فیلسوفان خانگی؛ تطهیر مجرمان و افت جایگاه خرد

نصیر ندیم
فیلسوفان خانگی؛ تطهیر مجرمان و افت جایگاه خرد

سارتر در کتاب ادبیات چیست، ادیب‌هایی را که برای بورژواها خلق ادبیات می‌کردند، به نحوی شی‌‌ فرض می‌کند، شی‌ای که مورد استفاده قرار می‌گیرد، یعنی استفاده شدن خاصیت‌اش شده است و کاربرد دیگری ندارند جر مورد استفاده قرار گرفتن برای شادی بوروژواها.
ازاین‌دست ادیبان شبیه حیوانات صرفاً برای کسی که او را در تملک دارد، شادی می‌آورند، پس ادیب در تملک، نیز همین فعل را انجام می‌دهد، شادی آوردن برای بورژواها؛ کسانی که آزادی او را در تملک دارند. در «اختیار» بودن، آزادی را از انسان می‌گیرد و کسی که زیر اختیار است، نمی‌تواند ادیب باشد. ادبیات به انسان رهایی و اساساً آزادگی می‌بخشد و زمانی که ما دور از خاصیت ادبیات می‌شویم و به تملک در می‌آییم ادیب خانگی هستیم و دقیقا به مفهوم همان حیوان خانگی.
سارتر ادیب‌هایی را که تنها کارشان شاد کردن بورژوا بود؛ شبیه به یک حیوان خانگی می‌پندارد؛ ابزاری مانند حیوانات خانگی برای شاد کردن صاحب‌اش.
برداشت سارتر از نویسندگان خانگی، به این دلیل آورده شده تا بتوانم فیلسوفان خانگی را با ساختار ذهنی و با استفاده از تضمین‌هایی مفهومی که در نوشته‌هایی‌شان می‌آورند، تعریف کنم.

