طالبان به معنای طلبهها، گروهی که دارای عقاید دُگم مذهبی و دارای ریشههایی در مکتب حنفی- دیوبندی است. البته نمیتوان ادعا کرد که طالبان، متأثر از یک مکتب ایدیولوژیک خاصیاند؛ بلکه ذهنیت و رفتار آنان آمیزهای از چند مکتب افراطگرای دینی است. علاوه بر تاثیرپذیری از دو مکتب سلفیگری و دیوبندی، طالبان از وهابیت هم متاثرند.
طالبان، در عملکرد شان بیشتر از اینکه بر مبنای دیوبندی عمل کنند، قشری و قبیلهای رفتار میکنند. آنها حتا با اخوانیها و جماعتیها هم سر سازش ندارند و در اندیشهی طالب عرف و قبیله بر دین برتری دارد. طالبان با پشتوانه و راهنمایی سازمان اطلاعات نظامی و ارتش پاکستان، تجهیز و وارد افغانستان شدند. رهبر کنونی طالبان، پس از مرگ ملا محمد عمر آخند و مرگ ملا اختر محمد منصور، «هبتالله آخوندزاده» است.
روز ۱۰ اکتبر ۱۹۹۴، در اوج جنگهای داخلی افغانستان، گروهی وارد منطقه «سپینبولدک» ولایت کندهار شدند و نام خود را «تحریک اسلامی طلبای کرام» نهادند و با شعار «جهاد با شرک و کفر» و اینکه «هر کس کشته شود به بهشت خواهد رفت» به زودی پیروان زیادی در افغانستان پیدا کردند. در بدو امر، مردم افغانستان به این گروه خوشبین بودند و گمان میکردند، آنها میتوانند به جنگهای داخلی افغانستان پایان دهند.
تحصیلات
ملا محمد عمر در سپتمبر ۱۹۹۴ در زادگاهش کندهار با ۵۰ شاگرد/دانشآموز، گروهی را بنیاد گذاشت. ملا عمر که در تجاوز سربازان «ارتش سرخ» به مجاهدین پیوستهبود، ناامید شده بوده که پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان، قانون اساسی «اسلامی» نشده است. او با گروه ۵۰ نفریاش، متعهد شد تا افغانستان را از دست جنگسالارها و مجرمان نجات بدهد.
پس از چند ماه، ۱۵.۰۰۰ طلبه، اغلب از پناهندگان افغان در مدارس دینی پاکستان به گروه طالبان پیوستند.
دولت ایالات متحدهی امریکا بهصورت مخفی کتابها و مواد درسیِ این مکاتب را با محتوای خشونتآمیز و ترغیب و تهییج شاگردان به جنگ و جهاد، از زمان حملهی ارتش سرخ به افغانستان تهیه میکرد. طالبان نیز از کتابها و مواد درسی اِمریکایی استفاده میکردند.
آژانس توسعهی جهانی ایالات متحده در دههی ۱۹۸۰، میلیونها دالر برای تهیهی کتابهای درسی به این مدارس، هزینه کرد.
ورود به کابل
طالبان روز ۲۶ سپتمبر ۱۹۹۶ شهر کابل، پایتخت افغانستان را از کنترول دولت مجاهدین خارج کردند. آنان به محض ورود داکتر نجیبالله احمدزی، رییسجمهوری افغانستان و برادرش شاهپور احمدزی را کشتند و جنازههایشان را در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان، به نمایش عمومی گذاشتند. سپس به مرور، حدودِ سه چهارم خاک افغانستان را تصرف کردند.
امارت اسلامی طالبان
منتهای هدف طالبان در دورهی زمامداری شان بازگشت به شیوهی حکومتداری «امیر عبدالرحمان» بود. آنان بنا داشتند با اتکا به قوم پشتون و سهم اندک تاجیکها، افغانستان را کنترل کنند.
طالبان سپس نام حکومت خود را «امارت اسلامی افغانستان» گذاشتند و تشکیلات خود را از طریق رادیو افغانستان اعلان کردند. کشورهای پاکستان، امارات عربی و عربستان سعودی سه کشوری بودند که طالبان را به رسمیت شناختند.
