقبال رهبری میشود که در یکی از کشورهای همسایه پنهان شده است.
باید خاطرنشان کرد، بسیاری از گروههای شیعی که در پاکستان ایجاد شده، زیر چتر گروه زینبیوناند که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم از سوی سپاه پاسداران (قدس) ایران حمایت میشود. این گروه، ظاهراً پیش از سال ۲۰۱۰ در پاکستان شکل گرفت؛ اما پس از حملهی گروههای شبهنظامی سلفی در سال ۲۰۱۲ به حرم زینبیه در سوریه، فعالیت خود را علنی کرد.
دو سال پس از آن، در سال ۲۰۱۴ مشخص شد که این گروه نیز در قالب تیپ فاطمیون ایجاد شدند. ایران در آن زمان گفت که دلیل حضور این گروه در سوریه دفاع از «حرم» است.
چیزی که مشخص است؛ ایران به گونهی همزمان دو گروه ساخت که هر دو شیعی و مهرههای آن باشندگان افغانستان و پاکستان بودند.
در سویی دیگر، گروه فاطمیون است که در سال ۲۰۱۴ حضور و فعالیتهایشان علنی شد. بخش بزرگ از سربازانی که در فاطمیون میجنگیدند/ میجنگند را شهروندان افغانستانی «شیعهمذهب» تشکیل میدهد.
با این پیشفرض، میتوان گفت که هردو گروه (فاطمیون- زینبیون) با ساختارهای مختلف؛ اما زیر یک پرچم ساخته شدند. سپاه پاسداران ایران با ترفندی که ساخته است، شیعهها را از کشورهای افغانستان و پاکستان استخدام میکند تا به نفع ایران برای حکومت سوریه بجنگند.
همانطوری که پیشتر نیز گفته شد، بخش بزرگ از گروه فاطمیون، جوانان کمسن هستند که از افغانستان به هدف کار به ایران مهاجر شدند و به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور شدند به فاطمیون بپیوندند و در جنگ سوریه شرکت کنند.
در سویی دیگر، در گروه زینبیون نیز جوانان شیعی هستند که در منطقهی کویتهی پاکستان زندگی میکنند. بیشتر آنها به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی به این گروه پیوستند و به جنگ رفتند.
بارها مقامهای پاکستانی، حضور گروه زینبیون را در این کشور تأیید کردند و گفتند که شمار زیادی از جنگجویان شیعه پاکستانی و افغان در سوریه تعلیم دیدهاند و به جنگ فرستاده شدند.
موضوع قابل بحث این است که گروههایی چون زینبیون در بسیاری از تنشها میان طرفداران شیعه و سنی در پاکستان نقش دارند و همهساله درگیریهای خونین میان دو طرف رخ میدهد. دامنهی این تنشها تنها به داخل پاکستان منحصر نمیشود؛ بلکه میتواند همهی کشورهای منطقه بهویژه افغانستان را نیز متأثر کند.
همین چند روز پیش بود که شماری از هزارههای شیعه- پاکستانی به گونهی بیرحمانهای سربریده شدند. هرچند گروه داعش مسئولیت این رویداد را به عهده گرفت؛ اما دیده میشود که این رویداد نیز درنتیجهی تنشها میان فرقههای مذهبی در این کشور است.
وزارت خارجهی افغانستان نیز به این رویداد واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. این وزارت از دولت پاکستان خواستار شناسایی عاملان این رویداد شد.
افزون بر این حضور جوانان افغانستانی در گروه فاطمیون، بارها سبب ایجاد تنشهای طرفداران اهل سنت- شیعه در داخل افغانستان شده است.
تا جایی که دیده میشود، ایران به گونهی آشکار میخواهد با ایجاد گروهها، فرصت نفسکشیدن به همسایههای خود را ندهد و اینگونه خود یکهتاز میدان باشد.
چندی پیش جواد ظریف، وزیر خارجهی ایران نیز حمایت این کشور از گروه فاطمیون را تأیید کرد و گفت که اگر دولت افغانستان تمایل داشته باشد، میتواند از این نیروها برای مقابله با گروههای تروریستی استفاده کند.
آقای ظریف گفت: «این تصمیم دولت افغانستان است. باید تحت فرماندهی دولت افغانستان در این کشور مقابله شود. کما اینکه تمام کسانی که در سوریه با داعش جنگیدهاند، تحت فرماندهی واحد دولت سوریه بودهاند. ماهم تحت فرماندهی دولت سوریه کمک میکردیم.»
از جانب دیگر، ایران و پاکستان از کشورهایی در منطقهاند که بارها به حمایت از گروههای تروریستی متهم شدهاند؛ اما هر بار این اتهام از سوی دو کشور رد شده است.
پرسشی که این وسط به میان میآید، این است که آیا حضور گروههای «فاطمیون و زینبیون» میتواند خطری برای آغاز جنگ نیابتی در افغانستان باشد؟
شماری از آگاهان سیاسی، به این باورند که همسایگی ایران و پاکستان و هممرز بودن این کشورها به نحوی است که گروههای تروریستی بهسادگی میتوانند در آن مرزها حضور و فعالیت داشته باشند.
به گفتهی این آگاهان، ایران داعیهدار اسلام از نوع شیعی آن است و اینطرف پاکستان داعیهدار اسلام از نوع سنی آنکه سبب ایجاد رقابت منفی در منطقه شده است.
علیاکبر جمشیدی، نمایندهی مجلس میگوید که ایران از بیتوجهی دو کشور و فرصتی که این وسط به میان آمده، به گونهی درست استفاده میکند.
آقای جمشیدی میگوید؛ این کار «بیشترین تأثیر را بالای کشورهای منطقه بهویژه افغانستان میگذارد. بیشترین ضرر را افغانستان میبیند، چون زیاد تسلط به مرزهای خود ندارد. در این بازی، پاکستان و افغانستان نمیتوانند از اتباع خود، حفاظت کنند. ایران است که دست بالا دارد و هم از مهاجرین پاکستان و هم افغانستان استفاده میکند.»
به باور او، حکومت افغانستان و پاکستان نباید اجازه بدهد که از مهاجرانشان برای آغاز جنگ نیابتی استفاده شود.
در کنار تمام گمانهزنیها، خطر دیگری که متوجه افغانستان شده این است که بهتازگی روابط افغانستان با ایران بیش از اندازه نزدیک شده است؛ در کنار روابط اقتصادی، دیدار مقامهای امنیتی افغانستان، نشاندهنده روابط تازهی امنیتی نیز است. اگر چنین باشد و افغانستان با برقراری رابطههای مرموز با ایران ادامه بدهد، بدون شک حمایت امریکا را از دست میدهد. چیزی که سبب شکست حکومت در برابر طالبان هم در میدان جنگ و هم در میز مذاکره خواهد شد.
پیشبینی میشود که حکومت نتواند بدون جلب حمایت کشورها و گروههای مخالف طالبان، اقتدار کاملی در مبارزه با این گروه داشته باشد؛ بنابراین، تمکین به حضور گروههای شبهنظامی ایران در خاک کشور دور از امکان نیست. در صورت چنین تصمیمی، جنگ گروههای شیعی با طالبان در افغانستان در خواهد گرفت که میتواند سناریوی جنگ سوریه را در کشور پیاده کند.