در فوتبال به دلیل اغتشاش تماشاگران، نبود امنیت و یا فراهم نبودن زمینهی برگزاری مسابقه در زمین دو تیم مسابقه دهنده، بازی در زمین دیگر -بیگانه- برگزار میشود. بازی در زمین دیگر، فرصت میزبانی، استفاده از مزیت حمایت هواداران، تسلط و آشنایی بر زمین و شانس خلاقیت و نتیجهی دور از انتظار را، از بین میبرد.
حتا اگر این مسأله قیاس معالفارق به نظر آید؛ اما از آنجا که فوتبال عین زندگی است و شرایط سیاسی افغانستان این روزها به آن شبیه است، میتوان وضعیت سیاسی کشور را شبیه مسابقهی فوتبال بین تیم حکومت و طالبان دانست. هم از لحاظ پاسکاری سرنوشت مردم بین امریکا، طالبان، ارگ و سپیدار و هم این که آگاهانه یا ناآگاهانه، زمامداران ما این روزها با داوری امریکا، در زمین طالبان بازی میکنند.
شما وقتی در زمین حریف بازی میکنید، تسلط تان را بر بسیار چیزها از دست میدهید و نمیتوانید استراتیژی و تاکتیکها را مطابق خواست تان پیاده کنید. سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر میگوید که هیئت این گروه، دیگر در نشستهای بینتیجهی کابل شرکت نمیکند؛ چون امریکا خطاهای پنجاه-پنجاه را همیشه به سود حریف میگیرد؛ داوری که حکومت افغانستان را مجبور کرده، پیاده و با مشقت فراوان، بدون آب و نان خود را به محل مسابقه برساند و باوجودی که بودجه اش را قطع کرده و هر روز او را تهدید میکند در زمین حریف بازی کند. داوری که یک روز روبهروی وزارت مالیه اشپلاق میزند، روزی دیگر در پیش دروازهی زندانها و بودجهی نیروهای امنیتی!
طالبان هم هر لحظه بهانهی تازه تری دارند و در وقت کشی، دست تیم بحرین را از پشت بسته اند تا سرنوشت بازی به وقتهای اضافه، گل طلایی –هرچند منسوخ شده- و ضربات پنالتی برسد. در ضربات پنالتی، تیمی برنده است که تمرکز بیشتری داشته باشد و قطعا آن گروه، تیم حکومت افغانستان نخواهد بود؛ زیرا اعضای این تیم، از دروازهبان تا نوک حمله، کادر فنی و تدارکات، همه با یکدیگر درگیر اند. یکی انتخابات را بهانه کرده و برای آن که چرا –مثلا- پسر خاله اش برای تیم انتخاب نشده است، با مربی درگیر است و مربی هم با لجاجت و دلایل غیر فنی، فقط حرف خودش را میزند. این وسط چیزی که برای کسی مهم نیست، احتمال شکست از حریف است و این که لحظهها با چه سرعتی به دقیقهای نود نزدیک میشود. لحظههایی که برای طالبان به کندی سپری میشود و برای حکومت با سرعت برق و باد. تیمی که اصلا متوجه آن نیست که داور، دقایقی بعد سوت پایان را خواهد زد و آن وقت دیگر امکان تکرار بازی وجود ندارد و آن وقت، حتا گریه نیز بیفایده است.
در این وقتکشی که بیشتر مطابق خواست و تاکتیک طالبان است، هر دو طرف یکدیگر را متهم میکنند که با خطاهای مکرر، موجب توقف و بازی جوانمردانه میشود. حکومت میگوید طالبان وقتکشی میکنند و طالبان حکومت را به تکلهای فراوان و توقف روند طبیعی بازی متهم کرده و تمام تقصیرها را به آن نسبت میدهد.
طالبان خواهان آزادی یاران ذخیره و در بند شان استند و حکومت میگوید که برخی آنها قاعدهی بازی را رعایت نکرده و دست شان به خون مردم آلوده است. یکی نیست در وسط این بازی بپرسد، فقط همین ۱۵ نفر تنها مردم را به توپ بسته اند یا تمام کسانی که در زندان استند؟ چگونه میتوان طالبان را به افراد خوب، کمی خوب، بد یا کمی بد تقسیم کرد و اصلا معیار شما برای این خوب و بد کردن چیست؟ مثل آن است دو قاتل را که هر دو سه نفر را کشته اند، بگویی این یکی، قربانیان را با مهربانی کشته است و این یکی با خشونت! این وسط مهم کشتن و مرگ انسان است، نه تعداد و نحوهی اجرای آن!
