اشاره: از دیرباز، یکی از دلایل عدم رشد بایسته و شایستهی ورزش در افغانستان، عدم رشد و گسترش همزمان ابعاد فنی و تکنیکی جامعهی ورزشی و کمبود ورزشکاران تحصیلکرده بوده است. انگشتشمار اند ورزشکارانی که ضمن تسلط بر فنون ورزش، از نظر علمی نیز به مدارج بالا رسیده باشند. «امیرحسین حسینی»، رییس فدراسیون مویتای کشور، از کسانی است که در میدانهای سیاست، علم و ورزش خوش درخشیده است؛ او جزو نیروهای پیشرو ورزش افغانستان است.
صبح کابل: طبق معمول نخستین پرسش در بارهی مشخصات مهمان است، در بارهی خود تان بگویید.
حسینی: برای این گفتوشنود دوستانه ممنونم. «امیرحسین حسینی» استم، متولد ۱۳۵۷ در کابل، لیسانس فلسفه و جامعهشناسی از دانشگاه کابل و دو ماستری دارم؛ یکی ماستری حقوق عمومی از دانشگاه آزاد اسلامی در کابل و ماستری دیپلماسی و استراتیژی بینالمللی از دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن. از سال ۱۳۸۳ مأمور دولتم و در ورزش نیز ۳۰ سال سابقهی فعالیت مستمر دارم. یک رابطهی دائمی که در موقعیت و نقشهای گوناگون بوده است.
صبح کابل: سابقهی مربیگری تان چقدر است؟
حسینی: سال ۱۳۷۵ وارد جرگهی مربیان، آموزش و باشگاهداری شدم که شش سال طول کشید. از ۱۳۸۱ انجمنهای مویتای و از ۱۳۸۵ فدراسیون مویتای را بنیان گذاشتم که یکسال بعد با حکم رییسجمهور، فعالیتش رسمی شد.
صبح کابل: از همان ابتدا مویتای کار کردید یا در رشتههای دیگر هم بوده اید؟
حسینی: بوکس و ووشو را در سطوح بالا کار کردهام. در بوکس حتا در یک رقابت بینالمللی شرکت کردم؛ اما در ووشو فرصت زیادی نداشتم؛ چون وضعیت سیاسی افغانستان به گونهای بود که ورزشکاران نمیتوانستند، در رقابتهای بینالمللی شرکت کنند. در افغانستان تمام تمرکزم روی مویتای بوده است.
صبح کابل: اگر مجبور باشید از بین ورزش و سیاست، یکی را انتخاب کنید، کدام را برمیگزینید؟
حسینی: سیاست؛ چون در افغانستان با سیاست بهتر میتوان به ورزش خدمت کرد، در حالی که سیاستمداران دنیا به دنبال ورزش میدوند. مشکل ورزش ما این است که سیاستمداران ما، کمتر به ورزش توجه دارند و به اهمیت آن کمتر واقف اند؛ چون خود شان ورزش نکرده اند و از درد ورزشکار باخبر نیستند.
صبح کابل: این یک سؤال دائمی است؛ چرا زمامداران ما به ورزش اهمیت نمیدهند؟ نهادینه نشدن ورزش، ورزشکار نبودن سیاستمداران، نادانی و بیخبری یا دلایل دیگر؟
حسینی: همهی اینها. سیاستمداران ما هیچ کدام ورزشکاران جدی نبوده اند. از طرفی ورزشکاران ما سیاستمداران خوبی نبوده اند. این دو کاملا از یکدیگر دور بوده اند؛ برای همین، درک درستی از دو طرف وجود ندارد؛ دیگر اینکه تمام تمرکز روی امنیت است؛ در حالی که آموزش و پرورش، صحت و سایر خدمات اجتماعی نیز مهم است؛ اما هیچ کسی ورزش را جزو خدمات اجتماعی ندانسته و به قش آن را در تأمین امنیت توجه نشده است که در همان بودجهی امنیتی نیز بخشی از آن میتواند ورزش باشد. نقش ورزش در تأمین وحدت ملی نیز بسیار سمبولیک بوده است.