چرا فلسفه برای تطهیرسازی؟
بازی با مفاهیم و نقل‌قول آوردن‌های فلسفی در گفتارها و صحبت‌های فارسی‌زبان‌ها، امری معمول شده است و این روش از قرینه‌ای می‌آید که فارسی‌زبان‌ها قبلاً با استناد به ادبیات و شعر می‌کردند. اکنون مفاهیم فلسفی جاگزین اشعار در میان نویسندگان و سخن‌رانان شده است. در گذشته، از اشعار برای به رخ کشیدن دانایی، استفاده می‌شد و کسانی که بیشترین اشعار را برای تضمین حرف‌های‌شان استفاده می‌کردند، به نحوی خود را خردمند جلوه می‌دادند؛ اما حالا با تغییر زمان و ورود مفاهیم فلسفی در میان جامعه‌ی کتاب‌خوان و کتاب‌دان، با استفاده از همان فن، فلسفه را تضمین حرف‌های خود می‌آورند و خود را به جایگاهی خردمندانه بالا می‌برند. در این میان کسانی هم هستند که با مفاهیم فلسفی جنایت‌پیشگان و مجرمان جنگی را تطهیر می‌کنند و این‌که از فلسفه و مفاهیم آگاهی دارند سوءاستفاده مفهومی می‌کنند. با این عمل‌شان دقیقاً خرد و مفهوم را در جامعه به شی بی‌ارزشی تبدیل می‌کنند و هنگامی‌که با استناد به مفاهیم فلسفی از عمل‌های شیادانه دفاع شود، به‌گونه‌ای افت خرد و جایگاه فلسفه است. استفاده از مفاهیم فلسفی برای عوام‌فریبی در افت جایگاه خرد میان اجتماع، کمک می‌کند.
تعدادی از مجرمان جنگی در این اواخر برای تطهیرسازی و پنهان کردن عملکردهای‌شان، در پشت یک‌سری مفاهیم فلسفی پنهان شده‌اند. برای این کار تنی چند از فیلسوف‌مآبانی که خوب می‌توانند مفاهیم را بلغور کنند، اجیر شده و یا به‌عبارت‌دیگر؛ به‌عنوان فیلسوف خانگی نگهداری می‌شوند تا هر عمل قبیح و زشتی را در پشت روایت‌ها و مفاهیم فلسفی بپوشانند و با چند نقل‌قول دهان‌پرکن بگویند: ما دانایی بیشتری نسبت به مردم داریم و هر حرفی که فلان آدم زده برعکس برداشت مردم است. بنابراین نقل‌قول، مفهوم دیگری دارد و طوری بنمایاند که حرف‌های کسی که به‌دنبال تطهیر است، مفهوم استعاره‌ای داشته که مردم نتوانسته‌اند هضم کنند. یا عمل فلان آدم که خیلی شنیع به نظر اقلیت‌ها رسیده است، آن‌طور نیست؛ طوری است که من (فیلسوف خانگی) با اسناد به فلان کتاب می‌گویم.
دفاعیه‌ی فیلسوفان خانگی باعث افول مفاهیم فلسفی می‌شود و جایگاه آنانی که دنبال خرد هستند را دچار نزول می‌کند.
فلسفه ازنظر دنیای سوفی-ابتدایی‌ترین کتاب فلسفه- «خرد» و فیلسوف «کسی که دنبال خرد است» در ادامه‌ی این بحث دنیای سوفی فیلسوف را خردمند نمی‌پندارد، کسی می‌پندارد به‌دنبال خرد، راه افتاده است و تفاوت سوفسطاییان و فیلسوفان نیز در همین نکته است. سوفسطاییان خود را خردمند می‌پنداشتند برعکس فیلسوفان، از همین‌رو زوال‌شان رسید و سقراط همان گاو بیدار جامعه نسل سوفسطاییان را منقرض کرد و به‌عنوان انسانی که دنبال خرد راه می‌رود، تفاوت میان فیلسوف و سوفسطاییان را رقم زد.
با استفاده از تعریف دنیای سوفی از فلسفه و فیلسوف پرسشی مطرح می‌شود: آیا کسی که دنبال خرد است، دنبال تطهیرسازی جنایت‌کاران جنگی با استفاده از مفاهیم، می‌رود؟ پاسخ واضح است! کسی که با خرد سروکار دارد، در برابر صاحبان قدرت و تملک‌جویان قرار می‌گیرد، نه هم‌سو با این قشر.
ضمانت اول نوشته را به یاد دارید؟ همان حرف سارتر در مورد ادبیاتچی‌هایی که در تملک بورژواها قرار داشتند؛ با آن حرف سارتر به‌راحتی می‌شود ادعا کرد، کسانی که با استناد به مفاهیم، جنایت‌کاران را تطهیر می‌کنند، در تملک صاحبان قدرت می‌روند و ذات خرد فراموش می‌شود؛ یعنی این‌که به حیوانی تبدیل می‌شوند که با استفاده از مفاهیم برای دیگری سروصدا می‌کند، برای کسی که باید با استفاده از مفاهیم در برابرش قرار بگیرد. به‌راحتی می‌توانیم ادعا کنیم که فیلسوفان خانگی، تنها خردبار هستند ولی مستفید از فرآیند خرد نمی‌شوند و خرد را در تملک دیگران قرار می‌دهند.
اگر خرد در تملک صاحبان قدرت قرار بگیرد، ضدیت با خرد در جامعه به وجود می‌آید، وقتی مفاهیم خردمندانه در دفاع از کسانی که کل عمر با حاکمیت طبقه‌ی فرودست را اذیت کرده‌اند، استفاده می‌شود.
خرد، در یک مقام منفور، هم‌سانی با کسانی پیدا می‌کند که فیلسوفان خانگی در دفاع از آن‌ها برای تطهیرسازی‌شان استفاده کرده‌اند و جایگاه فیلسوفان تطهیر کننده و ادیب‌هایی بورژوازی در یک سطح قرار می‌گیرند که هر دو همان پسوند خانگی را به خود اضافه می‌کنند.