بی‌کفایت ترین انسان‌ها در فدراسیون تکواندو جمع اند

نعمت رحیمی
بی‌کفایت ترین انسان‌ها در فدراسیون تکواندو جمع اند

اشاره: محمود حیدری جزو ملی‌پوشان مطرح و پر دست‌آورد تکواندوی افغانستان است که سال‌ها پیراهن تیم ملی تکواندوی افغانستان را در رقابت‌های گوناگون به تن داشت. او یکی از مستعدترین ورزش‌کاران افغانستان بود که مسیر زندگی قهرمانی اش با چالش‌های زیادی رو به رو شد و در اوج جوانی، عطای ورزش را به لقایش بخشید و تمرکزش را به فراگیری علم و دانش معطوف کرد.

صبح کابل: در باره‌ی خود تان بگویید و این که آیا شما هم به خاطر بروسلی علاقه‌مند به تکواندو شدید؟
حیدری: دوره‌ی ابتدایی و لیسه را در ایران خواندم، لیسانس علوم سیاسی دارم و ماستری روابط بین‌الملل می‌خوانم. خبرنگاری حرفه‌ای را نیز در دوره‌های شش ماهه خوانده‌ام. امسال ۲۶ ساله شدم و تکواندو را از ۹ سالگی شروع کردم. اول کیک بوکس کار می‌کردم و سپس وارد تکواندو شدم که تا ۲۵ سالگی به صورت حرفه‌ای تمرین کردم.
صبح کابل: آیا ورزش ضامن تأمین آینده‌ی جوانان است؟
حیدری: با تأسف باید بگویم که نه. شرایط امروز افغانستان تضمین کننده‌ی آینده‌ی یک ورزش‌کار و جوان ما نیست. برای همین، من تصمیم گرفتم در اوج جوانی، انرژی ام را در مسیر دیگر هزینه کنم. در افغانستان همیشه قهرمان زنده را عشق است و زمانی که آنان از دنیای قهرمانی دور می‌شوند از یادها می‌روند و این خوب نیست. شرایط طوری است که حتا خانواده‌ها به ورزش‌کار اهمیت نمی‌دهند؛ چون همه چیز با درآمد و پول سنجیده می‌شود. ورزش‌کار نه تنها برای خانواده که نزد حکومت نیز هیچ بهایی ندارد. در حالی که در دنیا چنین نیست، ورزش‌کاران دارای قدر و قیمت استند و امکانات زندگی و کار حرفه‌ای دارند.
صبح کابل: اگر تجربه‌ی امروز را ۱۵ سال پیش داشتید، همین مسیر را می‌آمدید؟
حیدری: اگر در شروع تجربه، فهم و دانایی امروز را ‌داشتم و می‌دانستم که فضای ورزش چنین است، هرگز پا به این میدان نمی‌گذاشتم.
صبح کابل: به فرزند تان اجازه می دهید، تکواندو کار شود؟
حیدری: اگر شرایط تغییر کند، آینده اش تضمین باشد، مدالش ارزش داشته باشد، بلی؛ در غیر آن نه. اگر نیک‌پا، بهاوی، رضایی و … موفق شدند، آن‌ها آدم‌های استثنایی بودند که تکرار نمی‌شوند. در حالی که کشورهای دیگر به صورت مداوم قهرمان تولید می‌کنند. در افغانستان استعداد تنها مهم نیست، در کنارش تو باید اقتصاد خوب هم داشته باشی و گرنه راه به جایی نمی‌بری.
صبح کابل: شما، رومان عباسی، وهاب زازی، حسن رضایی و بسیاری می‌توانستید برای تکواندوی ما سال‌ها بدرخشید، چرا این‌قدر زود کنار رفتید؟
حیدری: جامعه‌ی افغانستان یک جامعه‌ی سنتی است، هنوز به جامعه‌ی نیمه مدرن هم نرسیده‌ایم، فرهنگ ما فرهنگ حذف است، ما در جامعه‌ی ورزشی رقابت داریم، رقابت‌های نزدیک و سالم در بیرون از کشور؛ اما در افغاسنتان رقابت‌ها سالم نیست، می‌گویند که پاک‌ترین اداره، ملی‌ترین اداره، اداره‌ی ورزش است؛ در حالی که در داخل این اداره، چه رقابت‌های ناسالمی که جریان ندارد؟ مسایل قومی، سمتی و مسایل سلیقه‌ای.
