سنت، عقب‌گرایی و باورهای کهنه، عامل عقب ماندن زنان

راحله یوسفی
سنت، عقب‌گرایی و باورهای کهنه، عامل عقب ماندن زنان

حاکم بودن فرهنگ‌ و سنت‌های بسته‌ی قبیلوی در افغانستان، بسیاری از خانواده‌ها را به‌ این باور رسانده است که زن‌ها از خانه و مردها از صحرا اند. آشپزی، ظرف‌شویی، لباس‌شویی و اولادداری، تنها وظیفه‌ی زنان است و مردان با کار در بیرون، مسؤولیت تأمین خوراک، پوشاک و رفع مشکلات اقتصادی را دارند.
در فرهنگ خانواده‌های افغانستانی، به دلیل باورهای سنتی، عدم تناسب سواد، شرایط و فرهنگ، مردان دستوردهنده و زنان اطاعت‌کننده اند؛ مسأله‌ای که به باور و فرهنگ مسلط بدل شده و زنان از کودکی با این نوع طرز فکر تربیت و با چنین تقسیم وظایف عادت می‌کنند؛ تا جایی‌که حتا خود شان هم با کارهای بیرون از خانه خود را بیگانه دانسته و پذیرفته اند که وظیفه‌ی آن‌ها، فقط درخانه و کارهای خانه، خلاصه می‌شود.
عواملی مثل فقر فرهنگی، بی‌سوادی، کم‌سوادی، محدودیت‌های شغلی، ساختار جامعه‌ی مردسالارانه، ناهنجار‌ی‌های اخلاقی در برخی از محیط‌های کاری، ناامنی، عدم خودباوری، عدم دست‌رسی زنان به تحصیلات‌ عالی در ولایت‌های ناامن افغانستان و تابو بودن کار کردن زنان، از جمله مواردی است که زنان را خانه‌نشین کرده است.
آزیتا جوادی، فعال حقوق زن در افغانستان می‌گوید: «نظر به سنت‌های نادرست افغانستان، در ذهن دختران از کودکی چنین تداعی می‌شود که آنان برای خانه‌دار شدن و ازدواج کردن به دنیا آمده اند؛ به همین دلیل است که با تأسف، دغدغه‌های برخی دختران در افغانستان بعد از ختم دوره‌ی تحصیل ابتدایی، ازدواج کردن، مادر شدن و خانه‌دار شدن است و کم‌تر به کار و فعالیت‌های بیرون از خانه فکر می‌کنند.»
وی افزود، خانواده‌هایی که دخترها و همسرهای شان را به کار در بیرون از خانه اجازه نمی‌دهند، مدعی حفاظت از آنان استند؛ در حالی‌ که در حقیقت آنان را کنترل فیزیکی و سانسور می‌کنند.

زنان خانه‌دار
در افغانستان، زنان زیادی بی‌سواد و یا کم‌سواد اند. طبق آمارها، در حال حاضر حدود ۸۵ درصد زنان افغانستان بی‌سواد اند. بی‌سوادی و کم‌آگاهی زنان از حقوق شان باعث شده که برخی آنان، کار کردن در بیرون از خانه را وظیفه‌ی خود ندانند.
بانو «مینه»، تا صنف ششم مکتب درس خوانده و پس از ازدواج، از ادامه‌ی تحصیل باز مانده است. او که حالا مادر دو کودک است، می‌گوید: «وقتی آب و نانت تیار باشه، چی نیاز است در بیرون کاری کنی. خودم را خوش‌بخت حس می‌کنم؛ چون آرام و آسوده استم و سرم ظلم (خشونت فیزیکی و لفظی) نیست. کار در بیرون، وظیفه‌ی مردا است، آنان مکلف اند، غذا و پوشاک ما را تهیه کنند و در عوض ما باید خدمت‌کار شان باشیم.»
ترکیب «زن» و «خانه» در یک جمله، ارتباطی را میان زنانگی، ازدواج، و مکان سکونت خانواده به وجود می‌آورد. نقش زن خانه‌دار، نقشی خانوادگی است. زن خانه‌دار، زنی است که مسائل مربوط به امور خانه را سرپرستی و هدایت می‌کند؛ بانوی خانواده و همسر صاحب خانه؛ خانه‌دار بودن در افغانستان، تنها به ازدواج ربط ندارد؛ دختران نیز به دلایل مختلف خانه‌داری می‌کنند و از کار کردن در بیرون از خانه محروم اند.
«نجلا محمدی»، یکی از باشندگان کابل می‌گوید: «دو سال قبل سند کارشناسی خود را در رشته‌ی علوم سیاسی گرفتم و تا هنوز بی‌کار استم و مصروف خانه و خانه‌داری.»
زنان، دیدگاه دوگانه‌ای نسبت به خانه‌داری دارند که باعث می‌شود نسبت به آن حس خوب یا بد داشته باشند. برخی زنان، با رضایت کامل خانه‌داری را انتخاب می‌کنند، به خصوص زمانی که مادر استند. احساس خرسند بودن در کنار فرزند، آرامش و نظم بیشتر در خانه، آنان را راضی می‌کند.
بانو فاطمه می‌گوید: «پیش از این‌که ازدواج کنم، در مکتب استاد بودم؛ اما پس از ازدواج، نخواستم کار کنم؛ چون هم‌زمان کار کردن در بیرون و داخل خانه دشوار بود.»