حکومت افغانستان میخواهد طالبانی را آزاد کند که خطر کمتری دارند؛ اما طالبان انتظار دارند، در تبانی پشت پرده با داور، او باید تا این دقیقهی از بازی، دو تا پنالتی به سود آنها میگرفت و از این مسأله شاکی اند؛ اما زیاد برای شان مهم نیست، همین شرایط نیز اگر حفظ شود، آنها به مقصود رسیده و برندهی بازی خواهند بود.
طالبان از شرایط بازی راضی نیستند و با وجود آن که تا امروز همه چیز به سود آنها بوده است، به داور چشم غره میروند که اگر پنالتیها را نگیرد، آنها نیز دیگر از قضاوت و اشپلاقهای او اطاعت نکرده و به جای یازده نفر، با همهی افرادش بازی خواهند کرد؛ آن وقت دست داور و تیم حریف نیز خلاص!
حکومت افغانستان در ابتدا حاضر نبود یاران طالبان را رها کند؛ اما با فشار داور، آن را پذیرفت و با کادرفنی طالبان چند بار به صورت آنلاین گپ زد؛ ولی همیشه رهایی آنها را منوط به کاهش خشونتها دانسته و گفته است که طالبان باید کمتر خشونت کنند، طالبان هم که چنین قراری با داور نداشتند، دست از بازی خشن بر نمیدارند و در صدد تشدید هرچه بیشتر آن اند.
وقتی در بین هواداران حکومت، بیماری کرونا شایع و آنها قرنطین شدند، داور فشارهایش را بیشتر کرد که حکومت باید به خواستهای او و توافقی که با طالبان داشته است، عمل کند. حکومت هم در شرایط بسیار بدی قرار گرفته است، از طرفی در رقابتی که نیاز مبرم به پیروزی دارد، شرایط بر وفق مرادش نیست و از سوی دیگر، اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، تمام طرفدارانش گرسنه مانده و همه یکصدا شعار «حیا کن، رها کن»، سر خواهند داد و شاید تیم طالبان را تشویق کنند و برای پیروزی آنها هورا بکشند.
فعلا بسیاری به این باور اند که برای داور مسابقه، مهم نیست که چه تیمی برنده میشود و او شاید بیشتر طرفدار پیروزی طالبان و درصدد آن است تا در وقتهای اضافه، پیش از آن که بازی به ضربات پنالتی برسد، آفساید مهاجمان طالبان را نگرفته و یا برای آنها پنالتی بگیرد که کار حکومت در وقت قانونی تمام شود. این وسط نیاز است، کادر فنی و هواداران حکومت هوشیار باشند، ضمن اتخاذ تصمیمها و تاکتیک مناسب، روش بازی شان را تغییر دهند و بهتر است به روش حمله با یک مهاجم پایان داده و با دو مهاجم بازی کنند. اگر از عمق نمیتوانند وارد محوطهی جریمهی حریف شوند، با اورلپ، از کنارهها دفاع حریف را دور زده و خطر ایجاد کنند، تا تمرکز حریف را گرفته و سرنوشت بازی را تغییر دهند. حکومت و هوادارانش اگر استراتیژی و تمهیدات مناسب نداشته باشند، حتما بازی را خواهند باخت و آن وقت افسوس فایدهی ندارد.
حکومت نیاز دارد تا در قدم نخست، هر چه سریعتر با مدیریت مناسب، اختلافهای درون تیمی اش را حل کند، وقتی تیم یکدست شد، همه برای پیروزی هم قسم شوند و با تمام نیرو، برای پیروزی تلاش کنند. آن وقت است که حتا اگر ذهن داور هم متمایل به حریف باشد، نمیتواند مانع پیروزی حکومت شود. حکومت نیاز دارد که همزمان در چند جبهه بجنگد، در برابر بیماری کرونا، گرسنگی هوادارنش، شرایط نامناسب بازی، اشپلاقهای داور و… پیروزی در این بازی شدنی است؛ اگر ابتدا اختلافهای داخل تیمی حکومت حل شود و همه با یک هدف و یک صدا وارد بازی شوند.