صبح کابل: حتا در فدراسیون تکواندو؟
حیدری: چرا که نه. چندی پیش قرار بود کسانی که برای سهمیه‌ی المپیک بروند، اعلامیه نشر شد که در آن قید شده بود، کسانی به این برنامه راه می‌یابند که با معیار ادب و نزاکت فدراسیون برابر باشند. تجربه‌ی ۱۵ ساله ام می‌گوید، نظم و مقررات و ادب در تکواندو یعنی که ورزش‌کار باید چاپلوس باشد، بلی‌گوی باشد، فیس‌بوکش کنترل شود، در انتخاب همسر باید با ایشان مصلحت کند، این که ورزش‌کار در خارج حق دیسکو رفتن را ندارد؛ اما ما مسؤولین دارند. این است نظم و مقررات فدراسیون.
صبح کابل: دلیل مسائلی که اشاره کردید، چیست؟
حیدری: چون افکار کسانی که کار می‌کنند سنتی، کهنه و قدیمی است. باید نسل جدید به میدان بیایند و کنترل امور را بدست بگیرد. کسانی که مشکل ورزش‌کار را درک کنند. کسانی که امروز در فدراسیون استند، دید محدود و کوچک دارند، به جز منافع خودشان آینده‌ی تکواندو و ورزش برایشان مهم نیست. برای همین است که ورزش‌کاران دلسرد شده و با ورزش خدا حافظی می‌کنند.
صبح کابل: چند ماه پیش، شما به آدرس اداره‌ی ورزش کشور نیز انتقاد داشتید؟
حیدری: بلی، دور یک میز ۲۰۰ نفر بودند که همه بلی‌- قربان‌گوی رییس ورزش بودند. رییس تربیت‌بدنی و المپیک شکایت داشت که تمام مشکلات از اداره‌ی قبلی ورزش است. مربی تیم ملی آقای تره‌کی که ۱۵ سال مربی تیم ملی بوده است، چرا باید بیاید و از رییس المپیک تعریف و تمجید کرده و بگوید شما بودید که چنان کردید و چنین شمشیر زدید. وقت گرفتم و به رییس ورزش گفتم، از روزی که آمدید، چه کار کردید برای ورزش؟ جز آن که فساد نهادینه و ریشه‌ای شده باشد. در تکت‌های هوایی و زمینی، کارمندان فوق رتبه، اسناد تحصیلی و همه چیز فساد گسترده است. شما کاری برای ورزش نکرده‌ایید. هیچ کسی را در اداره‌ی ورزش پیدا نمی‌کنی که برنامه و یا یک دورنمای ۵ ساله داشته باشد.


صبح کابل: با این انتقادها، آیا سرزنش نمی‌شوید که احترام استاد و شاگردی را حفظ نکرده‌ایی؟
حیدری: احترام استادانم را دارم؛ اما نمی‌خواهم دردی را که ما کشیدیم نسل آینده تجربه کنند. حالا اگر پدرم هم باشد و راهش درست نباشد، انتقاد می‌کنم. به رحیمی رییس ورزش گفتم، شما سه سال است در ورزش استید، دوست داشتم در صحبت‌های تان مدام از طرح و برنامه حرف می‌زدید، نه آن که آه و ناله کنید. شما رییس‌های گذشته را متهم می‌کنید، آن‌ها حد اقل در گسترش اماکن ورزشی کار کردند، تو چه کرده‌ایی؟ یک سانتی متر جایی که ساخته باشی برایم نشان بده، وجود ندارد. تکت‌های هواپیما که یک‌هزار دالر بود، به سه هزار دالر رسیده و در تمام بخش‌ها اختلاس و دزدی است. در عصریه‌ی ورزش‌کاران و در همه چیز. برایش گفتم از بی‌کفایتی شما است که امروز ملی‌پوشان جوان از ورزش کنار می‌روند. عصریه‌ی ورزش‌کاران ده سال پیش هم یک‌هزار افغانی بود، الان نیز است، سیستم «ام پیسه» هم که از سوی ناصرهوتکی پیش‌نهاد شده بود، چرا سنگ آن را به سینه می‌زنید؟ اگر راست می‌گویید، جلو ورزش‌کاران خیالی و عصریه بگیران را بگیرید.