صبح کابل: وابستگی ورزش و اقتصاد تا چه اندازه است؟
حسینی: چین، جاپان و کوریای جنوبی در آسیا اقتصادهای برتر اند و به همان اندازه ورزش شان هم مطرح است؛ چون سرمایهگذاری میشود؛ در این کشورها وضعیت عمومی زندگی هم بهتر است. بعضی وقتها در مورد جایگاه ورزش افغانستان اغراق و به مردم معلومات نادرست داده میشود؛ مثلا میگویند که امسال ورزش افغانستان در رقابتهای بینالمللی ۶۰۰ مدال گرفته است، اینها معلومات بسیار ناقص و نادرست است و به هیچ عنوان معرف جایگاه ورزش افغانستان در سطح آسیا یا منطقه نیست. به جای این کارها، باید ببینیم در المپیک آسیایی داخل سالُن، افغانستان از ۱۲۰۰ مدال، ۱۰ مدال دارد که ۸ تای آن برنز و از ۸ برنز هم ۷ تای آن با شانس است، نه با توانایی و شایستگی؛ در مجموع شاید گفت که از تمام ۱۰ مدال ما، که خیلی هم ناچیز است، دو سه تای آن با صلاحیت و با شایستگی است. در المپیک آسیایی ببینید چند مدال داریم؟ طلا که اصلا نداریم، نقره هم نداریم و شاید یک دانه داشته باشیم، وقتی رقابتهای المپیک آسیا هر چهار سال، یک بار برگزار میشود، پس این ۶۰۰ مدال از کجا میآید؟ اینها موجب میشود که تصور و توقع نادرست در جامعه ایجاد شود.
صبح کابل: چرا ادارهی ورزش افغانستان در طول این همه سال نتوانست دارای نظم و انضباط باشد و پیشرفت کند؛ هر روزی که گذشت، بدنهی ورزش بیشتر به سمت قومگرایی رفت. زمانی تمام شکایتها این بود که رییسهای بیشتر فدراسیونها از یک ولایت کوچک استند، بعد آمدند تا این تناسب را از بین ببرند که دودش به چشم ورزشکاران رفت!
حسینی: ورزش جای تقسیمات قومی نیست؛ حتا بعضیها میگویند که در تیم ملی باید از همه اقوام باشد، در صورتی که این درست نیست. تیم ملی قرار است برای عزت یک کشور در سطح بینالمللی رقابت کند، باید افراد شایسته در آن باشند. در جایی که باید تناسب برقرار شود، انتصابها است؛ مثلا در تربیت بدنی، یا هر ارگان دولتی افغانستان، مگر میشود که هر چه شایسته است دربست در اختیار یک قوم باشد، سایر اقوام اصلا شایستهای ندارند؟ افغانستان وقتی اقتدار پیدا میکند که از تمام ظرفیتهای موجود، صرفنظر از وابستگیهای قومی، حزبی، زبانی و غیره، استفاده شود. چرا وضعیت ورزشی ما چنین است؟ این موضوع ابعاد گوناگون دارد که ریشهی آن به رهبری کشور بر میگردد؛ ایشان آنقدر سرگرم مسائل سیاسی و امنیتی شده اند که تمام خدمات اجتماعی دیگر را از یاد برده اند. ورزشکاران و جوانان، جمعیت قابل ملاحظهی کشور را تشکیل میدهند؛ اما به آنها توجه نمیشود؟ زمانی گفته میشد کسی در تربیت بدنی باید برود که قوماندان باشد، در غیر آن ورزشکار را کسی دیگر اداره نمیتواند. چنین نگاههای سطحی به ورزش موجب شد که ادارهی ورزش هیچ وقت به اداره بدل نشود. من در این ده سال، ده بار اساسنامهی فدراسیون را برده و تسلیم کردم؛ اما چند ماه دیگر میگویند که اساسنامهی تان اینجا نیست و دوباره بیاورید، اینجا مگر اداره نیست؟ چطور ممکن است که نباشد؟ در بستهای مسلکی چقدر از جایگاه رقابتهایی که در سطح بینالملل برگزار میشود خبر دارند؟ هیچ! فقط نام بازیهای المپیک را شنیده اند که در آن ما یکی دو تا نمایندهی مان، با کارتهای دعوت، نه با سهمیه شرکت میکنند، دیگر هیچ کدام شان نمی دانند که واقعا قهرمان آسیایی یک رشته چه زمانی معتبر است؟ چه زمانی مسابقات واقعا جهانی است؟ پس هزینهها کجا میشود؟ در رقابتهایی شرکت میکنند که یکی دو باشگاه آن هم از یکی دو ولایت شرکت میکنند و نامش را میگذارند مسابقات بینالمللی. حتا رسانههای ما نیز کمتر مسلکی اند. ما در کشور در حال جنگ، باید امید را برای مردم زنده کنیم؛ اما نه با دروغ. مردم افغانستان فکر میکنند که ورزش خیلی پیشرفت کرده و خیلی مدال و دستآورد داریم؛ در صورتی که این طور نیست.
