من کارگرم، از صلح کار می‌خواهم

هما همتا
من کارگرم، از صلح کار  می‌خواهم

مردی که از پنجاه سال زندگی‌اش، بیشتر آن را در مهاجرت و نابسامانی سپری کرده است. محمدقاسم، یکی از اعضای سابقِ گروه طالبان است که قبل از حمله‌ی این گروه به افغانستان، عضویتش را داشته و بعد از این‌که طالبان با شعار امر به معروف و نهی از منکر به افغانستان حمله کردند، او از گروه طالبان جدا شد و به مجاهدین پیوست.
در سال ۱۳۷۲، در اوج جنگ‌های داخلی افغانستان، گروهی وارد منطقه‌ی سپین‌بولدک ولایت قندهار شد؛ این گروه خود شان را « تحریک اسلامی طلبای کرام» می‌نامیدند. مردم در اوایل با خوش‌بینیِ خاتمه یافتن جنگ‌های داخلی در افغانستان به این گروه نگاه می‌کردند؛ اما روی کار آمدن گروه طالبان در کشور هم‌زمان است با وضع شدن سخت‌ترین قوانین برای مردم، مخصوصا زنان. طالبان در بدو ورود شان به افغانستان، دست به جنایات فجیعی زدند که قتل عام هزاره‌ها در ولایت‌های مختلف افغانستان، مخصوصا بلخ، از نمونه‌های ظلم طالبان بر مردم است. طالبان با رسانه، موسیقی، نقاشی، مجسمه‌سازی و آثار هنری مخالف بودند و مجسمه‌های بودا را در ولایت بامیان، تخریب کردند. هر چند این‌گروه، هرگونه خبرِ مبنی بر اختلاف‌های دورن گروهی شان را پنهان می‌کردند؛ اما گاهی اخبار اختلاف‌های درونی این گروه به بیرون درز می‌کرد که بر اساس همین اختلاف‌ها بعضی از اعضای این گروه از طالبان جدا شده و به مجاهدین پیوستند. محمدقاسم بعد از این‌که از گروه طالبان جدا می‌شود، این‌بار با مجاهدین یک‌جا می‌شود و با طالبان می‌جنگد.
سال‌های حضور طالبان در افغانستان، عده‌ای زیادی را به دامن مهاجرت انداخت. خانواده‌های زیادی از ترس این گروه خوان‌خوار به بیرون از افغانستان، مخصوصا کشور ایران مهاجرت کردند.
‌محمدقاسم که یکی از اعضای سابق گروه طالبان بود، ماندن در افغانستان برای او بیشتر از همه خطرناک بود، او همراه با خانواده‌اش به ایران فرار می‌کند؛ اما مهاجرت پایان روزهای دشوار و ناامنی برای او نیست. ایران بدترین کشور برای مهاجران افغانستانی است. تا کنون ۲٫۵ میلیون از اتباع افغانستان به این کشور مهاجرت کرده اند و در بدترین وضعیت حقوق‌بشری به سر می‌برند؛ اما جنگ و ناامنی در افغانستان اجازه نمی‌دهد تا این مهاجران به کشور برگردند. محمدقاسم در تمام روزهای سخت مهاجرتش به ایران، در یک کارخانه‌ی ریخته‌گری کار می‌کرد تا بتواند مخارج خانواده‌ای هشت نفری را تامین کند.
نگاه ایرانی‌ها به مهاجران افغان، نگاه غیرانسانی و حضور اتباع افغانستان در ۱۵ ولایت ایران کاملا ممنوع است. مهاجر افغان در ایران از مسلم‌ترین حقوق بشری که تحصیل و کار است، برخوردار نیست. در ماه مِی سال ۲۰۱۹ با وارد شدن تحریم‌های آمریکا به ایران، یکی از مقام‌های وزارت خارجه‌ی ایران هشدار داد که اگر فشارهای اقتصادی به ایران افزایش پیدا ‌کند، آن‌ها مجبور می‌شوند تا مهاجران افغان را از این کشور اخراج کنند. این مهاجران کسانی هستند که از جنگ و نبود اشتغال در افغانستان به ایران پناه برده اند. محمدقاسم به خاطر نبود امکانات و شرایط سخت مهاجرت در ایران به افغانستان برمی‌گردد؛ اما خلاف میل او وضعیت در کشور خودش نیز تعریفی ندارد. او مجبور می‌شود تا کراچی‌رانی کند و درآمد روزانه‌اش به ۲۰۰ تا ۳۰۰ افغانی می‌رسد که به سختی می‌تواند مخارج یک خانواده‌ی هشت نفری را تامین کند.
محمدقاسم، روزهای دشواری را در جبهه‌ی جنگ مجاهدین و طالبان سپری کرده است. نزدیک‌ترین دوستانش را از دست داده و با خانواده‌اش بار روزهای سخت مهاجرت را نیز به دوش کشیده است؛ او صلحی را دوست دارد که در سایه‌ی آن زمینه‌ی کاری که مردم بتوانند به راحتی خرج زندگی شان را تامین کنند، مساعد باشد.
به باور محمدقاسم، چهره‌های سیاسی و حتا مجاهدینی که روزی با آن‌ها در یک جبهه جنگیده است، نمی‌توانند از مردم افغانستان در میز مذاکره‌ی صلح با طالبان، نمایندگی کنند: «اونا فقط ده مورد خود شان فکر می‌کنن، برشان اهمیتی نداره که مردم غریب و بیچاره ده چه وضعیت استن؛ اگه همی کسایی که امروز رفتن با طالبان صحبت کدن، می‌تانستن ده آمدن صلح ده افغانستان کمک کنن، تا حالی کاری می‌کدن که مردم از ای وضعیت بیرون می‌شدن.»
اگر یک روز در افغانستان صلح بیاید، محمدقاسم فکر می‌کند که وضعیت زندگی‌اش بهتر می‌شود و کارش رونق پیدا می‌کند. محمدقاسم با هزار امید از گروه طالبان جدا شد و به مجاهدین پیوست، از روزهای سخت مهاجرت عبور کرد و به کشورش برگشت؛ اما جنگ و ناامنی هیچ‌گاهی نگذاشت که او نفس راحتی بکشد.