صبح کابل: این داستان عصریه و ام پیسه هم به نظرم مفصل است؟
حیدری: در زمان ناصرهوتکی قرار بود که تطبیق شود؛ اما نشد و سپس رییس‌های فدراسیون‌ها آمدند و گفتند که از شما (رحیمی رییس ورزش) حمایت می‌کنیم، به شرطی که سیستم ام پیسه تطبیق نشود؛ چون منافع و درآمد چند میلیون افغانی شان در ماه به خطر می‌افتاد. ورزش ما را یک تعداد چاپلوس در کنترل دارند که هر رییس بیاید، مداحی آن را می‌کنند. اغبر که بود، می‌گفتند تو بهترین رییسی، او که رفت دیگری را گفتند و حالا دور و اطراف رحیمی حلقه زده اند.
صبح کابل: پشتوانه سازی در تکواندو چگونه است؟ چون تیم بیش از حد به مهاجرین وابسته است.
حیدری: این یک فاجعه است که چند نفر محدود برای کسب سهمیه‌ی المپیک ثبت نام کنند. در گذشته مهاجرین یک نماینده بیشتر در تیم ملی نداشتند؛ اما حالا این‌گونه نیست. من از کسی حمایت نمی‌کنم، دوران ربانی ربانی در فدراسیون طرح و برنامه بود، نظم و انضباط بود. این نیست که چون من و ربانی هر دو از پنجشیر استیم از او حمایت می‌کنم، نه. ولی او واقعا کار کرد.
او زمانی که من زیاد خوب کار نکرده بودم، مرا کنار گذاشت و حق را به کسی داد که بهتر بود. هر چه گفتم که یک فرصت دهد، قبول نکرد.
صبح کابل: یعنی که در گذشته پارتی بازی نبود؟
حیدری: نه نبود؛ اما در فدراسیون فعلی همه چیز با زد و بند است. بی‌کفایت ترین انسان‌ها امروز در فدراسیون تکواندو جمع اند. یک رییس سمبولیک دارد و تمام صلاحیت‌ها پیش استاد بشیر است. استاد صبور که معاون فنی است، هیچ برنامه‌ی ملی ندارد. تمام فکر او این است که به کدام سفر خارجی برود و داوری کند. کسی را در فدراسیون نداریم که برنامه‌ی توسعه محور بسازد و از پایه برنامه بریزد تا تکواندو پشتوانه سازی داشته باشد. شایسته آن است که استاد «محمد میرزایی» مربی تیم ملی باشد؛ چون شاگردان خوبی تربیت کرده است و از تکواندوی روز دنیا آگاه است. به او فرصت نمی‌دهند چون منافع شان به خطر می‌افتد.
صبح کابل: میرزایی با فدراسیون مشکل پیدا کرد و گفت که خواهان حداقل امکانات است و رخت خوابی را برای تیم ملی می‌خواهد که بوی سگ مرده ندهد؟
حیدری: بلی، کسی امکانات بالا نمی‌خواهد؛ چون نداریم. کسی به دنبال رؤیا پردازی نیست. فدراسیون با وعده و وعید، بازیکنان مهاجر را دوباره به تیم آوردند و اگر آن‌ها نباشند، تیم ملی خالی می‌شود. بازیکنان مهاجر در لیگ برتر ایران با بودجه‌ی شخصی میرزایی ثبت نام کرده بودند که باید در آن‌جا شرکت می‌کردند که جناب ترکی جامع الکمالات فدراسیون، این اجازه را نمی‌دهد. منطق شان هم این بود که ایرانی‌ها تکنیک بازیکنان ما را می‌دزدند که میرزایی گفته بود، ما چه داریم که کسی دنبالش باشد. همین کار را ایشان سال ۲۰۱۰ با من کرد. آن زمان در رقابت‌های فجر من خیلی خوب بازی کردم و نقره گرفتم که تیم «استیل البرز» ایران پیشنهاد داد تا برایشان بازی کنم که گفتند نه، ما المپیک ۲۰۱۲ را در پیش داریم. نه مرا به المپیک بردند و نه اجازه دادند در لیگ برتر ایران که برایم پول و امکانات می‌دادند بازی کنم. در روزهایی که من به مراتب نسبت به روح الله نیک‌پا آماده تر بودم.
صبح کابل: میرزایی توان نتیجه گرفتن با تیم ملی تکواندو را دارد؟
حیدری: چرا ندارد؟ من تاجک استم و میرزایی یک هزاره است؛ اما اگر تعصب نباشد، او بهترین مربی برای تیم ملی تکواندوی افغانستان است. حالا شاگردان میرزایی به تیم برگشته اند؛ چون او مربی است که صلاح بازیکنش را بیشتر از خودش می‌خواهد و گرنه می‌توانست بگوید، نه اجازه نمی‌دهم.
