روزهایی که می‌گذرد؛ نگاهی به افغانستان ناخوش

مجیب ارژنگ
روزهایی که می‌گذرد؛ نگاهی به افغانستان ناخوش

سه‌ی پس از چاشت دوشنبه – ۲۷ دلو- کاروانی از پولیس ملی، در حال گذر از بازار ولسوالی المار فاریاب است. سربازانی در این کاروان هستند که لحظه‌به‌لحظه به زندگی می‌اندیشند و این‌که از جنگ و جنگ‌هایی که پیش رو دارند، زنده و سالم بیرون بیایند. سربازان در خیال و ترس خودشان غرق‌اند که ناگهان، انفجار بزرگی خودروی آن‌ها را به آتش می‌کشد، جنگ هفت تن این سربازان به پایان می‌رسد و دیگر ترس شکست و یا لذت پیروزی در جنگ را ندارند و زندگی به همین سادگی، هفت گودالی را از آن‌ها پر می‌کند. این سربازان در حالی کشته شدند که خودروی‌شان از روی ماین جاسازی شده در کنار خیابان رد شد.
کریم یورش، سخن‌گوی پولیس فاریاب، به صبح کابل می‌گوید که ماین از سوی طالبان جاسازی شده بود. به گفته‌ی آقای یورش، پس از انفجار ماین، سربازانی که سالم مانده‌اند، با جنگ‌جویان طالب درگیر می‌شوند. گلوله‌های زیادی میان دو سوی جنگ ردوبدل می‌شود و زندگی‌های زیادی زخمی. تا پایان درگیری، ده جنگ‌جوی طالب کشته و زخمی‌ می‌شود.
شب پیش‌ازاین، شماری از شهروندان کشور برای هم‌یاری با سربازان امنیتی در دفاع از جان و مال‌شان در پاسگاه‌هایی در ولسوالی امام صاحب کندز گرد هم آمده و زیر سایه‌ی شب، به ادامه‌ی تاریک‌روشن زندگی نگاه می‌کردند. چرت این سربازان دیری دوام نمی‌کند که جنگ‌جویان طالب، بر آن‌ها هجوم می‌آورند. در چند دقیقه مرمی‌پراکنی دو طرف، هفت سرباز خیزش مردمی کشته می‌شوند و سه تن‌شان زخمی.
ولایت کندز در شمال‌شرق افغانستان، پیوسته مرکز فعالیت و پناه گاه جنگ جویان طالب بوده است تا جایی که یک بار این ولایت در ۲۰۱۵ به دست همین گروه سقوط کرد.
این تصویر تنها به همین دو ولایت خلاصه نمی‌شود؛ بلکه ویروسی است که به همه‌ی کشور و حتا در پایتخت گسترش یافته و هر روز گودال‌های تازه‌ای برای شهروندان حفر می‌کند.
در روزهای اخیر، شمار انفجارها و حمله‌های تروریستی تا جایی در شهر کابل افزایش یافته است که شهر دیگر رنگ و بوی خودش را از دست داده و دو-سه انفجار در روزبرای شهروندان عادی است.
فعالیت‌های تخریبی گروه طالبان که قرار بود با دولت افغانستان به صلح برسد، این روزها بیشتر از آن افزایش یافته که بتوان به رسیدن به صلح با این گروه باورمند شد؛ چیزی که از همان شروع ناممکن بود.
پس از نزدیک به بیست سال درگیری میان گروه طالبان و دولت افغانستان و ناتو، سال پار، دونالد ترامپ، رییس جمهوری پیشین امریکا، با گروه طالبان توافق صلحی را امضا کرد و در ظاهر به جنگ خود در افغانستان نقطه‌ی پایان گذاشت. برای دولت امریکا مهم نبود که این نقطه‌ی پایان توهمی، آغاز خونین دیگری را برای شهروندان افغانستان رقم می‌زند.