زنان شاغل
بانو «رؤیا دادرس» سخنگوی وزارت امور زنان، به روزنامه‌ی صبح کابل می‌گوید: «در سال‌های اخیر، تغییرات اساسی در وضعیت شغلی زنان آمده است و این وزارت، برای بهبود وضیعت شغلی زنان، برنامه‌های آگاهی‌دهی و حمایتی دارد.»
گزارش تحقیقی، ارزیابی پلان کاری زنان از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ نشان می‌دهد که زنان در زمینه‌ی دست‌رسی به فعالیت‌های اقتصادی، تا هنوز با چالش‌های بزرگی مواجه بوده و رشد کاری آن‌ها تنها چهار درصد افزایش یافته است.
در حال حاضر، زنان ده‌درصد در سطح رهبری حکومت، ۷۸ درصد در بخش تجارت‌های کوچک حضور داشته و رهبری ۱۰۰۰ مؤسسه‌ی تجارتی در شهرها و ولایت‌ها به عهده‌ی آنان است.
از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸، تناسب مشارکت زنان در مجلس نمایندگان، ۶۹ درصد و در مجلس سنا ۳۹ درصد، افزایش داشته است.
در بخش عدلی و قضایی، ۲۱ درصد کارکنان دادستانی کل و ۲۲ درصد کارکنان دادگاه عالی را زنان تشکیل می‌دهند.

فقر فرهنگی
توانایی فیزیکی مردان نسبت به زنان یکی از ابزارهای قدرت است که زمینه‌ی خشونت را فراهم می‌کند. زنان خانه‌نشین که سهم ضعیف یا هیچ سهم اقتصادی در زندگی مشترک خانوادگی ندارند، وابستگی اقتصادی و عاطفی بیشتر به مردان دارند؛ به همین دلیل، مردان تعیین می‌کنند که زنان شان چه کاری انجام دهند یا ندهند.
در جامعه‌ی افغانستان، مردان حرف اول را می زنند؛ ولی حوصله‌ی شنیدن دلیل یا تحمل نارضایتی زنان را ندارند. زن‌ها نیز به خاطر این که زندگی شان از هم نپاشد و یا تنبیه نشوند، از خوشی خود می‌گذرند و حرف مرد خانواده را نسبت به خواسته و اراده‌ی خود، ترجیح می‌دهند.
حس مالکیت مردان بر زنان، بحثی است که ریشه در تاریخ دارد. سنت، باورهای دینی، مذهبی و فرهنگ عام جامعه، باعث شده است که مردها از اهمیت، ارزش و قدرت بالاتر و بهتر نسبت به زنان برخوردار باشند.
تکرار این برتری‌طلبی، به تدریج بدل به سنت و رویه‌ی پایدار شده و زمینه‌های تثبیت و تحکیم فرهنگ مردسالاری را فراهم کرده است.
«سیف‌الله اطهری» استاد ثقافت اسلامی در دانشگاه کابل می‌گوید: «از نظر دین اسلام مانعی برای کار کردن زنان در بیرون از خانه، وجود ندارد؛ به شرطی که حجابش را مراعات کند. عرف ناپسند جامعه است که زنان را از کار کردن در بیرون از خانه باز می‌دارد و ربطی به اسلام و قوانین آن ندارد.»
در هیچ جامعه‌ای، مرد نمی‌تواند خانه‌دار باشد. مردی که بگوید خانه‌دار است، حرفی عجیب و غیر معمول گفته است؛ ممکن است حرفش درست باشد، ممکن است در خانه کار کند و مسؤولیت کارهای خانه را بر عهده داشته باشد؛ اما این امر، خلاف اصول رفتارهای فرهنگی و اجتماعی است.

ویژگی‌های خانه‌داری
کار خانه از سه جهت با کارهای دیگر تفاوت دارد؛ خصوصی است، فردمحور است، حد و اندازه ندارد؛ خانه محل کار است و حدود آن نیز محدوده‌ی زندگی خانوادگی است.
زن خانه‌دار، کالایی تولید نمی‌کند که از نظر اقتصادی دارای ارزش مادی باشد. عمل‌کرد اصلی اقتصادی او نیابتی است؛ با خدمت کردن به دیگران، به آنان امکان می‌دهد تا در فعالیت‌های اقتصادی سهیم باشند، به عوض داشتن نقش تولیدی، زن خانه‌دار به عنوان مصرف‌کننده در خانواده ظاهر می‌شود. کار زن خانه‌دار، کار محسوب نمی‌شود؛ زیرا در قبال آن مزد یا درآمدی ندارد. نه تنها زن خانه‌دار بابت کاری که انجام می‌دهد، مزد دریافت نمی‌کند که گاهی به عنوان مصرف‌کننده بودجه و پول خانواده به او نگریسته می‌شود.