سلیمه رحمان؛ پزشک افغان که روزانه جان ۲۰ تن را در پاکستان نجات می‌دهد

علی شیر شهیر
سلیمه رحمان؛ پزشک افغان که روزانه جان ۲۰ تن را در پاکستان نجات می‌دهد

سلیمه رحمان، پزشک افغان است که در یکی از شفاخانه‌های بزرگ شهر راولپندی پاکستان، مردم فقیر و مهاجران را معاینه می‌کند. با شیوع ویروس کرونا در این شهر، به تعداد مریضان این شفاخانه افزوده شده و سلیمه باید روزانه از ده‌ها فرد مشکوک به ویروس کرونا، آزمایش بگیرد.

خانم رحمان به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید، با آن که تخصص او در بخش نسائی ولادی است؛ اما با افزایش واقعات مثبت ویروس کرونا، او در حال حاضر از مراجعه‌کنندگان، تست کرونا می‌گیرد و به بیماران این بیماری رسیدگی می‌کند.

او تأکید می‌کند: «من در این شفاخانه دوره‌ی استاژ خود را سپری می‌کردم؛ اما با شیوع ویروس کرونا من از مسؤولان شفاخانه تقاضا کردم که اینجا می‌مانم؛ چون افراد مشکوک زیادی نیاز به معاینه داشتند.»

پیش از این خانم رحمان در بخش نسائی ولادی، روزانه به بیش‌تر از ۲۰ مراجعه‌کننده رسیدگی می‌کرد که حداقل ده تن از این مراجعه‌کنندگان برای تولد طفل شان، نیاز به عملیات داشتند.

سلیمه کارشناسی‌اش را در دانش‌کده‌ی طب راولپندی خوانده است و اکنون بیش‌تر از پنج سال است که در این شفاخانه کار می‌کند. او در این شفاخانه نخست به‌ عنوان کارآموز و سپس برای سپری کردن دوره‌ی استاژ و حالا که سال آخر تحصیلش است، به عنوان رضاکار در این شفاخانه کار می‌کند.

شفاخانه خانوادگی مقدس (Holy Family Hospital)، یکی از بزرگ‌ترین شفاخانه‌های پاکستان است که ۸۰۰  بستر دارد و به گفته‌ی سلیمه، این شفاخانه در یک زمان بیش‌تر از ۸ هزار مراجعه‌کننده دارد.

نخستین پزشک ترکمن

سلیمه در دنیای مهاجرت در پاکستان به دنیا آمده است. رحمان، پدر سلیمه با شمار زیادی از ترکمن‌های قریه‌ی آقچه‌ی ولایت جوزجان در سال ۱۹۸۲، در جریان جنگ‌های اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، به پاکستان مهاجر شدند.

رحمان می‌گوید که او تنها ۱۳ سال داشت، زمانی‌ که به اردوگاه پناهندگان «سوابی» در خیبرپشتونخواه پاکستان توسط سازمان ملل جابه جا شد. رحمان حالا که ۳۷ساله است، در منطقه‌ی «اتک» پاکستان در نزدیکی شهر اسلام‌آباد زندگی می‌کند. او، شش فرزند دارد و سلیمه فرزند دوم او است.

مهاجران افغانی که در ابتدا نمی‌توانستند در پاکستان درس بخوانند و بیش‌تر آن‌ها به شغل قالین‌بافی مصروف بودند، در آن زمان رحمان پدر سلیمه به کار فراتر از قالین‌بافی دست زد. او با چند تن از دوستانش، شرکت توزیع قالین را افتتاح کرد. کار و بار رحمان با گذشت چند سال، چنان رونق گرفت که او برای یک هزار خانواده در شهر اتک، توزیع قالین داشت و تولیدات او سالانه به ۲۰ هزار متر رسید. رحمان و هم‌کارانش مشتریان خارجی پیدا کردند و قالین‌هایی که با دستان مهاجران افغان در پاکستان ساخته می‌شد، به امریکا و استرالیا صادر شد.

اما رونق گرفتن کار و بار افغان‌های مهاجر در شهر اتک، هیچ‌گاهی از درد بی‌سواد ماندن کودکان آن‌ها نکاست. رحمان می‌گوید که یکی از مشتریان او بازرگان بزرگ امریکایی بود که هر بار با سفرش در پاکستان، در خانه‌ی او به مهمانی می‌آمد. رحمان از این شهروند امریکایی برای شامل شدن کودکان افغان به مکاتب دولتی درخواست کمک می‌کند.

در سال ۱۹۹۵ میلادی این بازرگان امریکایی، برای کودکان افغان در شهر اتک پاکستان مکتب «برکت» را ساخت و تمام مصارف این مکتب را به دوش گرفت. اکنون که از فعالیت این مکتب ۲۵ سال می‌گذرد، حدود ۱ هزار و ۲۰۰ دانش‌آموز مهاجر در آن درس می‌خوانند.

سلیمه یکی از دانش‌آموزان همین مکتب است که اکنون به مقام داکتری یکی از بزرگ‌ترین شفاخانه‌های پاکستان رسیده است. سلیمه نخستین پزشکی از جامعه‌ی ترکمن افغانستان است. سلیمه می‌گوید که در تمام قوم ترکمن دو پزشک زن وجود دارد؛ من نخستین استم و یک دختر دیگر هم تازه به دانش‌کده‌ی پزشکی راه یافته است.

رحمان، پدر سلیمه می‌گوید: «من به عنوان پدر سلیمه که برای کودکان افغان خیلی زحمت کشیده‌ام، خیلی خوش‌حال استم که زحمات ما نتیجه داده است. من زحمت کشیدم که پسران و دختران ما بتوانند درس بخوانند و این ثمرش است. من زمین و جایداد برایم نساختم، صرف برای آینده‌ی اولادهایم زحمت کشیده‌ام.»

انسانیت مرز نمی‌شناسد؛ اما قوانین چرا!

سلیمه از این که در حال حاضر در یکی از شفاخانه‌های معتبر پاکستان کار می‌کند، نهایت خرسند است و افتخار می‌کند که برای مردم فقیر و مهاجران در این شفاخانه خدمت می‌کند. او می‌گوید، برایش مهم نبوده که مریض شهروند کدام کشور است و از کدام قوم. او برای تمام مریضان صادقانه زحمت کشیده است که بتواند زندگی آن‌ها را نجات دهد.

خانم رحمان اما نگران روزهای آینده است؛ زمانی‌ که از دانشگاه فارغ شود، دیگر نمی‌تواند در این شفاخانه کار کند. بر اساس قانون کار پاکستان، او از جمله مهاجرانی است که حق کار رسمی در این کشور را ندارد.

سلیمه می‌گوید: «ما همین‌جا تولد شده ‌ایم، بزرگ شده ‌ایم، با تمام زحمت درس خوانده ‌ایم، و صادقانه پنج سال است که در شفاخانه زحمت می‌کشم؛ اما این قوانین است که انسانیت را تقسیم می‌کند و تنها حق کار را برای شهروندان اصلی پاکستان می‌دهد.»