«بودنِ» انسان در گسترهای که واقع میشود و عینیت پیدا میکند تا بستری برای کنشگریهایش را فراهم آورد، محیط زیست نامیده میشود؛ محیطی که همه کنشگری انسانها همراه با پیامدهایش را در خود جای داده و بیرون از آن، هستی انسان شکل نمیگیرد؛ البته محیطی که ما را در بر گرفته، غیر از انسان، گونههای دیگر زیستی و شیهای غیرزنده را نیز در بر میگیرد که تعیینکنندهی چگونگی محیط زیستمان و از عنصرهای آن است.
نوعیت تعاملی که میان زندهجانها به ویژه انسان -که به دلیل هوش بالا و تمایل مهارنشدنیای که به ویرانگری دارد-، باهم و با اشیای فیزیکیای که در محیط وجود دارد، نوعیت محیطی که در آن زندگی میکنیم و ویژگیهای محیطزیستی پیرامونمان را مشخص میکند.
از آنجایی که انسانها در کنار خوی سلطهگرایی که دارند، کنشگران برتر و تعیینکنندهی زمین نیز استند، بیشتر چالشهای محیطزیستی نیز زادهی کنشگریای است که انسانها در برابر طبیعت در پیش گرفته اند؛ چیزی که باعث شده، سازوکار عادی طبیعت دچار اختلال شود و آسیبهای زیادی را به اکوسیستمهای طبیعی در جهان وارد کند.
در حال حاضر، جهان با چالشهای مهم محیطزیستی روبهرو است که عامل اصلی آن انسانها استند؛ گرمشدن جو زمین و تغییرهای آبوهوایی که جنوب آسیا و افغانستان را بیشتر تهدید میکند، بیشتر در اثر برخورد سلطهمحور انسان در برابر طبیعت شکل گرفته است.
یکی از پیامدهای تغییرهای آبوهوایی، خشکسالی پیهم افغانستان در دو سال گذشته و ادامهی آن در سالهای پیش رو است که زندگی برای شهروندان را دشوار خواهد کرد؛ زیرا اگر این بحران به درستی مدیریت نشود، باعث قحطی خواهد شد و نزدیک به نیم جمعیت کشور به دلیل گرسنگی و نداشتن دسترسی به آب صحی، با بیماریهای زیادی درگیر خواهند شد و مرگ میلیونی را برای کشور فراهم خواهد کرد.
چالشهای مهم مهمزیستی مثل تغیر آبوهوایی و گرمشدن زمین و نیاز فوری برای محدودکردن گستره و پایینآوردن دامنهی تخریب این چالشها، باعث شده است که سازمان ملل متحد، ۱۵ جوزا -۶ جون- را به نام روز جهانی محیط زیست نامگذاری کند؛ تلاشی که هدف آن برجستهسازی و بازگوکردن اهمیت محیط زیست و نیازی که برای پاسبانی از آن وجود دارد، است. بیشتر کشورهای جهان، همهساله با گرفتن برنامههایی که بیشتر جنبهی آگاهیدهی و هشداریه دارد، این روز را گرامی میدارند.
با این که هدف اساسی از گرامیداشت روز جهانی محیط زیست، افزایش آگاهی مردم برای حفظ محیط زیست و تشویق مسؤولان نهادهای حکومتی و سکتور خصوصی به هدف اتخاذ تدابیری برای رویارویی با ویرانی محیط زیست، نگهبانی از انواع حیات وحش و پیشگیری ازکشتار و تجارت آنها گفته شده؛ اما، به بیشتر این موارد از سوی دولت افغانستان رسیدگی لازم نشده است.
شهروندان کنونی افغانستان، به دلیل این که در جنگ بزرگ شده اند و یکسوم آن بیسواد، یکسوم آن بیکار و نهدهم آن زیر خط فقر زندگی میکنند، بسترهای مناسبی برای رشد فرهنگ مهمپنداری محیط زیست و ارزشگذاری به اکوسیستمهای طبیعی، در جامعه شکل نگرفته است. در چنین وضعیتی، آگاهیدهی از اهمیت محیط زیست، تهیه و پخش رهنمودهای چگونگی استفاده از منابع طبیعی و برخورد با محیط زیست، به منظور افزایش توجه به محیط زیست در میان شهروندان و ترویج اخلاق محیطزیستی در میان لایههای مختلف اجتماع، نیازی حتمی است.
