دو روز پیش، وزیر صحت افغانستان گفت که اپیدمی کرونا ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۰ در افغانستان بماند و این یعنی پایان همه چیز. عدم امنیت غذایی، گرسنگی، فقر و نداری، اساس بسیاری از ناهنجاریهای افغانستان است. با وجودی که مردم افغانستان مسلمان و دیندار اند؛ اما ضربالمثل مشهوری است که: «آدم گرسنه، دین و ایمان ندارد.» با تأسف، این یک واقعیت بزرگ است و صنعت جنگ، مواد مخدر، فساد و دزدیهای کوچک و بزرگ، تمام شان در وهلهی اول ریشه در گرسنگی دارد، بعد در بیعدالتی، فاشیزم، انحصار طلبی و تبارپرستی زمامداران که این همه مصیبت آفریده است.
روز گذشته با حضور پرشمار نیروهای امنیتی در سرکها و بر سر هرکوی و برزن، نگرانی را در چشمهای مردم دیدم، چهرهها همه وحشتزده و مغموم بودند. از روزی که کرونا، گرسنگی و ضعف مفرط در سیاستگذاریهای اقتصادی و کنترل کرونا، همه چیز را از بین ببرد میترسم.
در چند هفتهی گذشته به دلیل اقتصاد وابستهی افغانستان، بسته بودن مرزها، عدم کنترل حکومت بر نرخ بازاری بیپشتوانه، موجب رشد سرسام آور قیمتها شده است و نرخ مواد ارتزاقی، میوه و چیزهای مورد نیاز مردم، رشد سرسام آور داشته است. مردم همه نیاز به غذا دارند؛ اما غذای کمی در بازار موجود است و اگر اوضاع به همین شکل به سرعت به سمت بحران برود، به زودی شاهد بلوای گرسنگان خواهیم بود. از آن روزی میترسم که فقط پولدارها غذا بخورند و مردم فقیر – بیشتر مردم فقیر اند- نظم نیمبند اجتماعی را کاملا از بین ببرند.
فساد و دزدی به برکت حضور سیاستمداران قومپرست، وَندگیر و فسادپیشه، آنقدر در بدنهی نظام و حکومت افغانستان نهادینه شده است که هیچ کسی باور نمیکند، افراد پاکنفس و خوب هم در نظام باشند. مردم به این باور رسیده اند که هرکسی در هر سطح و مقام، از هر چیز و امکانی –حتا پول جنازه و کرونا- دزدی میکند.
یادم میآید در روزهای که مشخص شد ۱۵۴ میلیون دالر تنها از «تیل» نیروهای امنیتی دزدی شده است، خبرنگاران خارجی جملههای مرگباری نوشتند که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشود و شاید تا آخر عمر همراهم بماند. یکی نوشته بود: «دزدی، آنقدر عام و همهگیر بود که همه شان بوی پطرول میدادند.»
در این نزدیک به ۲۰ سال، افراد بسیاری ناگهان و بدون ترس از بازخواست، از فرش به عرش رسیدند. فاصلهی اجتماعی هر روز بیشتر و بیشتر و جامعه به اکثریت خاموش و فرودست و اقلیت سیر و فرادست تقسیم شد. اکثریتی که فقر و بدمستی پولدارها و مقامها را دیدند؛ اما ریزهخوار سفرهی ناکسان نشدند. فقری که حتا در تحکیم و سستی پایگاه اجتماعی سیاستپیشهگان نیز نقش داشت و موجب ظهور لمپنیزم معاشمحور و پول پرست شد. ایدئولوژی، آرمان، هدف، وابستگیهای فکری و ارزشهای دیگر جایش را به سود اقتصادی، شریک شدن در منفعتهای باد آورده، یک شبه ره صد ساله پیمودن و پولدار شدن، داد. کم کم همه چیز پولی شد و بچهپولدارهای بیسواد و پر مدعا، با پشتوانهی قانون، میدان را از همه برده و همه جا را گرفتند.
گرسنگی عمومی، احتمالا تمام مناسبات اجتماعی مثل کاریزمای رهبران سیاسی، مردمسواری سیاّسهای لجوج و لمپنیزم پولی را بهم خواهد زد و کنترل اوضاع امروز بیش از هر چیزی، به سود اقلیت متمول خواهد بود تا جامعهی گرسنه، همه چیز را نبلعد.
وقتی به همه چیز از دریچهی قوم و تبار دیده شود، کینه و درزهای اجتماعی بیشتر خواهد شد. در روزگاری که رییسجمهور امریکا برای جایزهی صلح «نوبل» و ماندن در کاخ سفید، سرنوشت مردم افغانستان و این همه سال سرمایهگذاری برایش مهم نیست که تروریزم آن را نابود میکند یا گرسنگی و کرونا.
ضعف مفرط مدیریت، فساد، تبارپرستی و بیعدالتی آنقدر گسترده و نهادینه است که با غرق شدن کل کشور در آب زمزم نیز پاک نخواهد شد. برای همین است که مرکز کرونای کشور-هرات- بدون کیت آزمایش میماند، بدون آن که کسی خبر باشد.
فاصله بین مردم و مسؤولان آنقدر زیاد است که صداقت کاملا از بین رفته و کسی به آمارهای رسمی کرونا باور ندارد. وقتی شفافیت و صداقت نباشد، اطلاعات هم در پرده و هالهی ابهام و شایعه میپیچد. شایعاتی که گاهی به واقعیت نزدیک است؛ اما خدا کند که شایعهی ناامیدی کامل حکومت از کنترل کرونا در کشور تنها یک شایعه باشد.
از دیروز نمایش کمکرسانی حکومت به مردم، به خصوص در غرب کابل- که به زعم مسؤولان، مرکز کرونای پایتخت است- موجب ناامیدی و افسردگی عمومی شده است. کمک چند کیلو گندم حکومت به مردم گرسنهی این منطقه، نشان از آن دارد که باور کنیم، ناامیدی مطلق، همیشه بهتر از امید واهی است.