طالبان پس از استقرار، این افراد را تعیین کردند:
ملا حمد ربانی-رییس شورای کابل
ملا محمد غوث-رییس سیاسی/نظامی لوگر
ملا احسان الله-مسؤول مناطق اشغالی
ملا شیر محمد ستانکزی-وزیر خارجه
ملا احسان الله احسان-رییس بانک مرکزی
ملا امیر خان متقی-وزیر اطلاعات و فرهنگ
ملا فاضل احمد-رییس امنیت ملی
حامد کرزی-نماینده در سازمان ملل (مورد پذیرش کرزی واقع نشد)
ملا عبدالرقیب-وزیر مهاجرین
ملا محمد حسن-والی کندهار
ملا یارمحمد-والی هرات
ملا کرامت الله-والی پکتیا و پکتیکا
در سال ۱۹۹۸، امارت اسلامی طالبان ۹۰ درصد از خاک افغانستان را در اختیار داشت. در ماه دسمبر ۲۰۰۰، سازمان ملل، به دلیل نقض حقوق بشری شهروندان افغانستان، تبدیلشدن افغانستان به قلمرو امن برای «تروریست»ها و حمایت نامحدود طالبان از اسامه بن لادن تروریست جهانی، تحریمهای سنگینی را علیه افغانستانِ تحت رهبری طالبان وضع کرد.
در ماه اکتبر ۲۰۰۱، ایالات متحده با همراهی «اتحاد شمال»، امارت اسلامی طالبان را از میان برداشت و رهبری این گروه به پاکستان فرار کردند.
افغانستانِ طالبان
وقتی که گروه طالبان در سال ۱۹۹۶، به قدرت رسید، از اثر ۲۰ سال جنگ مداوم، زیرساختهای افغانستان تماماً نابود شده بود. تقریباً تمامی منابع کشور از بین رفته بود. کمبود شدید نیازمندی های اساسی؛ مانند آب آشامیدنی، غذا و مسکن، مردم را در وضعیت آزاردهندهای قرار داده بود. به اضافه، ساختار خانوادگی/قبیلهایِ که افغانها بهوسیلهی آن شبکهی نیازمندیهای اجتماعی/اقتصادی شان را تامین میکردند، بهشدت آسیب دید. مرگومیر کودکان در دورهی طالبان، بالاترین میزان در جهان بود. یک چهارم از کودکان در افغانستانِ طالبان، پیش از رسیدن به ۵ سالگی جان دادند.
کار و فعالیت سازمانهای خیریه و کمکرسانِ جهانی، برای ارائهی خدمات و تامین مواد غذایی و دیگر نیازمندیهای اولیه، بسیار مهم و با ارزش بود؛ اما طالبان به کمک و فعالیت سازمانها و موسسههای خارجی شدیدا «مشکوک» بودند. در سال ۱۹۹۸ زنان بدون سرپرست/بیوه که تحت پوشش برنامههای مددرسان سازمان ملل قرار داشتند، تنها در شهر کابل به ۹۹ هزار تن می رسید. در اثر جنگ و درگیری در شهرهای مزار شریف، هرات و ولایات شمالی افغانستان، بیش از ۷۰۰ هزار تن از شهروندان آواره شدند.
تصمیمگیرندگان طالبان، بهویژه ملا محمد عمر، به ندرت بهطور مستقیم با خارجیهای غیر مسلمان سخن میگفت. در سال ۱۹۹۷ سران سازمانهای جهانی، پس از اعتراض به روش حکومتداری طالبان، از کشور اخراج شدند. طالبان یک کمیشنر زنِ سازمان ملل در امور مهاجرین را مجبور کردند تا از پشت پرده با مهاجرین سخن بگوید که چهرهاش دیده نشود.
وقتی که سازمان ملل متحد به درخواست گروه طالبان تعداد کارکنان زن مسلمان را در افغانستان افزایش داد، طالبان تقاضای بعدی شان را مطرح کردند: تمام کارکنان زن سازمانهای جهانی حین سفر و فعالیت در افغانستان، میبایست محرم/بستگانِ خونی با خود داشته باشند. در ماه جولای ۱۹۹۸، طالبان تمام دفاتر سازمانهای غیردولتی را به زور بستند. در ماه سپتمبر همین سال دفتر سازمان ملل مقیم در کابل نیز بسته شد. وقتی که شرایط بدتر شد و نرخ مواد غذایی افزایش بیسابقهای یافت، قاری دین محمد، وزیر پلان گفت:
«ما مسلمانان معتقدیم که خداوند از یک راهی حتماً غذای ما را خواهد رساند. سازمانهای خارجی به تصمیم خودشان کابل را ترک کردند. ما آنها را اخراج نکرده ایم.»
ادامه دارد.