به اساس توافق صلح طالبان-امریکا که در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ در قطر امضا شد، گروه طالبان متعهد شد که دیگر به نیروهای امریکایی و ناتو حمله نکرده و از منافع امریکا در افغانستان دفاع و پشتیبانی کند. در عوض امریکا، متعهد شد که دولت افغانستان را ناچار به رهایی زندانیان این گروه بکند و از سویی هم گفت‌وگوهای صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان را سامان بدهد تا به دولت پساصلح با طالبان برسیم. همین‌گونه به اساس توافق‌نامه، امریکا باید نیروهایش را تا پایان ماه می از افغانستان بیرون کند.
به اساس توافق‌نامه‌ی صلح دوحه، دولت افغانستان بیشتر از ۵ هزار زندانی گروه طالبان را از بند آزاد کرد و وارد گفت‌وگو با این گروه شد؛ چیزی که نه‌تنها به رسیدن به صلح با این گروه کمکی نکرد، بلکه سربازان جنگی این گروه را بیشتر کرد؛ زیرا بیشتر زندانیان رهاشده‌ی طالبان به میدان جنگ برگشته‌اند و شماری‌شان نیز کشته شدند.
دست طالبان به دامن روسیه و ایران
از شروع گفت‌وگوهای صلح روشن بود که طالبان هیچ اراده‌ای برای رسیدن به صلح ندارند و تنها برای قدرت می‌جنگند؛ چیزی که از خواست‌های طالبان در جریان گفت‌وگوها روشن بود.
در آخرین رویداد مهم؛ در باخت ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا، طالبان پتک محکمی به سرشان خوردند. جو بایدن، رییس جمهور امریکا، پس از پیروزی‌اش، اجرای توافق‌نامه‌ی صلح دوحه را به تعلیق درآورد و خواست برای صلح با طالبان و سیاست خارجی امریکا در برابر افغانستان، راه‌کار خودش را پیاده کند.
در گزارشی از بی‌بی‌سی آمده است که آنتونی بلینکن روز سه‌شنبه (۳۰ جدی/ ۱۹ جنوری) در نشست اعضای کمیته‌ی خارجی سنای امریکا، گفت که بایدن از جزییات توافق‌نامه آگاه نیست و آن را بررسی می‌کند.
به اساس توافق‌نامه‌ی صلح دوحه تا ماه می سال روان، نیروهای امریکایی باید از افغانستان بیرون شوند؛ اما تصمیم دولت تازه‌ی امریکا، کاخ رویایی امارت اسلامی طالبان را فرو ریختاند. دولت تازه‌ی امریکا تصمیم به ماندن بیشتر در افغانستان را گرفت؛ چیزی که باعث شد، گروه طالبان به‌کلی از امریکا ناامید شده و حمله‌های تروریستی خویش بر نیروهای امنیتی و شهروندان افغانستان افزایش داد.
پس‌ازاین اظهارنظر و بحث بررسی توافق‌نامه، هیئت گفت‌وگو کننده‌ی صلح گروه طالبان، از میز گفت‌وگو کنار رفته و دست به دامن رقیبان سیاسی امریکا –ایران و روسیه- انداخت.
ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان، در ۷ دلو سال روان، در درون هیئتی از قطر به ایران رفت. نعیم وردک، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، روز سه‌شنبه (۷ دلو)، در برگه‌ی توییترش نوشت که این سفر، با دعوت رییس‌جمهوری ایران انجام شده است.
هرچند در بیرون ماجرا، هیئت طالبان در جریان این سفر، با مقام‌های ایرانی درباره‌ی روابط دوجانبه، وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران، وضعیت فعلی سياسى و امنيتى افغانستان و منطقه گفت‌وگو کردند؛ اما بحث اصلی که می‌تواند میان هیئت طالبان و دولت ایران مطرح شده باشد، همکاری‌های ایران با گروه طالبان و حمایت بیشتر تسلیحاتی و مالی این گروه از سوی ایران است.
پیش‌ازاین نیز هیئتی از گروه طالبان به رهبری ملا عبدالغنی برادر به ایران رفته و با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه‌ی این کشور، دیدار داشته است.
این‌همه در حالی اتفاق می‌افتد که ایران به پشتیبانی و تمویل گروه طالبان متهم است؛ اتهامی که پارلمان افغانستان مدعی است، می‌تواند آن را مستند کند.