صبح کابل: شما گفتید که ورزش جای پارتیبازی نه، که جای نخبهها است، در مورد مویتای چه؟ آیا در مویتای چنین وضعیتی حاکم است؟
حسینی: کاملا، در مویتای اول سالانه کوشش میشود که انتخابیِ تیم ملی برگزار شود و از تمام ولایتهایی که فعالیت رسمی دارند، دعوت شود؛ جدا از آن، وقتی که شش ماه از انتخابیِ تیم ملی میگذرد و ما مسابقات بینالمللی در پیش داریم، اعضای تیم ملی را جمع کرده و یکی دو نفر از بهترینها در هر وزن، با گزینش هیأت فنی، دوباره رقابت میکنند که در آن هر کسی اول شود، به مسابقات برونمرزی اعزام میشود. در این ۱۵ سالی که مویتای در افغانستان فعالیت داشته، حتا یک مورد نیست که غیر از این بوده باشد.
صبح کابل: یک تعداد از کسانی که در سالهای گذشته همکار شما و عضو فدراسیون بودند، از بدنهی فدراسیون جدا شدند؛ دلیل آنها این بود که فدراسیون مویتای، یکجانبه عمل کرده و قومگرایی میکند؟
حسینی: متأسفانه اتهام قومگرایی یک کلیشه و مد شده است. با تصمیمهای هر کسی که مشکل داشتند، میگویند که قومگرایی میکند؛ در حالی که باید مستند باشد. از تربیت بدنی ببینید، اگر کسی آمده در یک وزنی در رقابتی اول شده و بنا بر موضوعات قومی به مسابقه برده نشده و نفر دوم آن برده شده، هر کسی حق دارد اعتراض کند؛ در حالی که در طول ۱۴ سال یک مورد هم چنین چیزی وجود ندارد؛ دوم، تمام مسابقاتی که ما برگزار کردیم، در تربیت بدنی بوده؛ در آن جا جدا از این که داوران از کابل و ولایات استند، هیأت تربیت بدنی نیز همیشه حاضر است و همیشه میتوانند بروند صحبت بکنند و همانجا حق دارند چیزی که مدعی استند را مطالبه کنند. رقابت اگر نباشد، کسی یک یا دو بار عضو تیم ملی شد، احساس کند که باید دائم عضو تیم ملی باشد، ورزش یا هر مجموعهای پیشرفت نمیکند. ما اگر قومگرایی میکردیم در سال ۲۰۱۰ کاپ بهترین پیشرفت آسیا، در سال ۲۰۱۲ کاپ بهترین پیشرفت جهان، در سال ۲۰۱۸ کاپ تلاش برای تساوی جنسیتی و در سال ۲۰۱۹ در مسابقات جهانی تندیس روح ورزش را نمیتوانستیم برنده شویم. اینها را کسی صلواتی به ما نداده است. ما چرا ۱۴ داور بینالمللی داریم؟ شما ببینید، در تمام ورزشهایی که چند برابر مویتای سابقه دارند، چند داور بینالمللی دارند؟ چرا؟ چون این دید در رهبری فدراسیون بوده که همه رشد کنند. شما ببینید در تلویزیونها آیا از تمام ورزشها وقتی که مصاحبه میشود، غیر از یکی دو نفر مسؤول همان فدراسیون در طول چهارده سال، فرد دیگری در تلویزیونها مصاحبه میکند؟ من نمیبینم!
صبح کابل: یا اگر مصاحبه کنند هم بسیار ضعیف و غیر حرفهای اند؟
حسینی: در مویتای، من حداقل ۲۰ نفر را میتوانم برای شما نام ببرم که میروند مصاحبه میکنند، خوب صحبت میکنند و معلومات دارند؛ این یعنی تمام حرفها پیش رییس فدراسیون نیست و همه خبر دارند. در این فدراسیون، همه رشد کرده اند. در تیم ملی ما سهمیهی قومی نداریم. سهمیهی ولایتی نداریم، سهمیهی باشگاه نداریم؛ بل سهمیهی ملی و شایستگی داریم. برای ما مهم نیست که در هشت وزن تیم ملی، چه کسانی اول شده اند. از یک قوم اند، از یک محله اند و یا از ده قوم و هزار محله! اصل اول و آخر شایستگی است. هر کسی میگوید نیست، خلافش را ثابت کند!
