صحت همیشه جسمی نیست

زهرا سیاس
صحت همیشه جسمی نیست

پس از این که انسان‌ها دانستند، صحت تنها سالم‌بودن بدن نیست و ناخوشی‌های روانی نیز، به اندازه‌ی بیماری بدنی و حتا بیش‌تر از آن روی زندگی انسان‌ها اثرگذار است، توجه به این بخش صحت بیش‌تر شده است.

به دلیل اهمیت صحت روان، همه‌ساله از سوی نهادهای مختلف بین‌المللی، پژوهش‌هایی در مورد شادترین و غم‌گین‌ترین کشورهای جهان انجام می‌شود. نهاد گالوپ در امریکا، در پژوهشی امسال افغانستان را غم‌گین‌ترین کشور در جهان معرفی کرد.

از سویی هم، به اساس گزارش‌های وزارت صحت عامه‌ی افغانستان، از هر پنج نفر در این کشور، سه تن آن به گونه‌ی خفیف و واضح به اختلال‌های روانی دچار اند.

افغانستان از ناامن‌ترین کشورهای جهان است و این بیش از چهار دهه جنگ، نا‌امنی اجتماعی، سونامی اعتیاد، خشونت‌های خانوادگی، انحراف‌های اجتماعی، رفتاری-جنسی، بحران هویت و اشتغال، آلودگی‌های زیست‌محیطی موثر بر آرامش روان در کنار آمار بالای خودکشی، خودسوزی و تجاوز باعث شده است که افغانستان کشور مناسبی در زمینه‌ی امنیت و صحت روانی شناخته نشود.

این نابه‌سامانی‌ها می‌تواند از دلیل‌های عمده‌ی مبتلاشدن به امراض و اختلال‌های روانی باشد.

افغانستان از جمله کشورهایی است که نرخ بیماری‌های روانی در آن در سطح بالایی قرار دارد و اگر توجه جدی به آن نشود در درازمدت می‌تواند به ایجاد مشکلات بیش‌تر در سطح کشور بینجامد.

با این حال، افغانستان با داشتن نزدیک به ۳۲ میلیون نفوس، تنها یک بیمارستان صحت روان در کابل دارد؛ بیمارستانی که تنها گنجایش ۱۰۰ بستر  را در یک زمان دارد. از میان این صد بستر؛ ۴۰ تخت برای مردان، ۳۰ بستر برای زنان، ۲۰ بستر برای معتادان و ۱۰ تخت برای کودکان زیر ۱۸ سال اختصاص یافته است. این در حالی است که بنا بر گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، بیش از نیم نفوس افغانستان به بیماری‌های روانی مبتلا استند.

در ولایت‌هایی؛ مانند هرات، ننگرهار و کندز، بیمارستان‌ها با داشتن ۲۰ تا ۴۰ تخت به باشندگان شان خدمات روانی ارایه می‌کنند؛ اما این میزان خدمات روانی به سختی می‌تواند برای جمعیت یک ولایت؛ آن هم ولایت‌های جنگ‌زده‌ی افغانستان بسنده باشد.

بیش‌تر مراجعه‌کنندگان به بیمارستان صحت روان، بنا بر مزمن‌بودن حالت روانی ‌شان نیاز به بستری‌شدن دارند؛ این بیماران نیاز دارند به روان‌درمان صحی و روان‌شناس بالینی دارند؛ چیزی که در افغانستان دست‌رسی به آن ناممکن است.

بشیر سروری، رییس بخش صحت روان وزارت صحت، می‌گوید: «تا حال در افغانستان روان‌شناس صحی نداریم؛ اما تعدادی از روان‌شناسان عمومی و تربیتی با وزارت صحت هم‌کاری دارند. در افغانستان ۱۲۹ روان‌درمان‌گر و ۱۰۰۰ مشاور برای مشاوره‌ی تخصصی داریم که در مراکز خدمات صحت روان در مرکز و لایات فعالیت دارند.»

از زمان ایجاد دانشکده‌ی روان‌شناسی در افغانستان نزدیک به ۴۲ سال می‌گذرد؛ اما هنوز دانشکده‌ی روان‌شناسی بالینی در این کشور ایجاد نشده است. این در حالی است که روان‌شناسی بالینی، رشته‌ی مرتبط به درمان اختلال‌های روانی است؛ اما در افغانستان، توجه به بخش مشاوره و روان‌شناسی تربیتی بیش‌تر معطوف است، تا آن.

وزارت تحصیلات عالی نیز به‌ عنوان نهاد مسوول برای راه‌اندازی رشته‌های مورد نیاز جامعه هیچ اقدام موثری در این زمینه نداشته است. تا هنوز، هیچ یک از دانشگاه‌های دولتی و خصوصی افغانستان رشته‌ی روان‌شناسی کلینیکی ندارد. تنها در برخی دانشگاه‌های دولتی مانند دانشگاه کابل رشته‌ی روان‌شناسی و علوم تربیتی تدریس است که عملا ارتباط معناداری با روانشناسی کلینیکی که گرایش درمانی این رشته می‌باشد، ندارد. فارغان مقطع لیسانس روان‌شناسی کابل، هیچ مهارت موثری در زمینه‌ی تداوی بیماران روانی و مشاوره‌های درمانی دریافت نمی‌کنند.

آقای بشیر، از امضای تفاهم‌نامه‌ای با هم‌کاری وزارت تحصیلات، دانشگاه کابل و تعلیم‌وتربیه‌ی ربانی برای ایجاد بخش روان‌شناسی بالینی (کلینیکی) در این دانشگاه‌ها خبر داد؛ اما تا هنوز هیچ اقدام عملی در این بخش صورت نگرفته است.