دیدار هیئت طالبان با مقام‌های بلندپایه‌ی ایرانی، پرده‌هایی را نیز از روی نقاب صلح‌خواهی طرف‌ها برداشت. در این دیدارها، آقای ظریف، به طالبان تعهد سپرد که از «دولت فراگیر اسلامی» در افغانستان حمایت می‌کند. این گفته‌های آقای ظریف، همکاری‌های پنهانی ایران با طالبان را آشکار می‌کند؛ زیرا پشتیبانی از دولت فراگیر اسلامی در افغانستان، همان سیاست دینی جمهوری اسلامی ایران است که با آن در سوریه و لبنان جوی خون جاری کرده است؛ کشتن برای رسیدن به حکومت اسلامی، شعاری است که ایران و طالبان را در یک مسیر قرار می‌دهد، با این تفاوت که ایران سیاست می‌گذارد و طالبان سربازان جنگی آن استند.
از سوی دیگر، علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ایران، نیز در توییتی نگاشته است که گروه طالبان برای مبارزه با امریکا مصمم است. این حرف آقای شمخانی، پشتیبانی ایران از کنشگری‌های گروه طالبان را برجسته‌تر از پیش می‌کند. از سویی هم این رویکرد ایران، ناشی از تنشی است که از سال‌ها به این‌سو با امریکا دارد.
ایران می‌خواهد از طالبان در برابر امریکا استفاده کند؛ اما بازنده‌ی اصلی این نبرد شهروندان افغانستان‌اند که همه روز کشته و زخمی می‌دهند؛ زیربناهای اقتصادی و اجتماعی‌شان از میان برداشته می‌شود.
گروه طالبان که از امریکا ناامید شده، دست به هر دامنی می‌برد تا به ادامه‌ی جنگ آن بر ضد شهروندان افغانستان کمک کند؛ ایران نیز از این آب به گل مانده، ماهی دل خواه خویش را می‌گیرد.
همین‌گونه بخش دیگری از هیئت گفت‌وگوکننده‌ی طالبان، پس از ترک میز گفت‌وگو، به روسیه رفت. محمدنعیم، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر در توییتی نوشته است که بخشی از این گروه، روز چهارشنبه، هشتم دلو به روسیه رفته است.
در این دیدار، هیئت طالبان با ضمیر کابلوف، نماینده رییس جمهور روسیه در امور افغانستان در وزارت خارجه این کشور دیدار کرد. در این نشست روی وضعیت کنونی گفت‌وگوهای صلح افغانستان و اجرای کامل توافق‌نامه امریکا – طالبان بحث شده است. حالا بحث مهم این است که روسیه به گونه‌ی رسمی جانب صلح افغانستان نیست و به اساس اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر، نمی‌تواند دخالتی در امور صلح افغانستان داشته باشد؛ اما این‌که گروه طالبان از این کشور خواستار تطبیق توافق‌نامه صلح دوحه می‌شود، خود بیانگر رابطه‌ی خوب طالبان با روسیه است و تقلای طالبان برای رسیدن به قدرت.
در سوی دیگر ماجرا، طالبان در کنار قوی‌سازی روابط بین‌المللی‌اش، شیوه‌ی جنگی‌اش را در برابر شهروندان افغانستان تغییر داده و این روزها، به دلیل راحتی کار، استفاده از ماین‌های مقناطیسی و ترورهای هدفمند را افزایش داده است تا این‌گونه بتواند با حمله‌های کوچک تروریستی، وحشت بیشتری در میان شهروندان بیافریند.
در گزارش یوناما که روز دوشنبه (۲۷ دلو)، نشر شد، آمده است که پس از آغاز گفت‌وگوهای صلح در دوازدهم سپتامبر ۲۰۲۰، ۱۱ فعال حقوق‌بشری و کارمند رسانه‌ای در افغانستان کشته شده است.
سال پیش رو، چه رنگی خواهد داشت؟
از کنش‌ها و واکنش‌های دولت افغانستان و گروه طالبان در روزهای اخیر چنین برمی‌آید که در سال ۱۴۰۰ افغانستان جنگ خونینی را پیش رو دارد.