صبح کابل: یکی از چیزهایی که در فدراسیون مویتای جدا از بحث پیشرفت اعضا در بعد فنی مویتای وجود دارد، بحث توجه فدراسیون مویتای به تحصیل و رشد علمی اعضا و کادر فدراسیون است؛ چرا این فرهنگ خوب در فدراسیونهای دیگر نیست؟
حسینی: تشکر میکنم از حسن نظر شما. فدراسیون مویتای، کار خود را با دید بلندمدت، شعار خودآگاهی، پویایی و افتخار شروع کرد. منظور ما از خودآگاهی، شناخت خود ما، جامعهی ما، کشور ما، تاریخ ما و تمام فرازونشیبهایی بوده که در گذشتهی تاریخی، این ملت وجود داشته است. منظور ما از پویایی، یعنی در قید و بند تاریخ و مشکلات نماندن است. ما باید بتوانیم همین ظرفیت را در خود ایجاد کنیم تا با فکرهای جدید آشنا شویم، بپذیریم و پیشرفت کنیم. افتخار با استفاده از این دو مؤلفه، به خاطر کسب افتخار برای خود، خانواده، کشور و ملت، تلاش، مبارزه و زندگی کنیم.
صبح کابل: راهکارهایی که برای این کار داشتید چه بود؟
حسینی: ما دو راهکار داشتیم. یک: افراد باسواد را جذب کنیم و دوم افرادی که علاقهمند اند را به سوی دانش و سواد سوق بدهیم. متأسفانه در بعد اولش، کمتر زمینه بود؛ چون افراد باسواد کمتر به ورزش فکر میکردند، دوم ما میخواستیم یک تغییر مثبت در محدودهی خود ایجاد کنیم و باید از همان علاقهمندیها استفاده میکردیم. به همین خاطر، از تمام دوستان خود خواستیم که بروند درس بخوانند. ما دو سه سال پیش، مراسم تجلیل از یک تعداد فارغان را در یکی از دانشگاههای کابل گرفتیم که حدود سی نفر را تشکیل میداد و از مقطع لیسانس، در رشتههای مختلف فارغ شده بودند. در تیم ملی سال ۱۳۹۸، به تمام کسانی که اول و دوم شدند، بورسیهی یکسالهی کامل زبان انگلیسی در یکی از خوبترین آموزشگاههای زبان انگلیسی در کابل داده شد. گفتیم بروید و انگلیسی یاد بگیرید. در یکی از مراکز آموزشی دیگر، یکساله برای صد نفر، نه تنها قهرمانان، بلکه از اعضای فدراسیون مویتای، که بروند مضامین ساینسی یاد بگیرند.
صبح کابل: مسألهی دیگری که در ورزش است، عدم اعتماد خانواده به باشگاهها و مربیان است که فرزندان، به خصوص دختران شان را اجازه دهند، بروند و ورزش کنند، فدراسیون مویتای برای اعتمادسازی چه کار کرده است؟
حسینی: با توجه به واقعیتهای تلخ جامعه، این نگرانی به جا و درستی است. ما روی باشگاههای بانوان بسیار حساس استیم؛ برای همین، باشگاه بانوان بسیار کم داریم. اول تلاش میکنیم که مربیان از بین بانوان باشند، اگر نشد، نظارت بسیار شدیدی اعمال میکنیم. اعتماد مردم را با نمایش و تبلیغات نمیشود جلب کرد، باید کاری کنیم که مردم اعتماد کنند. چنین است که در رقابتهای مویتای خانوادهها به راحتی شرکت میکنند؛ مثلا خانم، مادر و خانوادهی خود من شرکت میکنند. همیشه به همکارانم در فدراسیون گفتهام اگر احساس کردند که باشگاهی شرایطش مناسب نیست؛ آن را ببندند. باید شرایط طوری باشد که مادر، همسر و دختر هر استاد، ورزشکار و شرکتکننده بتوانند بیایند و راحت در مسابقات و تمرینات حاضر باشند. تا حالا در این کار موفق بوده ایم.
صبح کابل: این که یک ورزشکار رفتار خوب و مناسب داشته باشد، جدا از تربیه و فرهنگ، چقدر میتواند ناشی از فضای حاکم در رشته و مدیریت آن ورزش باشد؟
حسینی: تصور میکنم که همهی اینها مؤثر اند؛ اما مدیریت باشگاهها و آن رشتهی ورزشی از همه چیز مهمتر است.
صبح کابل: یعنی ربطی به ذات خود ورزش ندارد؟ برخی رشتههای ورزشی طوری است که لازم است ورزشکار، تهذیب و ادب مناسب داشته باشد.