با این حال تعدادی از مشاوران که در بیمارستان‌ها به عنوان مشاور کار می‌کنند، هیچ تحصیلات اختصاصی در این بخش نداشته، تنها برنامه‌های کوتاه‌مدت را سپری کرده اند.

مسوولان در وزارت تحصیلات عالی، می‌گویند: «درصورتی که این دانشکده به اساس تایید وزارت صحت و نیاز به آن در جامعه پیشنهاد شود، این وزارت در تلاش خواهد بود، تا این دانشکده را در سطح دانشگاه‌های کشور ایجاد کند.»

با این حال، به گفته‌ای آقای بشیر، وزارت صحت طرح ایجاد برنامه‌ی ماستری را به وزارت تحصیلات، دانشگاه کابل و تعلیم‌و‌تربیه‌ی ربانی ارایه کرده است؛ اما این پیشنهاد از سوی دانشگاه‌های نام‌برده، به دلیل نداشتن ظرفیت تدریس برنامه‌ی ماستری در بخش روان‌شناسی رد شده است.

گذشته از مراکز مشاوره‌ی دولتی، در افغانستان نزدیک به ده مرکز خصوصی مشاوره فعال است، که آن‌ها هم بیش‌تر به کارهای انگیزشی می‌پردازند.

ضرورت به خدمات روان‌شناسی و روان‌شناس در کشور، بیش‌تر از موارد دیگر است؛ چون افغانستان از کشورهایی است که جنگ در آن جریان دارد و نزدیک به نیم جمعیت آن زیر خط فقر زندگی می‌کند.

در چهارم قوس سال روان، در دانشگاه تعلیم‌وتربیه‌ی ربانی، گفت‌وگوی دانشجویی‌ای زیر نام روان‌شناسی و ضرورت آن در افغانستان به راه انداخته شد. در این گفت‌وگو دغدغه‌ی دانش‌جویان؛ نادیده‌گرفتن این رشته از سوی مردم و حکومت بود. آن‌ها؛ پایین‌بودن کیفیت مواد درسی در این دانشکده و نداشتن برنامه‌ی ماستری روان‌شناسی در افغانستان را از مهم‌ترین مشکل‌های شان گفتند‌.

گسترده‌بودن و جوان‌بودن روان‌شناسی سبب می‌شود تا افراد نتوانند با سپری‌کردن دوره‌ی کارشناسی، به درمان بیماران بپردازند و از سویی هم، همه توانایی رفتن به کشورهای بیرون برای سپری‌کردن دوره‌ی کارشناسی ارشد را نیز ندارند.

اشتراک‌کنندگان در پنل از فراهم‌نبودن زمینه‌ برای کارهای عملی در دانشگاه و بیرون از دانشگاه شکایت داشتند. وهاب اساس، از برگزارکنندگان این گفت‌وگو، گفت:« هدف از راه‌اندازی این گفت‌وگو، بلندبردن ظرفیت دانش‌جویان و آشنایی آن‌ها با چالش‌های موجود در این رشته است؛ تا دانش‌جویان برای بلندبردن مهارت خود تلاش کنند.»

مسوولان وزارت صحت اما می‌گویند که؛ این وزارت هرچه در توان دارد، برای بلندبردن آگاهی مردم انجام می‌دهد؛ اما برای تبلیغ از طریق رسانه‌های خصوصی، به هزینه‌ی گزافی نیاز است که حکومت توان پرداخت آن را ندارد.

از سویی هم بیش‌تر شهروندان به اثر شناخت‌ سویی که دارند، فکر می‌کنند، شخصی که نزد روان‌شناس می‌رود، اعصابش را از دست داده است؛ یا گویا دیوانه است؛ چیزی که باعث می‌شود، شماری از آن‌هایی که در حالت بد روانی قرار دارند، از رفتن نزد روان‌شناس و روان‌درمان خودداری کنند. با این هم اندک مراکز مشاوره‌ای که در کشور وجود دارد، به دلیل بلند‌بودن هزینه‌ی جلسه‌های مشاوره، نسبت به بیماری روانی ‌شان بی‌اعتنا شوند.

«سمیه -نام مستعار» از باشنده‌ی کابل، می‌گوید که او از دیر وقت احساس می‌کند دچار اختلال روانی شده است. این احساس او در زمان شیوع ویروس کرونا اوج می‌گیرد؛ اما به دلیل نداشتن توانایی پرداخت هزینه‌ی مشاوره، از رفتن نزد روان‌شناس خودداری کرده است. «د دوره کرونا وظیفه ‌ام را از دست داده بودم. هیچ پشتوانه و حامی مالی دیگری هم نداشتم. این بیش‌تر از هر زمانی دیگر مرا اذیت می‌کرد. به یاد دارم روزهایی را که رنگ صورتم زرد بود، اشتها نداشتم و هر روز بیش‌تر لاغر می‌شدم؛ اما کسی کمکم نمی‌کرد.»

شماری از روان‌شناسان بودند که در دوره‌ی شیوع کرونا، خدمات آنلاین روان‌درمانی را برای شهروندان ارایه می‌کردند؛ اما با این شیوه نمی‌شود افرادی را که اختلال‌های مزمن روانی دارند، کمک کرد.

با این حال اما، نیاز جامعه‌ی افغانستان در کنار امنیت و غذا، به روان‌شناسی و روان‌درمانی بیش‌تر است؛ زیرا آسیب‌های پس از جنگ و زندگی در جنگ باعث شده است که شمار زیادی از جمعیت این کشور درگیر اختلال‌های روانی –مزمن و غیرمزمن- شوند.