صبح کابل: از شریف مرادی خبر دارید؟ چه شد و کجا رفت؟
حیدری: شریف را به حاشیه راندند، چون در مسابقات امارات روح الله نیک‌پا را با اقتدار شکست داد؛ اما به جای که تشویق شود، استعدادش را کشتند. مربیان تیم ملی و اعضای فدراسیون کسانی را که نورچشمی‌های شان را ببرند و یا انتقاد کنند، دوست ندارند. برای همین، می‌گویند محمود بی‌ادب است.
صبح کابل: چرا چنین برداشتی وجود دارد؟
حیدری: احترام استادان سرجایش؛ اما تمام بزرگان جهان نیز روزی شاگرد بودند. من روزی از جناب تره‌کی خواستم که در یک مناظره شرکت کند که نیامد. من تنها ورزش نکرده و بلکه مطالعه نیز داشته ام. می‌خواستم در باره‌ی مسائل فنی و تکنیکی با او بحث کنم که قبول نکرد.
صبح کابل: داستان محرومیت و مشکل پاسپورت و کم شدن سن تان چه بود که محروم شدید؟
حیدری: تاریخ پاسپورت خدمتم درست نبود. همه چیز بررسی شد و پاسپورت شخصی مرا برای مسابقات مکزیکو فرستادند. با این پاسپورت رفتم و مشکلی نبود؛ اما یک مسأله را نباید پنهان کنم و آن این که «سید صادق هاشمی» برای روابطی که با ایران داشت، به ایرانی‌ها گزارش داد که محمود پاسپورتش مشکل دارد. کاپی پاسپورت مرا کسانی از درون فدراسیون برای ایرانی‌ها فرستادند و از این طریق برایم مشکل ایجاد کردند. این مسأله در همان جا بررسی شد و من به مسابقاتم ادامه دادم. من مدال طلا گرفتم و چنین شد که همکاری‌ها بیشتر شد و با نفوذ ایران در فدراسیون جهانی، مرا محروم کردند.
صبح کابل: چه کسانی این کار را کردند؟ گفته شد که رییس المپیک وقت هم در این قضیه دخیل بوده است.
حیدری: این راز نزد ربانی ربانی است. نمی‌توانم بگویم که رییس المپیک (اغبر) در این قضیه دست داشت یا نه؛ اما ضیاءالحق بخشی، صبور عمری و سید صادق هاشمی که از طرف ایران برای داوری به مکزیکو آمده بود در این قضیه و محرومیت من نقش مستقیم داشتند. اصل گپ هم این بود که بین صبور عمری و ربانی ربانی دعوا شده بود، آن‌ها اصلا می‌خواستند رییس فدراسیون را بزنند که از این طریق زدند و من این وسط قربانی شدم. تصورشان این بود که فقط رییس فدراسیون برکنار و محروم می‌شود و کسی با من کاری ندارد که این گونه نشد. این یک خیانت ملی بود.
صبح کابل: حرف خاصی مانده است که می‌خواهید مطرح کنید؟
حیدری: دوست دارم مسؤولین ورزش، ورزشی باشند نه سیاسی. از مجرای ورزشی انتخاب شوند نه از مسیر سیاسی انتصاب. وقتی ورزش سیاسی باشد و رییس اش نیز انتصابی، همه چیز غیر حرفه‌ای و سلیقه‌ای می‌شود. طرحی را که ارائه داده بودم این بود که رییس تربیت‌بدنی انتصابی نباشد و او مثل وزیران دیگر برود و از پارلمان رأی بگیرد. آن‌جا بررسی شود که این کی است، چه کاره است و برای چه می‌خواهد وارد ورزش شود؟ آیا تخصصی در این زمینه دارد و اهالی ورزش او را می‌خواهند یا نه؟ ما حالا هر چه داد می‌زنیم که مسؤول اول ورزش ما بی‌کفایت است، کسی صدای ما را نمی‌شنود. امروز در ورزش ما آنقدر دروغ است که اگر کسی بگوید خدا یک است، می‌گویم که باش یک فکری بکنم. آرزو دارم ورزش‌کاران خودشان به فهم و بینشی برسند که خودشان برای تغییر در اداره‌ی ورزش همت کنند.