حسینی: بیشتر رشتههای المپیکی مقررات و اصول منظمی دارند. تمام رشتههای ورزشی قوانین خاص خود را دارد. ورزشی نیست که بگوید غرور، تکبر و دروغ خوب است، همه میگویند تواضع، ادب، احترام، اخلاق عالیهی انسانی فراتر از مذهب، قوم، زبان و ملیت است؛ اما باید بگویم برخی رشتههای ورزشی اصلا ورزش نیست؛ به خصوص ورزشهایی که قوانین را در نظر نمیگیرد. تفاوتهای رفتاری زمانی رخ میدهد که ببینیم چه کسی اصول را رعایت میکند، چه کسی اصول را نهادینه میکند و چه کسی اصول را معرفی و ترویج میکند؛ این همان نقش مدیران و مربیان ورزش است.
صبح کابل: نظر تان در مورد مبارزات آزاد چیست؟
حسینی: به صراحت میگویم مبارزات آزاد ورزش نیست، فقط مبارزه است؛ برای همین است که کمیتهی بینالمللی المپیک آن را به رسمیت نمیشناسد. ورزشهای آزاد از کجا میآید؟ از امریکا. ماهیتش چیست؟ تجارت، سرگرمی و برخی چیزهای دیگر. ورزشکار آماتور بر خلاف تصور از نظر فنی ضعیف نیست، بل او برای پول مبارزه نمیکند. عشق و خواست او چیزهای دیگری است؛ چیزی مثل بیرق کشورش و سربلندی مردمش. در مبارزات آزاد سؤال اول ورزشکار این است که چند میگیرم! وقتی این چند میگیرم مرکز ثقل ورزش باشد، دیگر از دایرهی ورزشهای پرافتخار خارج است.
صبح کابل: یک سؤال جدی میپرسم، شما گفتید که فضای ورزش برای رشد ورزشکاران مهم است؛ مثلا تکواندو که از مراکز آکادمیک و فرهنگی شروع شد و فضایی که بر این رشته حاکم بود، موجب شد که سه مدال از المپیک تابستانی و جوانان داشته باشد. در مویتای نیز فضای باشگاهها بد نیست؛ اما چرا برخی از قهرمانان مویتای در سالهای اخیر دست به جرائم جنایی زدند؟
حسینی: مویتای هنوز ورزش جوانی است. همانطور که از خانوادهی پیامبران افرادی منحرف شدند، در مویتای نیز چنین شد. مهم این است که دیگر این افراد عضو جامعهی مویتای نیستند. تلاش میکنیم که اینها را اصلاح کنیم؛ چون اگر ورزش این قدرت را نداشته باشد، چیز دیگری نمیتواند. تعداد زیادی چنین افرادی اصلاح میشوند و برخی هم نمیشوند و به بیراهه میروند.
صبح کابل: نظر تان در بارهی فدراسیون مویتای حرفهای چیست؟ به سود مویتای است یا به ضررش؟
حسینی: تعدادی از جوانان ما که آگاهی کامل ندارند، با تأسف زحمت و استعداد شان هدر میرود؛ جز این، کدام تأثیری ندارد. دوم، چیزی به این نام، دیگر هیچ جایی در المپیک و تربیت بدنی ندارد.
صبح کابل: اما این فدراسیون در المپیک ثبت شده است، در زمان آقای اغبر.
حسینی: این مربوط به گذشته است که حالا دیگر رسمی نیست. مویتای حرفهای و آماتور زیر نظر یک سازمان به نام «IFMA» اداره میشود؛ نهادی که از سوی کمیتهی بینالمللی المپیک، شورای المپیک آسیا و مراجع معتبر ورزشی دنیا به رسمیت شناخته شده است. در استعلامی که چندی پیش از سوی ریاستجمهوری شده بود، تربیت بدنی جواب قاطع داده بود که در افغانستان یک فدراسیون مویتای است نه دو تا که آن هم فدراسیون ملی مویتای افغانستان است. من از سال ۲۰۰۸ نمایندهی رسمی سازمان جهانی مویتای در افغانستان استم.
صبح کابل: پس تکلیف باشگاهها و مربیانی که ورزشکاران را تمرین میدهند چه میشود؟ اگر اتفاقی در جریان تمرینها و مسابقات بیفتد، جوابگوی آن چه کسی است؟ اگر از شما جواز ندارند، چرا فعال استند؟
حسینی: کار شان غیر قانونی است که ارگانهای امنیتی و مرتبط با ورزش و تنفیذ قانون میتوانند باشگاههای شان را ببندند.
صبح کابل: پس چرا دروازهی این باشگاهها همچنان باز است؟
حسینی: خواست همیشگی ما از تربیت بدنی این است که در راستای قانونمند شدن ورزش، تلاش کند. تلاشهایی شروع شده است و نوبت اینها نیز میرسد. ورزش هنوز هم مسألهی حاشیهای در افغانستان است و با تأسف، نظارت بر بسیار چیزهای دیگر نیز در این کشور وجود ندارد.