در بخش آگاهیدهی که به هزینهی زیادی نیاز ندارد، دولت افغانستان به ویژه ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست، از شروع ایجادش تا اکنون، خالی از برنامههای مشخص و سازندهای برای ترویج سبزگرایی و توجه به محیط زیست در میان شهروندان بوده است. ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست، نه تنها در میان شهروندان نتوانسته اهمیت توجه به محیط زیست را ترویج و نهادینه کند که؛ حتا نتوانسته ادارههای دولتی را به اهمیت توجه به محیط زیست و کنشگری محیطزیستگرا تشویق یا ناچار کند.
بر اساس فیصلهی ریاستجمهوری در سال گذشته، قرار بر این بود همه ادارههای دولتی، سیستم گرمایشی و سرمایشیشان را با استفاده از فنآوریهای انرژی خورشیدی عیار کنند که تا هنوز خبری از آن نیست. از سویی هم، قرار شده بود که در همه ادارههای دولتی، سیستم پاکسازی فاضلاب ایجاد شود که از آن نیز خبری نیست.
در سوی دیگر ماجرا، ناکارگی ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست، باعث شده است که دیگر نهادهای دولتی که نوعیت و دامنهی کارشان ماهیت محیطزیستی دارند نیز به قواعد و اخلاق محیطزیستی، توجه زیادی نکرده و بیخیال ترس از بازپرس، به تخریب بیرویهی محیط زیست ادامه بدهند. بیتوجهی ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست، شهرداری کابل، شرکت آبرسانی و کانالیزاسیون و وزارت انرژی و آب کشور، باعث شده که در چند سال گذشته، بخش زیاد آبهای زیرزمینی کابل بخشکد. با دوام این وضعیت، تا ده سال دیگر، در عمق ۵۰۰متری کابل نیز آبی برای بیرونکشیدن وجود نخواهد داشت و پایتخت کشور، به شهری متروک بدل خواهد شد.
در سوی دیگر، آلودگی هوا با این که تنها در کابل، سالانه جان بیشتر از ۳ هزار نفر را میگیرد؛ اما هنوز هم، داشهای خشتپزی به بیرون از شهر انتقال نیافته و فلترهای تصفیهکنندهی دود نیز در آنها نصب نشده، مصرف زغالسنگ در سقابهها، گرمابهها و شهرکهای رهایشی متوقف نشده است. با این که سالانه میلیونها تن زغالسنگ در کابل و دیگر گوشههای کشور سوزانده میشود؛ اما تنها یک کارخانهی معیاری تصفیهی زغالسنگ در کشور وجود ندارد.
سومین هدف مهم در گرامیداشت از روز جهانی محیط زیست، نگهبانی از انواع زندگی وحش و مانعشدن از شکار و تجارت آن، است. در راستای رسیدن به این هدف نیز، ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست افغانستان، ناکام بوده است.
هرچند به دلیل جنگهای بیپایان افغانستان در بیشتر از چهار دههی گذشته، بخشی از زندگی وحش و گونههای کمیاب حیوانی در کوههای افغانستان، شکار شده و یا به کشورهای همسایه، فراری شده است؛ اما هنوز هم به دلیل بکربودن بخشی از جغرافیای افغانستان، گونههای کمیاب حیوانی زیادی در کشور زندگی میکنند که در معرض خطر نابودی قرار داردند. بز هابیکس، بز مار خور، آهوی مارکوپولو و پلنگ سفید در واخان بدخشان و گرگهایی که تنها در بخشی از کوهستانهای افغانستان یافت میشوند، از گونههای وحش در حال نابودی در کشور استند؛ گونههایی که خوی سلطهگری و نابودگری انسانهای این کشور، زندگی بر آنها را در کوهها نیز تنگ کرده و هرازگاهی از سوی شهروندان شکار میشوند. همین گونه، شماری دیگر از شهروندان کشور، با شکارکردن شاهین، آن را به تجاران عربی و شیخهای خلیج میفروشند. از سوی هم، شکار پرندگان در بیشتر ولایتهای کشور جزو سرگرمی نوجوانان، جوانان و حتا بزرگسالان است؛ اما متأسفانه در چند سالی که گذشت، نه ادارهی ملی حفاظت از محیط زیست و نه هم نهاد دیگری، در تلاش ازمیانبرداشتن این رسم ناپسند و دیگرستیز، نشده است.