حمدالله محب، مشاور شورای امنیت ریاست‌جمهوری، شنبه (۲۵ دلو) در نشتی گروه طالبان را مسئول بن‌بست کنونی گفت‌وگوهای صلح دانست و تأکید کرد که طالبان پس از سفرشان به پاکستان به ادامه‌ی گفت‌وگوهای صلح تمایلی نداشته و در گفت‌وگوهای رسمی شرکت نکرده‌اند. «طالبان خواستار قدرت مطلق‌اند و نمی‌خواهند که مشارکت داشته باشند. خواستن قدرت مطلق، صلح‌خواهی نیست که طالبان آن را می‌خواهد.»
مشکل طالبان به این‌جا نیز به پایان نمی‌رسد؛ در سوی دیگر بازی‌های سیاسی طالبان، این گروه خواستار برکناری اشرف غنی و آمدن حکومت موقت شده است.
این‌ها خود نمایانگر پروژه‌انگاری صلح افغانستان از سوی طالبان است؛ تا روندی با نیت‌های صلح‌خواهانه‌ی این گروه.
با این‌همه گروه طالبان با استفاده از فرصت یک ساله که توافق‌نامه‌ی صلح دوحه در اختیارش گذاشت، توانسته است نیروهایش را گردآوری و سامان بدهد؛ زیرا در این یک سال، ارتش افغانستان در حال دفاع فعال بود و گروه طالبان بدون هراس به قوی‌سازی خود، ادامه داد. این روزها گروه طالبان آماده‌ی گسترش جنگ استند و برای همین به شهرهای افغانستان نزدیک شده‌اند. از سویی هم چندی پیش شبکه‌ی خبری ان‌‌بی‌سی، به نقل از یک فرمانده ارشد طالبان در هلمند، در گزارشی نوشته است که فرماندهان طالبان از رخصتی‌های زمستانی به میدان جنگ فراخوانده شده‌اند. این فرمانده طالبان، در گفت‌وگو با ان‌بی‌سی گفته که فرماندهان و والیان این گروه، برای اشتراک در نشست‌هایی به خاطر تعیین راهبرد جنگی سال ۱۴۰۰، بحث روی بن‌بست گفت‌وگوهای صلح با دولت افغانستان و تغییر راهبرد امریکا در مورد موافقت‌نامه‌ی قطر، فراخوانده شده‌اند. همین‌گونه‌ گروه طالبان در واکنش به ماندن ناتو پس از ماه می، گفته است که در صورت ماندن نیروهای ناتو‌، با آن‌ها نیز به جنگ برخواهد خواست؛ چیزی که دامنه‌ی جنگ را گسترده‌تر می‌کند.
با توجه به شرایط کنونی افغانستان، موقعیت گروه طالبان و پشتیبانی‌های بین‌المللی از این گروه، به‌احتمال زیاد سال پیش رو سال مرگباری برای ارتش و شهروندان افغانستان است؛ زیرا گروه طالبان در یک سال استراحت گفت‌وگوهای صلح، به‌اندازه‌ی زیادی قوی شده و از سویی هم همکاری این گروه با القاعده و داعش در افغانستان، می‌تواند جنگ سال پیش رو را چندبعدی و پیچیده نیز کند. چون به اساس گزارش وزارت خزانه‌داری امریکا گروه طالبان هنوز هم با شبکه‌ی القاعده رابطه‌ی نزدیکی دارد.
سال پیش رو برای این‌که دولت افغانستان بتوانند با گروه طالبان، القاعده و داعش خوب بجنگد و میزان آسیب‌پذیری ارتش و شهروندان را کاهش بدهد، باید از پیش آمادگی کامل نبرد برای سال پیش رو را روی دست بگیرد، روش جنگی‌اش را مؤثرتر کرده، نیروی هوایی کشور را تقویت کرده و از سویی هم برای بیداری افکار عمومی از افتادن در دام تروریزم برنامه‌های منسجم آگاهی‌دهی را روی دست گرفته و از سویی هم برای کاهش فقر سرمایه‌گذاری کند.